Faculty Profile

تیمور مالمیر
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/09/29

تیمور مالمیر

دانشکده زبان و ادبیات / گروه زبان و ادبیات فارسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. نقش استعاره در پیرنگ غزلیات حافظ بر مبنای نظر پل ریکور
    1403
    حافظ بنا بر موقعیت خود و مسائل عصر و برای تاثیرگذاری هنری در هر غزل یک اندیشه مرکزی دارد. آن اندیشه و سخن‌اصلی ممکن‌است فقط در یک سطر از مجموع چند سطر غزل قرارگرفته‌باشد، باقی ابیات و جملات غزل به‌صورتِ استعاره، تعبیرهای هنری و موثری از همان اندیشه است. این دوگونه تعبیر، اندیشه اصلی و تعابیر استعاری، همدیگر را تفسیر و آشکارمی‌کنند. در خوانش‌های ابتدایی هر غزل، گویی عناصر نامتجانسی در کنار هم قرارگرفته‌اند؛ درصورتی‌که با خوانش دقیق‌تر می‌توان‌دریافت که یک مفهوم است که به‌صورتِ‌های مختلف، تکرارمی‌شود و همین تکرار علاوه‌بر اینکه انسجام‌بخش است؛ نقطۀ تلاقی بین استعاره و روایت را نیز در همین نقطه می‌توان‌دانست؛ زیرا همان‌طور که در استعاره، لایه‌های معنایی متعدّد در عبارات یکسانی، در کنار هم جای‌می‌گیرند؛ این غزلیات هم به دلیل اینکه ترازهای معنایی متراکم را در کنار هم قرارمی‌دهد، می‌تواند تاثیری قابلِ‌مقایسه با تاثیر استعاره داشته‌باشد. درواقع، بنابر تاثیرات متشابهی که استعاره و روایت بر مخاطب برجای‌می‌گذارند، می‌توان‌گفت که حافظ در بازگویی تجربه‌های زیسته‌اش در غزلیات، کاری استعاری انجام‌داده‌است. ما این شیوه را استعارۀ روایی نامگذاری‌کرده‌ایم، به این صورت که هرکدام از این غزل‌ها، یک اندیشۀ مرکزی دارند. مرکزی که به‌گونه‌ای لُب کلام غزل را دربردارد و شاعر، مخاطب خویش را به این مرکز محوری می‌کشاند؛ ولی همین که ذهن متمرکزشد، ناگاه دست به یک امر غافلگیرانه می‌زند و دوباره او را از مرکز، دور و منحرف می‌گرداند؛ درواقع، حافظ با این شگرد، یک نوع نامرکزی مرکز را به نمایش می‌گذارد و حتی می‌توان گفت شگرد شاعرانۀ او در تمام غزل‌هایی که درظاهر، روایت آشکاری ندارند؛ همین «نمایش نامرکزی مرکز» است. محاکات در غزلیات حافظ به‌صورتِ تکرار یک مفهوم به‌صورتِ‌های مختلف در هر غزل سازمان‌می‌یابد. در هر غزل، اندیشه اصلی و تعابیر جایگزین آن را نشان‌داده‌ایم؛ یعنی از یک سوی تعابیر استعاری متن غزل‌ها را مبتنی‌بر نظریه ریکور باتوجه‌به اندیشۀ اصل غزل بازنمایی‌کرده‌ایم و از سوی دیگر به‌کمکِ این تعابیر استعاری، سخن‌اصلی را بازنمایی‌کرده‌ایم. مهم‌ترین پیام حافظ و اندیشۀ ژرف او رندی و مبارزه با ارباب زور و تزویر است. زبان رند هنرمند در مبارزه، دارای دو ویژگی ایهام و طنز است. استعارۀ تهکّمیه از زمرۀ ابزار و روش‌های ضروری و موثر برای ایجاد طنز است. در این پژوهش، برای تبیین اهمیّت دقت در انسجام غزلیات حافظ، به شبکۀ منظم انتخاب الفاظ و تعابیر و تناسب هندسی آن‌ها در ایجاد استعارۀ تهکّمیه دقت‌کرده‌ایم. بسیاری از ظرافت‌های سخن‌حافظ ازجمله ایهام یا ترکیب عناصر صوفیانه با عناصر میخانه، برای ایجاد تاثیر بیشتر در طنز نسبت‌به صوفی، زاهد یا مدعیانی است که از امور معنوی سوء‌استفاده‌می‌کنند.
  2. تحلیل‎گفتمان متون تعلیمی کلاسیک (فرائدالسلوک، اخلاق‎ناصری، درهالتاج و کُنوزالودیعه)
    1402
    متون‎تعلیمی‎کلاسیک (قرن شش، هفت و هشت)، محتوایی را با وجه روایت هدفمند به مخاطب عرضه می‎کند. این روایت‎های اخلاق‎گونه، همراه با تفسیرگونگی شخصی و جانبدارانه از مفاهیم اخلاقی هستند که قابلیت سوژه‎شدگی به‎نفع کارگزار حکومتی و یا اجتماع مردمی را دارند؛ به‎همین‎سبب، مفصل‎بندی این متون حاوی گفتمان و ایدئولوژی است. هدف این پژوهش، تحلیل قابلیت گفتمانی در سه موقعیت راوی، پیام و مخاطب متون تعلیمی، با تاکید بر نظریه تحلیل‎گفتمان لاکلائو‎و‎موفه و به‎روش توصیفی- تحلیلی است. چگونگی مفصل‎بندی گفتمانی مسائل اخلاقی، توسط دو‎دسته نویسنده درباری‎وغیردرباری، سوال اصلی رساله حاضر است. متناسب با روش تحلیل، نمونه‎های موردی چون فرائدالسلوک، اخلاق‎ناصری، درۀالتاج و کنوزالودیعه، از نظر کارگزار سیاسی، توجیه‎گری مفصل‎بندی گفتمان‎های مقصود، سوژه‎سازی، نهادسازی، مشروعیت‎بخشی‎و‎مشروعیت‎زدایی، بررسی شدند. گفتمان روساختی فرائدالسلوک، با سوژه پادشاهِ صوفیِ عالم و فتی به مدح کارگزار حاکم اتابک‎ایلدگز می‎پردازد، ولی در ژرف‎ساخت گفتمانی‎اش نقدی بر روابط مردمی- درباری اتابک داشته، از آن مشروعیت‎زدایی می‎کند؛ اخلاق‎ناصری با مفصل‎بندی گفتمانی عقل، انسان و عرفان و سوژه شاه‎حکیمِ عارف، حکومت قلاع اسماعیلیه را به عنوان جامعه اسطوره‎ای دوران پرتلاطم هجوم مغول، مشروعیت می‎بخشد؛ دره‎التاج با گفتمان عقل، شرع و فرّه ایزدی و سوژه شاه‎سلطانِ عالم و فاضل و یا حاکم بامرالله، شکوه ایرانی- اسلامی حکومت امیر‎دباج را مشروعیت می‎بخشد و از حکومت اسلامی سطحی مغول مشروعیت‎زدایی می‎کند. کنوزالودیعه مشروعیت‎ساز حکومت شاه‎شجاع با مفصل‎بندی خلیفه‎الله است و او را به‎عنوان سوژه عاقلّ اَکمَل توجیه می‎دارد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان این کتب با سوژه‎سازی‎های پرکاربردِ فضایل و رذایل به‎نفع جامع، همچنین تهذیب فردی، منزلی و مدنی، جهت تعادل‎سازی روابط میان فرمانروایی‎ها و نیروی مردمی، دست به تالیف متون تعلیمی زده‎اند و به قصد ساختن مدینه‎فاضله‎ای در اوضاع پرتنش، سعی در تغییر اوضاع نامتوازن به سمت تعادل، به‎نفع حکومت کارگزار یا گروه‎های مردمی داشتند، تا تنش‎ها کمتر شده، آدمیزادِ مقهورِ ناامیدی، بی‎اخلاقی، ظلم‎و‎فساد، به آرامش دنیوی و اخروی برسد؛ مطیع و تابع حکومت وقت باشد و در‎مقابل حکومت نیز حق رعیت‎مداری را عطا کند.
  3. تحلیل روایت‌مندی تصویرهای کلامی در داستان‌ معاصر
    1402
    مبنای تکوین برخی رمان‌ها و داستان‌ها براساس تماشای تابلوی نقاشی یا عکس و حرکت‌ و کنش ابژه‌های حاضر در آن‌ها است. به این شکل گفتمان تصویری در داستان به کلام تبدیل می‌شود و گفتمانی شکل‌می‌گیرد که حاوی معنای تازه‌ای است. کشف و توضیح مبنای شکل‌گیری این نوع آثار برای نقد یا فهم متن مفیداست. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل داستان‌های شاخص دهۀ هفتاد، هشتاد و نود است که شکل خاصی از تصویر در آنها به‌کار رفته‌است. در این رساله، با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل داستان‌هایی ‌پرداخته‌ایم که مبنای شکل‌گیری و تکوین آ‌ن‌ها، تصویر اعم از تابلوی نقاشی یا عکس بوده‌است. برای این منظور ابتدا به تبیین توانش روایی و شیوۀ کنش‌بخشی نویسندگان به این توانش ‌پرداخته‌ایم. به حرکت درآوردن تصاویر، شکل خاصی از کنش روایی نویسندگان برای بیان داستان است. سپس با استفاده از نظریه‌های کانونی‌سازی ژنت و نظام گفتمانی گریماس به تحلیل و بررسی این کنش‌های روایی ‌پرداخته‌ایم تا مشخص‌شود توانش روایی براساس تصویر چگونه به کنش درمی‌آید و تصویرهای کلامی به‌عنوانِ کانونی‌گر یا کانونی‌شده، چگونه در داستان شکل‌می‌گیرند. نتایج تحقیق نشان‌می‌دهد که در میان این آثار رمان پیکر فرهاد بیشترین بهره را از کنشی‌شدن تصویر برده‌است چرا که تمام داستان با حرکت زن‌ تابلوی نقاشی شکل‌می‌گیرد و راوی و کانونی‌گر داستان می‌شود. در داستان‌های دیگر تصاویر کنشی‌شده بیش‌تر کانونی‌شدۀ داستان هستند و ‌پی‌رفت‌هایی می‌سازند که در کنار ‌پی‌رفت‌های دیگر داستان پیش‌می‌روند و پیرنگ داستان را شکل‌‌می‌دهند. در برخی از داستان‌ها نیز تصاویر کنشی‌شده فقط چند رخداد یا وضعیت درون ‌پی‌رفت هستند و نقش پیرنگی ندارند. این وضعیت‌‌ها بیان‌گر احساسات و وضعیت روحی شخصیت‌ها هستند. داستان‌های دیگری نیز هستند که در آن‌ها تصاویر کنشی‌نمی‌شوند، بلکه ایزاری برای نشان‌دادن وضعیت روانی شخصیت‌ها و شرایط اجتماعی می‌شوند و در مواردی نیز عاملی برای حرکت و جست‌وجوی شخصیت هستند.
  4. تحلیل آیین تشرّف زنان در شاهنامه
    1402
    پاگشایی یا تشرّف از مناسک و آیین‌های کهن است که همچنان در جامعۀ امروزی نیز رایج است. در متون کهن از این آیین و مراسم آن به ‌صورت‌های مختلف یاد شده است اما آنچه به‌صورتِ آشکار از آن سخن گفته‌اند مربوط به پاگشایی پسران است اما موارد کمی هم از پاگشایی دختران یاد شده است. در این تحقیق، آیین تشرّف زنان را در شاهنامۀ فردوسی بررسی و تحلیل کرده‌ایم. هدف از پاگشایی آشنایی نوآموز با مجموعه‌ای از سنت‌ها، تجارب مذهبی و مفهوم اصلی زندگی بود که آن را به‌مثابه مرگ نوآموز و واردشدن او به مرحلۀ بزرگسالی تلقی می‌شد. از تشرّف دختران به سبب آنکه کمتر به صراحت از آن یاد شده کمتر سخن هست و تحقیق چندانی دربارۀ آن انجام نشده است. تشرّف زنان شاهنامه را به چند دسته تقسیم کرده‌ایم: پاگشایی دختر‌های رعیّت‌زاده، پاگشایی‌های مبتنی بر آیین مردگیران، پاگشایی‌های دختران در ضمن ذکر پاگشایی مردان، داستان‌هایی که طرح پاگشایی در آنها به صورت کامل مطرح شده است. در مواردی که از داستان زنان در شاهنامه سخن رفته است اما با جنبه‌های مختلف پاگشایی مربط نبوده است برای تبیین بهتر موضوع بحث کرده‌ایم.
  5. نقد تصحیح و شرح دفتر ششم شاهنامه چاپ خالقی مطلق
    1402
    نقدِ تفسیر و در کنار آن تصحیحِ متن، یکی از دشوارترین و ظریف‌ترین گونه‌های پژوهشی است که در پهنۀ ادب پارسی شکل گرفته است. از دویست‌سال پیش تا کنون که تصحیح متن مهمی در حد و اندازه‌های شاهنامه آغاز شد، تصحیح خالقی‌مطلق به‌عنوان یکی از بهترین و نزدیک‌ترین متن‌ها به زبان فردوسی و روزگار شاعر مورد توجه ادیبان و شاهنامه‌پژوهان قرار گرفته است. ازآنجاکه تصحیح و به تَبَعِ آن، تفسیر و گزارش این اثر کرامند در دفترِ ششم با همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی انجام گرفته است، کاستی‌ها و سستی‌هایی در تفسیر ابیات، نویسش‌ها، معنی واژگان و نیز تفسیرهای قیاسی به چشم می‌آید که عمده علل آن را می‌توان توجه‌نکردن به بافتِ داستان و روایت، برخی تصحیح‌های قیاسی ناسودمند و معنی اشتباه برخی از واژه‌ها دانست. در این پژوهش به روش اسنادی و از نوع تحلیلی‌ـ‌توصیفی به بررسیِ دقیقِ کل ابیات دفتر ششم شاهنامه، تصحیح جلال خالقی‌مطلق پرداخته شده است. همچنین با درنظرگرفتن دست‌نویس‌های کمترتوجه‌شده و دقت در مواردی که مذکور افتاد، گزارش و به دنبال آن تصحیحی محتمل‌تر و نزدیک‌تر به زبان و زمان شاعر ارائه شده است.
  6. آسیب‌شناسی عناصر داستان در رمان‌های برگزیدۀ زنان دهۀ هشتاد
    1402
    آسیب‌شناسی عناصر داستان، ابزاری برای ارزشیابی فنی متون داستانی است. در این پژوهش با بررسی عناصر داستان رمان‌های برگزیدۀ زنان دهۀ هشتاد، علاوه‌بر مشخص کردن جریان غالب داستان‌نویسی این دهه، خلاء ناشی از ضعف‌تالیف در کاربرد عناصر داستان مشخص شده است. این رمان‌ها که در جوایز غیردولتی برگزیده شده‌اند؛ عبارتند از: چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم؛ اثر زویا پیرزاد، پرندۀ من؛ اثر فریبا وفی، چه کسی باور می‌کند رستم؛ اثر روح‌انگیز شریفیان، ماهی‌ها در شب می‌خوابند؛ اثر سودابه اشرفی، رویای تبّت؛ اثر فریبا وفی، و دیگران؛ اثر محبوبه میرقدیری، از شیطان آموخت و سوزاند؛ اثر فرخنده آقایی، خط تیره، آیلین؛ اثر ماه‌منیر کهباسی، احتمالاً گم شده‌ام؛ اثر سارا سالار، نگران نباش؛ اثر مهسا محب‌علی، زیر آفتاب خوشخیال عصر؛ اثر جیران گاهان و شبیه عطری در نسیم؛ اثر رضیه انصاری. یافته‌ها نشان‌ می‌دهد که سپهر اندیشگانی رمان‌های جامعۀ آماری این پژوهش، مدرن است. از بین دوازده رمان برگزیده، یازده رمان به مسائل زنان می‌پردازد و یک رمان حول محور مشکلات و دغدغۀ مردان شکل گرفته است؛ اما همۀ رمان‌ها با طرح درونمایه‌هایی مانند؛ ملال و تلاش برای رهایی از ملال، تنهایی و تک‌افتادگی، گم‌گشتگی و بی‌هویتی، ستایش زندگی عادی و بی‌آرمان، کالاشدگی زنان، عریان‌سازی نیرنگ و ریاکاری نظام‌های دینی و نقد سرکوب سیستمی نهادهای مذهبی و روان‌درمانگر، انفعال زنان در زندگی مشترک، هویت‌یابی در رخوت و سکونِ زندگی عادی، تشریح تفاوت نسل‌ها و تنهایی ناشی از عدم ارتباط، مفاهمه و درک متقابل، خواسته‌اند ترس و اضطراب ناشی از زندگی مدرن را بازنمایی کنند. نوع مواجهۀ نویسندگان با درونمایه‌ سبب می‌شود که گاهی بستر کلیشه‌ای برخی از رمان به حاشیه برود و گاهی نیز پررنگ بشود. عمده‌ترین نشانۀ ضعف‌تالیف مربوط به شیوۀ روایتگری است که در آن استفادۀ نابه‌جا از وجه فعل مضارع، تداخل بی‌مورد زمانی، عدم دقت به موضع روایتِ راوی، تغییر بدون تمهید زاویه‌دید، عدم هماهنگی ضرباهنگ با درونمایه، عدم دقت در بازنمایی افکار شخصیت‌ها و ارائۀ اطلاعات مستقیم نمود بارزی دارد. در بحث شخصیت‌پردازی مستقیم نیز گاهی نویسنده روند روایت را متوقف می‌کند که نشانۀ ضعف‌تالیف در شخصیت‌پردازی است. همچنین اغلب نویسندگان از پرداخت شخصیتی ویژه که حاصل ابداع باشد ناتوان هستند. در بحث گفت‌وگو نیز گاهی گفت‌وگوها طولانی ملال‌آور، غیرطبیعی و بدون لحن است. گاهی نویسندگان با توصیف مستقیم مکان، روند روایت را متوقف می‌کنند و گاهی نیز نبود جزئیات مکان سبب شده است که داستان در خلاء شکل بگیرد. درنهایت نیز در برخی از رمان‌ها فضا و رنگ متناسب با درونمایه نیست.
  7. بازنمایی وطن در شعر فارسی و کوردی معاصر (شاملو و اخوان ثالث، شیرکو بیکس، عبدالله پشیو)
    1402
    وطن مفهومی است که در دوره‌های مختلف تاریخ، تحت تاثیر موضوعات اجتماعی، سیاسی و اقلیمی مفهومی متفاوت داشته است و با توجه به این مفهوم در آثار ادیبان هر دوره بازنمایی متفاوتی نیز داشته است. از آن‌جا که ادبیات و آثار ادبی بستر مناسبی برای نمایش دادن و بیان دغدغه‌های ذهنی افراد جامعه است، مفهوم وطن نیز در دوره‌هایی از تاریخ، مفهوم غالب بوده است و ادبیات مقاومت یکی از مناسب‌ترین محمل‌های نمایش این موضوع است. همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانی‌ها، شاعرانی پا به عرصه ادبیات نهادند که وجه مشترک شعرشان وطن‌دوستی و میهن‌پرستی بود؛ وجه مشترکی که در زبان شعر و بیان رمزآلود و استعاری شعرشان تجلی تازه پیدا می‌کند. امّا با به وجود آمدن مفاهیم «هویت» و «فردیت»، وطن بازنمایی متفاوتی پیدا می‌کند که در پژوهش حاضر به بررسی نمودهای برساخت وطن و شیوه‌های تجلی آن در اشعار دو تن از شاعران پارسی گوی (شاملو و اخوان‌ثالث) و دو تن از شاعران کرد ‌زبان (عبدالله پشیو و شیرکو بیکه‌س) به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی پرداخته شده است. نتیجه‌ی پژوهش نشان می‌دهد که شاملو در شاعران پارسی گوی و شیرکو بیکه‌س در میان کردزبانان ارتباط عاشقانه‌ای با وطن برقرار کرده‌اند. اخوان از وطن‌پرست‌ترین شاعران زبان فارسی معاصر است و عشق به وطن در اشعار پشیو نیز بارز است که البته نسبت به اخوان وضوح و صراحت کمتری دارد. پشیو در راستای وطن‌دوستی استعمارستیز است و این ناخرسندی به وضوح در اشعارش مشاهده می‌شود. آن‌چه که شاملو را از سایر شاعران متمایز می کند، عشق او به مردم در کنار وطن است. او همزمان با وطن به مردم وطن نیز عشق می‌ورزد. چیزی که در اشعار اخوان، هرچند وطن‌دوست‌ترین شاعر معاصر ایرانی است، کمتر و یا به صراحت شاملو احساس نمی‌شود. همچنین در تفاوت شاعران فارس و کردزبان باید گفت که هرچند حس وطن‌دوستی در اشعار همه شاعران مورد پژوهش وجود دارد، امّا صراحت بیان و ابراز عشق به وطن در اشعار شاعران پارسی گوی، به مراتب پررنگ‌تر است؛ تا جایی که پشیو بیشتر از جنبه استعمارستیزی به وطن نگریسته است و عشق ب معنای آن‌چه در آثار شاعران دیگر وجود دارد، در اشعار او مشاهده نمی‌شود.
  8. نقد و تحلیل معانی و برابرسازی واژگان کُردی در کتاب فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
    1401
    نخستین گام ها برای شناخت پیشینیان از طریق شناخت واژه ها و چگونگی درک و دریافت پیوستگی و کاربرد آن ها است. زبان فارسی از شاخه ی زبان های هند و ایرانی است. محققان، پژوهش های زیادی در زمینه ی زبان و ریشه های آن انجام داده اند و به پیوستگی بسیاری از زبان ها پی برده اند. برای شناخت زبان فارسی نیز تلاش های فراوانی انجام شده است از جمله کتاب فرهنگ واژە شناختی زبان فارسی محمد حسن دوست یکی از این کارهاست که در آن به ریشه شناسی برخی از واژگان زبان فارسی پرداخته شده است. در این کتاب، برای شناخت یا وجه اشتقاق برخی واژگان فارسی به سابقه یا معادل آن ها در زبان کردی به عنوان یکی از زبان های ایرانی توجه شده است. در این پایان نامه، به نقد و بررسی این مدخل های کتاب فرهنگ ریشه شناختی مبتنی بر اشتراکات زبانی «ریشه، معنی و آوا» در زبان کردی (سورانی- اردلانی) پرداخته ایم. از مجموع پنج هزار و پانصد مدخل، بیشتر از نصف این واژگان، دارای واج های یکسان و بیشتر از یکهزار و پانصد مدخل دارای اشتراکات ریشه ای با زبان کردی است. چگونگی ساخت و دگرگونی ها و فرآیندهای زبانی که هر زبانی ناگزیر از آن هست، در این دو زبان دیده می شود و این اشتراکات نتیجه ی تبادلات فرهنگی و پیوندهای تاریخی، اجتماعی در گذر زمان است. حاصل این پژوهش نشان می دهد زبان کردی، توان ابهام زدایی و ریشه شناختی بسیاری از واژگان رایج یا فراموش شده ی زبان فارسی را دارا است.
  9. تحلیل تطبیقی روایت سینمایی در سه رمان فارسی در خرابات مغان، جسدهای شیشه ای، درویش خان
    1401
    بررسی رابطۀ متقابل ادبیات و سینما و یافتن ظرفیت های سینمایی آثار ادبی، کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است. نمی توان منکر این نکته شد که در میان هنرهای بشری، عالم سینما، دارای بیشترین ظرفیت های تبلیغاتی و رسانه ای است. سیر نام گذاری و درک موضوع، در ادبیات و سینما با هم متفاوت است. خواننده متن ادبی از نظام واژگانی به درک موضوع می رسد، اما بینندۀ فیلم از درک موضوع و مقایسۀ نماها و تصاویر، به درک و یافتن واژه ای برای نام گذاری می رسد. در این پژوهش از تحلیل تطبیقی روایت سینمایی بهره گرفته شده است. مسئله اصلی پژوهش رساله حاضر این است که سه نویسنده و کارگردان ایرانی منتخب در این پژوهش؛ مسعود کیمیایی نویسنده رمان جسدهای شیشه ای، داریوش مهرجویی نویسنده رمان درخرابات مغان، حسن هدایت نویسنده رمان درویش خان؛ چه قدر به اصول داستان نویسی وقوف داشته اند و آن اصول را به کار گرفته اند؟ همچنین مهارت و تجربه نویسندگان در حوزه فیلم سازی، چه قدر در نگارش رمان موثر بوده است؟ مجموع شگردهای متن رمان و میزان تناسب آن ها را با هم ارزیابی کرده ایم. ساختار رمان را شرح داده ایم. کیمیایی در شخصیت پردازی رمان عمدتاً موفق است اما در مواردی به جای نقل داستان در گفتار و کردار شخصیت ها، راوی به سخنرانی یا قضاوت می پردازد. زبان شخصیت های داستان عمدتاً با موقعیت و سطح سواد و مسئولیت آنان متناسب است، اما راوی خیلی از شخصیت ها را بدون تمهید و به صورت ناگهانی وارد رمان می کند. نویسنده به خوبی از ظرفیت های سینمایی برای عمق بخشی به شخصیت ها، نقل جزئیات مکان داستان، تحرّک و تجسّم بخشی به مسائل انتزاعی، انتخاب نوع زاویه دید، تلفیق روایت سخن با تصویر و خلق مصوّر تعابیر شاعرانه استفاده کرده است. در خرابات مغان مهرجویی نتوانسته شخصیت پردازی موفقی داشته باشد، مهرجویی تک شخصیت داستان که قهرمان داستان هم محسوب می شود را در بسیاری از موارد بدون پیش زمینه مناسب دارای ابعاد ماورایی خاصی می نماید و در پایان هم مسئله ای که نویسنده تمام صفحات کتاب را به آن اختصاص داده؛ وکشمکش و گره داستان که تقابل بین ایمان و دین و مادی گرایی است را بدون سرانجامی خاص و قابل قبول ختم به همان مادی گرایی می کند. رمان مهرجویی یک سناریو است که نویسنده بسیار عجول به نوشتن آن پرداخته است. از ظرفیت های سینمایی و خلق روایت سخن با تصویر در این رمان صحنه هایی بسیار جزئی دیده می شود. رمان درویش خان که دربارۀ زندگی و موسیقی درویش خان استاد موسیقی است. اگرچه به صورت زندگی نامه است و از زبان راوی های متفاوت نقل می شود، اما نویسنده در شخصیت پردازی، گره افکنی و توصیف رمان موفق بوده است. هدایت در این رمان از ظرفیت های سینمایی و تلفیق روایت سخن با تصویر استفاده نموده و تصاویری بکر و زیبا خلق نموده است. با بررسی رمان جسدهای شیشه ای و درخرابات مغان و درویش خان این نتیجه به دست آمد که کارگردانی این سه مولف و تکنیک های سینمایی در چگونگی نوشتن رمان ها بی تاثیر نبوده است. بخصوص در جسدهای شیشه ای بیشترین تاثیر و تکنیک را از سینما گرفته است. در خرابات مغان نیز کم و بیش این تکنیک ها دیده می شود. درویش خان هم مانند فیلم ها و سریال ها دارای روایتی مستندگونه، شفاف و زیبا است.
  10. نحوۀ پایان بندی در چهار رمان رام کننده، ماه کامل می شود، لب بر تیغ، ویران می آیی
    1401
    موضوع پژوهش حاضر ، بررسی نحوۀ پایان بندی در رمان است. پرسش اساسی در این تحقیق ، چگونگی پایان رمان و میزان تناسب آن با سایر عناصر داستان از جمله پیرنگ ، زاویۀ دید ، شخصیت و درونمایه است. روش انجام پژوهش ، بررسی عناصر داستانی موجود در هر رمان است تا نشان دهیم میزان تناسب هریک از این عناصر با پایان رمان چگونه است و هرکدام از نویسندگان چقدر در پرداخت روایت پسامدرنی درست عمل کرده اند. جامعۀ آماری پژوهش چهار رمان رام کننده ، اثر محمدرضا کاتب ، لب بر تیغ ، اثر حسین سناپور ، ماه کامل می شود اثر فریبا وفی و ویران می آیی اثر حسین سناپور است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رمان رام کننده از بخش میانی آغاز شده است و خواننده را به سمت شروع و پایان سوق می-دهد. در حقیقت روایت با نقطۀ اوج آغاز شده است و کم کم با لحنی آرام و اندک اندک خواننده را به سوی پایان می برد ، اما هیچ گاه پایان فرا نمی رسد و انتظار خواننده برآورده نمی-شود. می توان به این مساله نیز اشاره کرد که در رمان رام کننده ، خواننده در پایان بیش تر از آغاز روایت دچار سردرگمی می شود همچنین پایان باز روایت نه تنها نشان از ضعف نویسنده در پرداخت و یا نرسیدن به نتیجۀ مطلوب ندارد ، بلکه در اوج قدرت روایت را به دست خواننده می سپارد. بنابراین نویسندۀ رام کننده ، در نوشتن و پرداخت روایتی به سیاق پسامدرنی به درستی عمل کرده است و همۀ عناصر آن با نحوۀ پایان بندی تناسب دارد. روایت در رمان لب بر تیغ ، به صورت خطی از آغاز به سمت میانۀ داستان و سپس پایان در حرکت است. اما پایان آن باز است و در نهایت کنش شخصیت ها به پایان نمی رسد. در واقع گرهی که راوی از آن نام می برد و در فصل دوم اتفاق افتاده است به صورت مبهم باقی می ماند و نهایتا برای خواننده مشخص نمی شود. در رمان ماه کامل می شود ، پایان به صورت مدور و دایره ای است در واقع با وجود اینکه نویسنده روایت را به پایان می برد اما داستان مجددا در ذهن خواننده شکل می-گیرد و خواننده تفسیرهای گوناگونی از پایان آن دارد. بنابراین شروع روایت همان پایان آن است. در رمان ویران می آیی ، روایت از پایان به سمت آغاز نوشته شده است و فصل اول همان فصل پایانی است. بنابراین اگر از اول به آخر بخوانیم وقایع سیر معکوس دارند و با روایتی غیرخطی مواجهیم اما اگر از انتها به ابتدا شروع کنیم با یک روایت خطی مواجهیم که رویدادها سیر معمولی دارند. پایان این رمان به صورت باز است و نقطۀ کور داستان همچنان باقی مانده است.
  11. تحلیل علیّت در روایت های حماسی نبرد پدر و پسر
    1401
    قسمتی از مردم شناسی فرهنگی به اسطوره شناسی اختصاص دارد که در این بخش، سعی بر آن است تا قوانین عمومی رفتارهای انسان در تمام زمینه های آن مورد بررسی قرار گیرد و از آن جایی که به بررسی اساطیر می پردازد، ارتباط محکمی با اکثر زمینه های پژوهشی علوم انسانی دارد. از آن جایی که ادبیات، محملی برای بررسی آراء و افکار و دغدغه های هر قوم و گروهی است و اساطیر جایگاه خاص خود را در پژوهش های ادبی دارند، می توان به پیوند عمیق بین ادبیات با پژوهش های مربوط به فرهنگ و اسطوره شناسی پی برد. یکی از بحث های جالب توجّه در میان پژوهش های حماسی – اسطوره ای، بررسی چرایی نبرد میان پدر و پسر در میان اساطیر ادبی به خصوص قسمت اساطیری شاهنامه است. این که چه چیزی سبب چنین رویدادی می شود تا دو نفر هم خون و از یک خانواده به این صورت با هم درگیر می شوند علاوه بر شناخت بعد اسطوره شناسی آن می تواند در بررسی های فرهنگ شناسی و مردم شناسی هم مورد توجه قرار گیرد. در پایان نامه حاضر با استفاده از روش پژوهش توصیفی – تحلیلی به بررسی و تحلیل علیّت در روایت های حماسی نبرد پدر و پسر پرداخته ایم و شاهنامه، فردوسی-نامه و بهمن نامه را مورد واکاوی قرار داده ایم. از یافته های پژوهش طبق نظریه استراوس می توان به تقابل و نیز کم بها دادن در پیوندهای خانوادگی میان پدر و پسر و درنتیجه شروع درگیری و نزاع اشاره کرد.
  12. تصحیح انتقادی دیوان مولانا خالد نقشبندی
    1401
    مولانا خالد نقشبندی از ادبا و عرفای قرن سیزدهم هجری و از رهبران تاثیرگذار طریقت نقشبندی در سلیمانیه است که به سه زبان فارسی، عربی و کُردی «کرمانجی میانه، گورانی» شعر سروده و صاحب تالیفات متعددی در حوزۀ ادبیات عرفانی است. در مقدمه به معرفی زندگی نامه ، سفرها و آثار شاعر پرداخته ایم اما هدف اصلی این پژوهش تصحیح دیوان اشعار مولانا خالد بوده است. بسیاری از کتابت هایی که از دیوان مولانا خالد شده است به واسطه دوزبانه یا چندزبانه بودن کاتبان و یا ناآشنایی با رسم الخط های زبان شعری شاعر یا کم سوادی برخی کاتبان باعث به وجود آمدن اغلاط عدیده در متن دیوان های چاپ شدۀ شاعر گشته و خواننده را از دست یابی به سخن اصلی شاعر یا سخن نزدیک به متن اصلی محروم ساخته است. در این پایان نامه با بهره گیری از چهارده نسخۀ خطّی و یک نسخه چاپ سنگی از آرشیو و مخازن کتابخانه های ایران، عربستان سعودی، ترکیه ، مصر و اقلیم کُردستان صورتی کامل از اشعار دیوان او ارائه شده است. برخی از اشعار مولانا خالد در چاپ های پیشین دیوان وی وجود نداشت که با استفاده از نسخه های خطی معتبر این اشعار افزوده شده اند. روش تصحیح ما بر مبنای روش التقاطی است. در پژوهش حاضر تلاش شده نسخه ها به ترتیب تاریخ چینش و قدیمی ترین آنها به عنوان اقدم نسخ، مبنا و اساس پژوهش باشد؛ نواقص موجود در نسخه قدیمی با بهره گیری از نسخ دیگر برطرف و اضافات دیگر نسخ به متن تصحیح حاضر افزوده شده اند.
  13. گفتمان تذکره نویسی عرفانی و بازنمایی سبک زندگی سوژه ها
    1400
    تذکره نویسی عرفا ذیل سنت طبقات نویسی مسلمانان و به مثابۀ شکلی از تاریخنگاری اسلامی-ایرانی شکل گرفته است. در ادبیات کلاسیک فارسی تذکره نویسی عرفانی با نگارش دو شکل تذکرۀ جمعی و شخصی نمود پیدا کرده است. بعضی از تذکره های عرفانی به جای گزارش مستقیم و تاکید بر نسب، تولد و وفات، شاگردان و استادان سوژه ها، سبک زندگی آنها را به قصد برساخت «هویت-طبقه» آنان بازنمایی می کند. در این پژوهش، به قصد تبیین کارکرد ایدئولوژیک تذکره های عرفانی، تذکره های عرفانیِ عمومی شامل «طبقات الصوفیه» خواجه عبدالله انصاری، «تذکره الاولیاء» عطار نیشابوری، «نفحات الانس» جامی و تذکره های خصوصی شامل «سیره ابن خفیف» دیلمی، «اسرارالتوحید» محمدبن منور، «رسالۀ سپهسالار» فریدون بن احمد سپهسالار و «مناقب العارفین» افلاکی را از دو منظرِ «اعتبار روایی- گفتمانی واقعیت برساخته تذکره های عرفانی» و «سبک زندگی و برساخت هویت- طبقه سوژه ها» بررسی کردیم. مبنای نظری تحقیق در بخش اول، آرای برخی از صاحبنظران نشانه شناسی اجتماعی و تحلیل گفتمان انتقادی است که وجوه دلالت یابی آنها از دو منظر کمّی و کیفی تبیین و تفسیر شد. مولف- راویان برای اعتبار بخشی، از سنت مستندسازی و عینیت نمایانه علم حدیث بهره می برند و واقعیت هایی درباب عرفا یا یک عارف برمی سازند. از منظر معرفتی برساخت واقعیت حاصل گزینش و انتخاب مولف- راوی یا راویانی است که بنا به معرفت-شناسی ویژه یا دلبستگی های ایدئولوژیک آن را بازنمایی می کند. نتیجه نشان می دهد که مولف- راوی با بکارگیری چهار دسته مدالیتۀ اعداد، تاکیدی، بسامد روایی و تداوم روایی با سببّیت بالا بعضی از واقعیت های برساختۀ خود را از منظر کمّی مستند و باورپذیر می کند. از منظر کیفی هم، ابتدا با تکیه بر ابزارهای شناختی راوی-کانونی ساز، همچون حسّ بینایی، شنوایی و لامسه برخی از رخدادها را عینی و محسوس می کند. سپس با شگردهای مشروعیت-بخشی همچون استناد به نظام قدسی، رجوع به سنّت، عقلانی سازی و شگرف سازی بخشی دیگر از آنها را مستند و واقعی می نمایاند. بخش دوم، با تکیه بر نظریات متفکران مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی سلیقه و مصرف دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که سبک زندگی عرفا در تذکره الاولیاء در قالب پنج عنصرِ پوشاک، تغذیه، عبادات و مناسک، سخن گفتن و حرکات بدن و تعلقات و دارایی های سوژه های عارف به برساخت و تمایز دو کلان طبقۀ «عارف-زاهد» و «عارف-عاشق» انجامیده است. طبقۀ عارف-زاهد با گرایش به وجه سلبی انواع ریاضت به شکل نشاندار و برجسته به قطعیت معنا باور داشته است. پوشاک خشن، فرسوده یا عریانی، غذاهای ساده، گیاه خواری، عبادات و مناسک مستمر، سخن گفتن پر از تردید، خوف با احساس گناه، زن و فرزند گریزی، دارایی های ناچیز شاهد این ادعاست. در مقابل طبقۀ عارف-عاشق به پوشاک یا تغذیه به سویۀ سلبی ریاضت توجه کرده است اما ریاضت اغلب آنان به شکل ایجابی، گشوده و سیال سامان یافته است. گریز از الزام خرقه پوشی، تنوع طلبی در تغذیه، شوریدگی های خلسه وارِ بدن فزا، گستاخی های زبانی-بدنیِ فاصله گریز و واسطه ستیز و تعلق و دارایی گزینی غیر الزام آور نمونۀ این سبک از زندگی است.
  14. استراتژی تابو و طفره در زبان فارسی و کردی
    1400
    تابوها مقولات و مفاهیمی هستند که به واسطه حرمت عرفی، نظم و نزاکت اجتماعی، دینی و سیاسی و غیره از ذکر یا استفاده از آن ها پرهیز می شود. مقوله تابو فرهنگ وابسته بوده و میزان تابو بودن آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر و همچنین از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است و در هر زبانی، درجات مختلفی از محدودیت و ممنوعیت را برای گویشوران آن زبان ها رقم می زنند. بر همین اساس کاربران زبان بنا به انواع تعهد، نگرانی یا ضرورت نظم اجتماعی، با وجوهی از روش ها از بکارگیری واژگان و تعابیر تابویی، طفره می روند، یکی از راهکارهای این جریان هم، استفاده از فرایند خوشایندسازی زیانی است. آن هم به کاربردن آن دسته از کلمات و عباراتی است که در مقایسه با واژگانی تابویی نرم تر و ملائم تر هستند و نزد جامعه مقبول تر و زیباترند. در این نوشتار بر مبنای زبانشناسی اجتماعی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه خوشایندسازی و چگونگی طفره رفتن گویشوران فارسی زبان و کُردزبان (کُردی میانه) با تکیه بر الگویی « مدل وارن 1992» طبقه بندی، دلالت یابی و تفسیر شده است. البته در مواردی هم بنا به ظرفیت داده ها از مفاهیم صورتبندی شدۀ محققان دیگر بهره برده شده است. نتیجه نشان می دهد که بنا به بافت اجتماعی-فرهنگی حاکم بر جامعۀ موضوع تحقیق، پشتوانۀ اصلی خوشایندسازی در زبان فارسی و کُردی میانه مناسبات اخلاقی-اجتماعی، دینی، سیاسی و عرفی و روانی است و موضوعات و حوزه های خوشایندسازی نیز در هر دو زبان عمدتاً شامل موضوعات اخلاقی، دینی، سیاسی و عرفی است که وجه جنسی و جسمانی تابوها که ذیل امر اخلاقی و عرفی است، بیشتر از بقیه به چشم می آید. بر همین حسب گویشوران مذکور با گرایش به انواع شگردهای طفره با ساخت معنایی و صوری به خوشایندسازی زبانی روی آورده؛ که در این میان بکارگیری شگردهای استعاره، مجاز، واژگان مبهم، عبارات اشاره ای، هم معنایی، وام واژه، واژگان خنثی کننده بنا به ماهیت خاص خود، بیشتر در میان آنها رواج دارد.
  15. اهمیت مبحث وصل و فصل دانش معانی در غزلیات عراقی
    1400
    موضوع پژوهش حاضر «اهمیت مبحث وصل و فصل دانش معانی در غزلیات عراقی» است؛ بنابراین، این پژوهش می کوشد که به این پرسش ها پاسخ دهد: مواضع وصل و فصل در غزلیات شیخ فخرالدین عراقی و تاّثیر آن ها در فصاحت غزلیات وی چگونه است؟ بسامد کدام یک از آن ها نسبت به دیگری بیشتر است؟ وصل و فصل از جمله اسلوب بلاغت هستند که تفکیک جملات از یکدیگر را بررسی می کنند. وصل، ارتباط و عطف جملات به یکدیگر تنها توسط حرف «واو» عطف است. چرا که در میان حرف عطف تنها با حرف عطف «واو»، وصل صورت می گیرد و «فصل» کنارگذاشتن این عطف و ارتباط است. هرکدام از وصل و فصل اقسام و شرایطی دارد که در این پژوهش به آن ها پرداخته می شود. تاثیر وصل و فصل در بلاغت غزلیات شیخ فخرالدین عراقی و بررسی جنبه های مکتوم و مشخص شدن بسامد هر کدام از آن ها از اهداف تحقیق به شمار می رود. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. داده ها به روش کتابخانه ای و سندکاوی گردآوری شده و با استفاده از مولًفه های وصل و فصل به شیوه تحلیل محتوا تجزیه و ترکیب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که عراقی از وصل و فصل برای زیبایی و بلاغت کلام و تاثیر گذاری بیشتر بر مخاطب استفاده کرده است. از 306 غزل که شامل 3370 بیت می شود به ترتیب 239 بیت دارای وصل است و در این بخش بیشتر ابیات با واو عطف به هم وصل شده اند؛ و فصل شامل 494 بیت که به ترتیب کمال انقطاع 252 بیت، کمال اتصال 162 بیت و شبه کمال اتصال 77 بیت را در بر می گیرد. در کمال اتصال ارتباط مفهومی و معنایی دو جمله به وضوح مشخص است و نیازی به عطف جملات نیست.
  16. شیوه ها و شکل های تولید و تدادم فضا در ادبیات سیاسی-اخلاقی کلاسیک فارسی
    1400
    بخش عظیمی از حوزۀ جامعه شناسی ادبیات در دورۀ کلاسیک ما را آثار سیاست نامه ای تشکیل می دهند که با پرداخت های متفاوتِ تمثیلی یا نمادگونه تداعی گر بخش مهمی از فرهنگ، آداب و سنن آن دوران هستند. بررسی عمیق این آثار نیازمند تحلیل پشتوانه های فکری نهفته در لایه های ضمنی آنهاست که در جزئی ترین شکل های زندگی نمایان شده است. در این پژوهش مصداق های عینی زندگی فردی و اجتماعی با روش دلالت یابی فضایی در «مرزبان نامه» سعدالدین وراوینی، «کلیله و دمنه» نصرالله منشی، «گلستان سعدی»، «نصیحت الملوک» امام محمد غزالی، «قابوس نامه» عنصرالمعالی، «سیاست نامه» خواجه نظام الملک طوسی، دلالت یابی و تفسیر شده است. میزان نفوذپذیری این اندیشه ها به شکل ضمنی یا مستقیم از طریق مطالعۀ فضای حاکم بر آنها از جمله بررسی دلالت های فضایی از منظر فاصله، جهت و حوزه، صورت ها و مصداق های عینی بازنمایی فضا (کنش، وضعیت، سبک زندگی، سلیقه و مصرف و آداب فردی و اجتماعی) جهت های فضایی (عمودی و افقی)، نشان می دهد که جهان بینی و رویکردهای فکری آن دوره از جمله اندیشۀ سیاسی ایرانشهری بر تمام جنبه های زندگی اجتماعی، آداب و سنن و فرهنگ حاکم بوده است. نوع نگرش به سیاست و پارادایم حاکم بر این حوزه ها، تابعیت و تثبیت نظام سلسله مراتبی است. با توجه به ساختار های فکری جامعه که پایبند نظامِ نظم-مند و فاصله مند سلسله مراتبی بودند، طبقه و موقعیت اجتماعی اعضای گروه های مختلف جامعه نقش موثری در نوع کنش کنشگران ایفا می کند. در حقیقت، چارچوب اندیشه های آن دوران در خدمت پایبندی به نظام نظم مند سلسله مراتبی است؛ نظمی که بر حفظ فاصله در تمام روابط انسانی تاکید می کند و مفهوم طبقه و تمایزات طبقاتی را برجسته می کند. در این پژوهش هفت آداب شامل: آداب معاشرت، آداب آموزش و تربیت، آداب خانواده داری، آداب دوستی و دشمنی، آداب تفریح و فراغت، آداب کاسبی و شغل و آداب منزلت یابی و قدرت بخشی مورد تحلیل قرار گرفته اند.ضوابط حاکم بر آداب ها انعکاس همان نظم انظباطی سلسله مراتبی و فاصله مند است که ضمن ایجاد فاصله، طبقه و جایگاه افراد در گسترۀ اجتماع را نیز تفکیک و مشخص می کند.
  17. بازنمایی واقعیت و آرمان در شعر چپ گرای نو فارسی و کردی (سیاوش کسرایی، اسماعیل شاعرودی، عبدالله گوران و احمد دلزار)
    1400
    ادبیات متعهد همواره منعکس کننده جهت گیری ها و اندیشه های مبارزان علیه حکومت های استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی را در ادبیّات فارسی و کُردی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی، عبدالله گوران و دلزار نیز از جهت زمینه اجتماعی، سیاسی، محتوا، فنون و راهبردهای زبانی در حوزه ادبیّات انتقادی و به ویژه در چارچوب ایدئولوژی چپ قرار می گیرند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی ضمن توصیف و تحلیل تکنیک های مهم و کلیدی در زمینه بازتاب واقعیت و آرمان در اشعار چهار شاعر مذکور، ایدئولوژی ها و سازوکارهای مختلف ادبی و ایدئولوژیک آنها توضیح و تبیین نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بررسی اشعار ایشان نشان می دهد که هر چهار شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین واقعیت و آرمان برقرار کرده اند و از رهگذر آن در مسیر آگاهی بخشی به ملت، از مبارزان پیشگام بوده اند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمان های شکل گرفته از اشعار آنان نیز حاکی از آن است که این شاعران در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تاثیرگذاری آن، گفتمان انتقادی یکدستی را در برابر سطله استبداد خلق کرده اند. گفتمان غالب در اشعار آنان با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افق های رهایی بنا شده است. به موازات این گفتمان، گفتمان مسلط دیگری در شعر آنان وجود دارد که برای بازنمایی تلخی های نظام حکومت و با هدف مشروعیت زدایی از سلطه حاکمان صورت بندی شده است.
  18. مطالعه تطبیقی خمریات در دیوان حافظ شیرازی و دیوان ملای جزیری
    1400
    شراب، مستی و عناصر میخانه در اشعار شاعران کلاسیک بخصوص در غزل ها بسامد بالایی دارد. در جامعه اسلامی، کاربرد این عناصر در شعر به رغم تحریم و ممنوعیت شراب از روزگاران قدیم تا عصر ما محل بحث و مناقشه بوده است. حافظ شیرازی یکی از شاعرانی است که به گستردگی از عناصر میخانه در اشعارش استفاده کرده است. این گستردگی و بسامد بالای شراب و دیگر عناصر میخانه در اشعار حافظ موجب اختلاف قرائت های زیادی در میان محققان شده است. کاربرد شراب در دیوان حافظ، علاوه بر محققان، در میان شاعران نیز باعث برداشت و قرائت های خاص شده است. از این میان ملای جزیری را برای مطالعه تطبیقی برگزیدیم که عناصر میخانه در اشعار او کاربرد زیادی دارد. در این تحقیق می خواهیم شیوه کاربرد هنری و نوع تلقی ملای جزیری از کاربرد عناصر میخانه را تبیین و تحلیل کنیم. درعین حال، میزان توجه وی به دیوان حافظ و نوع نگاه و تلقی وی از شراب و عناصر میخانه را در دیوان حافظ دریابیم. نتایج این رساله نشان می دهد استعاره ها، کنایات و تشبیهات در اشعار ملای جزیری در حوزه خمریات به نسبت دیوان حافظ نوآوری قابل توجهی ندارد. سنت های فرهنگی ایرانی اشعار حافظ در خمریات اشعار ملای جزیری با قرائتی اسلامی تبلور پیدا کرده است. خمریات در اشعار ملای جزیری مبتنی بر اندیشه های عرفانی است اما در اشعار حافظ مبتنی بر کارکرد اجتماعی و مبارزه با ریاکاری صوفیان و عرفا و نظایر آنان است. بیان باده نوشی در اشعار ملای جزیری با روایت اول شخص مبتنی بر اندیشه های عرفانی است ولی در اشعار حافظ برای مبارزه با ریاکاران با روایت اول شخص بیان می شود. ملای جزیری در نحوه و شیوه کاربرد عناصر میخانه به دیوان حافظ توجه داشته است.
  19. تحلیل تطبیقی گفتمان وقایع تاریخی در سه رمان (دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت، داستان یک شهر و سرخ سفید)
    1400
    گاه نویسندگان رمان، یک رخداد مهم تاریخی را مبنای روایت خود قرار می دهند و روایات تاریخی را نیز به صورت داستان بیان می کنند. یکی از دلایل انجام این کار توانایی انسان در صورت بندی وقایع اطراف، حتی امر واقعی مثل تاریخ است و انسان با هوش داستانی خود حتی وقایع مهم تاریخی را به صورت داستان بیان می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کیفیت و چگونگی بیان رخدادهای تاریخی، و جایگاه آن در اثر داستانی، و نحوۀ بیان آن در هریک از مکتب های نویسندگی است. بررسی برجستگی ها و شکاف های موجود در رئوس و چارچوب های مهم تاریخی ما را در این امر یاری می کند. به همین منظور، استفاده از ابزار تحلیل گفتمان لاکلئو و موفه، روش پژوهش حاضر قرار گرفته است تا نشان دهیم که چگونه انسان با استفاده از هوش داستانی که رندال آن را بیان کرده است، حادثه های تاریخی مشروطه، کودتای 28 مرداد 1332 و انقلاب 1357 را در 3 رمان موردنظر دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، داستان یک شهر و سرخِ سفید به کار برده است. 3 رمان مذکور که به ترتیب فراداستان تاریخ نگارانه، رمان رئالیستی و رمان مدرن هستند، این موضوع را برای خواننده تشریح می کنند. یافته های برآمده از این پژوهش نشان از به کارگیری شگردهای روایت گری در بیان رویدادهای تاریخی دارد. در فراداستان تاریخ نگارانه، نویسنده چارچوب های تاریخی را به کار می گیرد تا با استفاده از شخصیت پردازی، پیرنگ پردازی و روایت پردازی تاریخ داستانی بنویسد و دربارۀ تاریخ ساختارشکنی کند و صحت تاریخ را به چالش بکشد. در رمان رئالیستی نویسنده همچون یک مورخ، عیناً تاریخ را بازگو می کند و چارچوب ها را بدون تغییر تکرار کرده است تا اثر خود را هرچه بیشتر به واقعیت نزدیک کند و در رمان مدرن نیز مفهوم تاریخ و داستان در هم تنیده شده اند و مرز آن دو بسیار به هم نزدیک است. امید است که پژوهش حاضر راهی برای انجام دیگر پژوهش ها در حوزۀ جایگاه تاریخ و داستان نسبت به هم و توانایی انسان در به قالب درآوردن امور واقعی و نحوۀ بیان آن در دیگر ژانرهای ادبی بگشاید.
  20. بررسی تحلیل تطبیقی زمان روائی در رمان های طوبی و معنای شب ُّپارسی پور (در ادب فارسی) حصارو سگ های پدرم شیرزاد حسن (در ادب کُردی)
    1400
    با توجه به اهمیت زمان در داستان نویسی مدرن در این پایان نامه به تحلیل تطبیقی زمان براساس نظریه ژنت در رمان های« طوبا و معنای شب» نوشته «شهرنوش پارسی پور» و«حصار وسگ های پدرم» نوشته« شیرزاد حسن» پرداخته ایم .«شهرنوش پارسی پور» و« شیرزاد حسن» در ادبیات فارسی وکوردی جز نویسندگان مطرح وشناخته شده ، می باشند که آثار زیادی از خود برجایی گذاشته اند، . پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی زمان روائی در رمان های «طوبی و معنای شب» و« حصار و سگ های پدرم »بر مبنای جامعترین رویکردها در رابطه با عنصر موردنظر برحسب نظرات ناقدان این حوزه در آثار روایی این دو نویسنده بپردازد. رهیافت این پژوهش حاکی از آن است که هردو نویسنده در نگارش آثار روایی خود توانسته ا ند با بر هم زدن نظم منطقی زمان و حرکت از زمان تقویمی به زمان متن، به گزینش های مختلفی دست یابند و به نقل روایتهای گذشته نگر و آینده نگر درحجمی گسترده بپردازند. علاوه بر این، بررسی تداوم و بسامد نقل وقایع در آثار روایی مذکور روشن می سازد که کنش های آنها از ضرباهنگ و شتابی مناسب با مقصود نویسنده برخوردارند و ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای هر یک از رمانهای موردنظر برقرارنموده اند.
  21. بازنمایی هویت ممدوح بر مبنای سلیقه و مصرف در قصاید مدحی عصر غزنوی
    1399
    قصیده به عنوان رکن اصلی ادبیات مدحی، در جهان کلاسیک رایج ترین ابزار تبلیغاتی و هژمونیک برای دستگاه قدرت است. این قالب شعری، در ادبیات فارسی قدیم، در چهارچوب یک روایت منظوم، سعی می کند تا با هویت سازی برای ممدوحان، سلطه ی سیاسی آنان را به معنای سیادت انسان کامل بر عموم مردم مشروعیت بخشد. در این پژوهش، به قصد تبیین کارکرد ایدئولوژیک قصیدۀ مدحی، چگونگی بازنمایی هویت ممدوح در قالب «ابرانسان» و «ابر قهرمان» با تکیه بر مولفه های سبک زندگی وی - سلیقه و مصرف - در قصاید فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و عنصری بلخی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد که در این راویت های منظوم، راویان در آفرینش آرمانی هویت ممدوحان هفت الگوی اصلی از مولفه های مصرف یا سلیقه را بازنمائی کرده اند: 1) بدن و پوشش بدنی 2) تغذیه 3) سخن گفتن یا شیوه های رفتار زبانی (عادات کلامی) 4) دارائی ها و متعلقات (نشانه های مقام و رتبه) 5) تفریحات و سرگرمی ها یا مصارف فراغتی 6) مصارف هنری 7) مصارف اندیشه ای - کرداری. راویان از طریق بکارگیری ایدئولوژیک و هدفمند الگوهای مذکور، عمدتاً به گزینش و ترسیم ویژگی هایی از مصرف و سبک زندگی ممدوحان پرداخته اند که به خلق هویتی منحصر به فرد از آنان منتهی شود. این امر به دلیل نفوذ اندیشه ی سیاسی ایرانشهری در اندیشه ی سیاسی ایرانی، حاکمیتی مشروع را در ذهن مردم برای زمامداران حکومت غزنوی تعریف و تثبیت می کند.
  22. مطالعۀ تطبیقی راوی در سه رمان آخرین انار دنیا، زمستان بی بهار و نفس تنگی
    1399
    اهداف نویسندگان از نوشتن تا حدّ زیادی مبتنی بر انتخاب راوی و نحوۀ راویتِ راوی منتخب آنان است. نوشتن در قلمرو اقلیم و موضوعات و مسائل محلی ممکن است در انتخاب راوی، آن هم راویی که بتواند همین مسائل و موضوعات را در عرصه ای گسترده تر طرح و تبیین کند دشوار باشد بدین سبب، برای تحلیل ارزش و جایگاه داستان نویسی در حوزه فرهنگ کردی به انتخاب راوی و تناسب آن با سایر عناصر داستان در آثار نویسندگان مشهور کُرد پرداخته ایم. در این رساله با مطالعه تطبیقی سه رمان آخرین انار دنیا نوشته بختیار علی، زمستان بی بهار نوشته ابراهیم یونسی و نفس تنگی نوشته فرهاد حیدری گوران به تحلیل تناسب راوی با سایر عناصر داستان پرداخته ایم. انتخاب راوی با درونمایه، شخصیت ها، فضا، مکان، زمان و موضوع در رمان آخرین انار دنیا و رمان زمستان بی بهار متناسب است اما در رمان نفس تنگی این تناسب دیده نمی شود. نوع راوی و میزان حضور یا دخالت راوی در داستان در هر سه رمان کاملاً بیانگر گفتمان نویسندگان است. شیوۀ عرضه اطلاعات راویان در رمان نفس تنگی به صورت گزارشی است. راوی در رمان زمستان بی بهار نیز اطلاعات را به صورت مستقیم بیان می کند اما در غالب موارد حتی در مواردی که اطلاعات خود را به صورت دائره المعارفی عرضه می کند در این روایت ها مداخله می کند اما در روایت آخرین انار دنیا راوی به صورت ذهنی روایت می کند و از دخالت در روایت پرهیز می کند. راوی در رمان زمستان بی بهار علیه نویسنده می شورد و شیوۀ او مبتنی بر جنبه های فراداستانی و اصول پسامدرنی است اما در روایت رمان نفس تنگی با راوی مدرن روبرو هستیم. در رمان زمستان بی بهار، خواننده به صورت پیوسته و ممتد با حالتی از تعلیق روبرو می شود. راوی نفس تنگی خود را ملزم می داند که تمام روایت را از نزدیک روایت کند حتی اگر این امکان برایش میسر نباشد و جنبه تصنعی داشته باشد اما راوی در رمان های آخرین انار دنیا و زمستان بی بهار تلاش می کند از فاصله روایی متناسب با موضوع و جنبه های مرتبط با مکان و زمان استفاده کند.
  23. تحلیل ساختار روایی رمان «تاریکی معلقِ روز» زهرا عبدی
    1399
    چکیده موضوع این پایان نامه تحلیل و بررسی ساختار روایی کتاب تاریکی معلق روز نوشته زهرا عبدی است. این رمان دارای شیوه روایتی خاصی است. هدف اصلی تحقیق، بررسی محتوایی روایت و شیوه گفتمان این رمان است. چارچوب نظری تحقیق، مبتنی بر نظریۀ روایت شناسی تودوروف است. رمان تاریکی معلق روز دارای هشت پی رفت است که اغلب به شیوه تناوبی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند، ترکیب پی رفت ها در کنار یکدیگر و زمان حوادث و افعال به کار برده شده، آشکار کننده محتوای رمان هستند و با مضامین آن تناسب دارند. ساختار روایی رمان به خوبی توانسته بیانگر مقاصد آن باشد. نویسنده از زبان رسانه و بخصوص فضای مجازی در نوشتار خود بهره برده است. شیوه خاص روایتی این رمان سبب محبوبیت و جذابیت آن در میان خوانندگان، علی الخصوص خوانندگان نسل جوان است. تناسب لحن و تغییر لحن شخصیت ها در موفقیت رمان موثر بوده و بررسی تغییر لحن شخصیت ها نمایانگر هنرنمایی نویسنده است.
  24. کارکرد نظام افعال در رمان پاییز فصل آخر سال است اثر نسیم مرعشی
    1399
    رمان پاییز فصل آخر سال است در مدتی کوتاه چندین بار منتشر شده است و موفق به دریافت جایزه جلال آل احمد شده است. در پژوهش حاضر بر مبنای نظریه نظام افعال هارالد واینریش، براساس استقرای تام و طبقه بندی نوع زمان، شخص، وجه و تعداد فعل ها، تحلیل نحو جملات و بسامد فعل ها خصوصاً میزان تاثیر فعل ماضی، شخص و وجه بر ناخودآگاه نویسنده بر متن، به روش توصیفی استدلالی به تحقیق درباره جایگاه و میزان تاثیر کاربرد خاص نظام افعال در جذابیت و موفقیت این رمان پرداخته ایم. (در اینجا آمار بسامد هر یک از نظام افعال را ذکر کنید ) یافته های تحقیق نشان می دهد نویسنده با کاربرد خاص نظام افعال– نظام بحث و نظام نقل- تلاش کرده است علاوه بر برجسته کردن شخصیت ها در رمان، لحن متفاوتی ایجاد کند. همچنین باتوجه به نحو خاص جمله و تغییر نظام افعال از بحث و نقل، بسامد استفاده از فعل ماضی و انتخاب شخص و وجه متناسب با موضوع، به صورت ناخودآگاه اندیشه و احساس خود را در بطن داستان بیان کرده است.
  25. ملحقات شاهنامه
    1399
    چکیده شاهنامه به سبب تنوّع منابع و خاستگاه های متعدّد و محدودۀ جغرافیایی گستردۀ آنها، علاوه بر مدّت طولانی گردآمدن و مکتوب شدن آن، ساختاری تودرتو یافته و در برخی از مواضع نیز دچار تناقض شده است. بنابراین برخی از موارد از سوی پژوهشگران و مصحّحان، الحاقی و افزوده قلمداد شده و گاه از متن زدوده شده و یا به زیرنویس و بخش ملحقات رانده شده است. از میان چاپ ها و تصحیح های مختلفی که از شاهنامه موجود است؛ چاپ مسکو که نخستین تصحیح علمی این متن است انتقادی است؛ انتخاب شد زیرا هردو چاپ به دقّت – و چاپ خالقی مطلق که تا این زمان آخرین تصحیح کامل، به شیوۀ علمی نسخه بدل های خود را به شکل منظّم در زیرنویس درج کرده اند و از این بابت تحقیق و پژوهش بر متن شاهنامه را آسان تر کرده اند. سپس شماری از مواردی که از سوی مصحّحان این دو چاپ، الحاقی دانسته شده و از متن زدوده شده است، ارزیابی و با تشخیص مواردی که دارای ساختار روایی هستند مورد بررسی و کنکاش قرارگرفتند. در این میان، بین دو چاپ نیز مقایسه ای صورت گرفته، موارد صحیح و یا اشتباه یکی از دو چاپ و یا مورد یا موارد مشابه هر دو در ضمن برشمردن اشکالات و ایرادات وارده، مورد اشاره قرارگرفته است. در این بررسی با شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر اساس روش ساختارگرایی و گنجیدن مضمون روایی آنها در یکی از ساختارهای معمول شاهنامه همچنین دقّت در نسخه بدل های درج شدۀ هر دو چاپ و یافتن مواردی که مصحّحان در درج صحیح نسخه بدل ها دچار اشتباه شده اند و یا گاه به دلیل اتّکای بیش از حدّ آنها بر نسخه یا نسخه های خاص و یا اعتماد بسیار به برخی از منابع جانبی همچون ترجمه های عربی که از این متن موجود است، و یا توجّه نکردن به اشارات درون متنی صحیح که دلیل بر اصالت روایت دارد، آن مورد خاص را از متن زدوده اند؛ حکم بر اصیل بودن روایت مزبور داده ایم. و درنهایت پیشنهاد کرده ایم آن روایت در متن قرارگیرد یا حداقل با قید احتیاط درون قلاّب، در متن و در مکان مناسب گنجانده شود.
  26. تحلیل ساختار روایی رمان «تماماً مخصوص» عباس معروفی
    1398
    رمان تماماً مخصوص نوشته عباس معروفی با باقی آثار او به لحاظ شیوه روایت متفاوت است. برای شناخت و ارزیابی جنبه های نو و شگردهای رمان از روایت شناسی تودروف استفاده کرده ایم. همچنین جهت تبیین تناسب محتوای با افعالی متن روایت از نظریه هاینریش در باره نظام افعال استفاده کرده ایم. رمان دارای پانزده پی رفت است که به صورت زنجیره ای و تناوبی ساختار رمان را تشکیل می دهند. موضوعات متعددی در رمان تماماً مخصوص طرح شده است نظیر معضلات اجتماعی، خودکشی، تجاوز به عنف، تنهایی و غریبی. نویسنده این مفاهیم را عمدتاً با استفاده از شیوه گفتگویی طرح کرده است. این گفتگوها به صورت روایت های خاطره ای، گاهی نیز به صورت بیان جریان سیال ذهن روایت می شود تا بگوید معضل اصلی جامعه، عدم گفتگو است. افعال زمان گذشته، هم از لحاظ تعداد هم از لحاظ بسامد بیشترین کاربرد را دارند. زمان حال نیز بعد از افعال زمان گذشته دارای بیشترین بسامد است. زمان آینده در رمان بسیار کم رنگ است؛ دغدغه اصلی نویسنده زندگی گذشته و تا حدّی حال است و آینده نزد او جایگاهی ندارد.
  27. بررسی تشریفات در حماسه های طبیعی (شاهنامه فردوسی، فرامرز نامه برزو نامه)
    1398
    سیر تشریفات را در سه اثر از حماسه های طبیعی شاهنامه فردوسی، برزونامه از شمس الدین محمد کوسج و بهمن نامۀ از ایرانشاه بن ابی خیر تحلیل نموده ایم. در این پژوهش با تکیه به روش توصیفی تحلیلی بر این فرضیه تاکید نموده است که برزو نامه و بهمن-نامه زبر متن شاهنامه هستند و شاهنامه زیرمتن موثر این حماسه هاست، ولی آنان منابع دیگری نیز در اختیار داشته اند که اثر خود را با توجه به محتوای آن منابع و با قالب ساختاری شاهنامه تطبیق داده و خلق نموده اند. تشریفات در بخش اسطوره ای شاهنامه متناسب با الگوی اصلی تدوین کتاب، تشریفات را به چهار دوره تفکیک کرده ایم. در دورۀ اول حماسه ها یعنی از گیومرث تا فریدون، تشریفات بسیار ناچیز است؛ بر تخت نشستن با تشریفات فراوان همراه نیست. نبرد ها توصیف نشده است. عبادت ها نیز فقط در حد رو به درگاه خدا کردن و شکر به جای آوردن است. نبرد ها بین دیو و انسان است و سروش بر شاهان ظاهر می گردد. در دوره دوم؛ از ایرج تا کیخسرو، دشمنی ها بین انسان ها رخ می دهد. عبادات طولانی می شود. جنگ ها طولانی تر و نبرد ها توصیف می-گردد. خواب و خوابگزاری رونق بیشتری پیدا می کند ولی نقش مردم کمرنگ است. در دورۀ سوم از لهراسب تا بهمن، پادشاهان و شاهزادگان بر سر قدرت مخاصمه می کنند. بین پهلوانان و شاهان فاصله می افتد. پهلوانان را خارج از دین می دانند و با ظهور زرتشت و آتشکده ها و زند و اوستا تشریفات عبادات بسیار گسترده تر می شود. عبادات ظاهری می گردد و شاهان تا از پای نیفتاده اند بر اریکۀ قدرت می نشینند. طالع بینی و خوابگزاری به اوج می رسد. در دوره چهارم از بهمن تا اسکندر، اسطوره ها کم رنگ می گردند. حماسه در خدمت تاریخ قرار می گیرد و پادشاهان تاریخی حماسه ساز می شوند. پهلوانان اسطوره ای رنگ می بازند. خواب و خوابگزاری، طالع بینی و عبادت به حداقل می رسد. ایرانشاه در بهمن نامه سعی کرده است اثر خود را به شاهنامه نزدیک تر کند. از نظر تشریفات برزونامه در نبرد و رزم (46)درصد از شاهنامه تاثیر پذیرفته است ولی در چگونگی برتخت نشستن پادشاهان، خواب و خواب گزاری و مجازات گناهکاران به صفر می رسد و در کل میانگین تاثیرپذیری برزونامه از شاهنامه، حدود (15)درصد است. ولی بهمن نامه در تشریفات مجازات گناهکاران با (70) درصد قرابت و در تشریفات جنگ و نبرد با (56)درصد بالاترین سطح را در تاثیرپذیری از شاهنامه دارد و تاثیرپذیری کلی او از اثر فردوسی حدود (35)درصد است.
  28. حال حضور در نظم نشانگانی راوی غزلهای مولانا
    1397
    برای بررسی مفهوم گسترده و نیز مبهم حضور، و توصیف کیفیت آن و سپس پرداختن به نمونه های توصیفی و روایی آن در آثار عرفا و نهایتاً غزلیات شمس، نخست نیاز به شناخت و تعریف برخی اصطلاحات عرفانی، از جمله حال و حالات و مقامات عرفانی است. با مراجعه به متون قدیم عرفانی و آرای صاحب نظران این حوزه، و اشاره به مثال های برجسته در هر موضوع که توصیفات عارفانه و روایت های شگفتی را در بر می گرفت، و نیز دسته بندی موضوعی حضور و رویت و نظریات موافق و مخالف، به سراغ غزلیات شمس رفته ایم و این تعاریف و دسته بندی ها را با در نظر گرفتن اشعار مولانا ترتیبی دیگر دادیم و در هر مورد توصیفی و توجیهی ارائه کردیم که البته با اشاره به وجوه ادبی و زیبایی شناختی، گسترش بیشتری یافت. حیرت و هنجارشکنی های زبانی و بیانی مولانا بیشترین حجم را در این مقال داشتهاند و توصیف لحظه ی حضور که گاهی هشیارانه و گاهی نیم هشیارانه و در بهترین نمونه ها، ناهشیارانه صورت گرفته، مصداق های زیبا و قابل بحثی در غزل های مولانا دارد. جلوه ی حضرت حق در شکل های مختلف، مثل آب و نور و آتش و ...، طبیعتاً روایت هایی خلق کرده است که گاهی ناباور و سوررئال، خاص بیان ناخودآگاه مولانا، و گاهی حتی هول انگیز از آب درآمده است. نهایتاً سبک روایت گری مولانا در غزل هایش با توصیفاتی که از مقوله ی رویت و شهود در زبان او راه یافته است ایجاد هنرهایی کرده است که در زبان و بیان و موسیقی شعر او دیده می شود .
  29. برآمدن فردیت و شکل گیری امر کالبدی در داستان های نسل اول ادبیات معاصر فارسی
    1397
    با توجه به خاموش ماندن بدن در متون کلاسیک و پس زدگی فردیت در جهان قدیم، بدن به عنوان مهم ترین عنصر هویت ساز در نظام نشانگانی متون ادبی کلاسیک جایگاه چندانی نداشته و کنش ها و وضعیت های بدنی جز در شکلی کلی گویانه، نقش بایسته ای در بازنمایی های موجود نظام نشانگان ادبی نداشته است. پس از آن در دوران معاصر، به تبع تغییر اجتماع و با فراهم آمدن پشتوانه های اجتماعی و فرهنگی و با توجه به این که بدن به عنوان یک موضوع مهم در عرصۀ علوم اجتماعی مورد توجه قرار گرفت، امر بدنی به عنوان یک عنصر هویت ساز برای بازنمایی هویت و فردیت سوژه های ادبی رایج شد. در این پژوهش بازنمایی بدن محورانۀ هویت سوژه اُبژه های داستانی آثار چهار نویسندۀ نسل اول ادبیات معاصر هدایت، چوبک، - ساعدی و جمالزاده از دو منظر بدن به مثابه موضوعی نمادین جامعه شناختی و بدن به عنوان - موضوع نظارتی سیاسی، به روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی د لت یابی و تفسیر شده است. در رویکرد نمادین جامعه شناختی برای بازنمایی هویت سوژه ابژه ها، کُنش ها و وضعیت های - - برآمده از بدن و حاوی نشانگان سلیقه و مصرف با تکیه بر نظریۀ پی یر بوردیو و وبلن و در رویکرد انضباطی سیاسی انضباط ها و سرکوب های بدنی اعم از گروتسک، داغ ننگ و به - حاشیه راندگی های بدنی و سرکوب های برآمده از زبان به صورت مستقیم و غیرمستقیم با محوریت نظریۀ گافمن بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که سرمایه های بوردیویی در میدان رقابت و عمل معنا می یابند و میزن مصرف آن ها در کُنش گری سوژه اُبژه ها، طبقه را - ایجاد می کند. همچنین بدن های محذوف، هویتی خاموش هستند که با نگاهی هستی شناسانه به مثابۀ نیستی اعلام می شوند و غیبتی تحمیلی بر آن ها عارض می شود.
  30. بررسی تلقی واقعیت از نگاه راویان چند متن تاریخی - ادبی فارسی
    1397
    راویان روایتهای تاریخی ادعا می کنند که واقعیت امور، واقعیتی است که از خامه ی توانای ایشان گفته می شود اما این مورخان اغلب از این نکته غافل اند که تاریخ نگار خواه ناخواه، تحت تاثیر یک سلسله علل و عوامل درونی و بیرونی قرار دارد ازجمله عوامل درونی می توان به نیت مورخ در نگارش تاریخ اشاره کرد و از عوامل بیرونی هم می توان به نظام ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی و همچنین پیوند دین و حکومت اشارت داشت. تاریخ بیهقی، تاریخ جهان گشای جوینی و سلجوقنامه ی ظهیرالدین نیشابوری از روایت های تاریخی به شمار می روند که راویان این کتب با استفاده از گفتمان های انتزاعی، ارزیابی کننده، عاطفی و گفتمان وجهی سعی در گسترشِ نظر شخصی خوددارند و برای اینکه بتوانند نگاه خود را غالب کنند مدام گفتمان سازی می کنند و بین روایت و گفتمان گردان اند. از طرف دیگر راویان این کتب تاریخی مدعی گفتن واقعیت ها هستند و با توجه به اینکه گفتمان سازی خودبه خود نوعی موضع گیری می باشد؛ بنابراین، راوی فقط داستان نمی گوید بلکه گفتمان سازی هم می نماید در پی اثبات این حقیقت هستیم که. مورخان و ادیبان سلف ما می خواستند آنچه را که بدان باور داشتند به شیوه های مختلف، به خوانندگان انتقال دهند. و برای این منظور از روایت های تاریخی استفاده می نمودند؛ و در بسیار جای دچار بی طرفی یا طرفداری خاص و اغراق و زیاده روی شده اند که سعی ما نمایاندن آن است. راویان روایت های تاریخی با استفاده از مفاهیم خاص دینی توجیه گر قدرت پادشاه و سلطان هستند شاید برای منفعت طلبی و حفظ موقعیت یا از روی ناچاری باشد که پادشاهان و حاکمان را بزرگ و عظیم نشان می دهند و برای این کار از مفاهیم و ارزش های دینی هم بهره و سود می برند و نوعی قداست و ارتباط با عالم غیب برای قدرت قائل می شوند. هدف از این تحقیق هم نمایاندن نشانه هایی از جانبداری و طرفداری راویانِ روایت های تاریخی است که چه به طور مستقیم و با نوعی خودآگاهی درونی و چه به صورت ناخودآگاه دست به گزینش می زنند. نشانه های هم به چشم می آید که این راویان در انتخاب و گزینش امور مربوط به تقدیر و قضا و قدر استادانه دست به قلم شده اند. ازنظر ایشان سلطان نماینده ی تام الاختیار خداوند و خلیفه ی او در روی زمین است. اگر سلطان مرتکب اشتباه و خطایی شود؛ خطا و اشتباه را به تقدیر نسبت می دهند و در واقع این راویان ب
  31. روایت شناسی، شکل و کارکرد روایت در اشعار حافظ
    1396
    تصوّر رایج در مورد غزل حافظ این است که ساختار گسسته و پریشان دارد، اما روایت شناسی این اشعار و طبقه-بندی نشانه-های روایی نشان می دهد که شعر حافظ ساختاری حساب شده و هدفمند دارد که متناسب با نوع سخن و وضعیت عصر شاعر است و این گسستگی ظاهری با خوانش خواننده به انسجام منتهی می شود. شاعر برای درک این نظام روایی از سوی مخاطبان، هماهنگ با تمامیّت غزل به شگردهای متنوعی نظیر ترکیب توصیف، حادثه و گفتگو برای شروع غزل ها، آوردن گزاره های زمان مند و مکان مند، گفتگوسازی و پایان گفتگویی و حدیث نفس روی آورده است. در این پژوهش، به تبیین نظام روایی غزلیات حافظ، متناسب با موضوع، موقعیت، مخاطب و اهداف شاعر پرداخته ایم. غزل های روایی حافظ را به دو گروه تقسیم کرده ایم: غزل هایی با طرح روایی آشکار، غزل هایی با طرح روایی پیچیده و غیرآشکار. ساختار روایی دسته اول، شامل بیست و سه غزل را از لحاظ نوع، تعداد و چگونگی ترکیب پی رفت ها، گزاره ها و رمزگان ها و سایر وجوه روایی بررسی کرده ایم. بیشترین استفاده از رمزگان ها، مربوط به رمزگان های گفتگویی (94 مورد/ شامل مناظره، دیالوگ و حدیث نفس) است که خود شامل رمزگان های حقیقت نما، پند و کنش روان شناختی می شود و نشان می دهد روایت پردازی نیز در زمرۀ اهداف غزل سرایی حافظ بوده است. بعد از این رمزگان، به ترتیب رمزگان کنشی (37)، اطلاعاتی (29) و روان شناختی (7) دارای بیشترین کاربرد هستند. در دسته دوم، برای آن دسته از غزلیاتی که دارای ساختار روایی پیچیدۀ هستند، با الگو گرفتن از نظریات ریکور در حوزۀ استعاره و روایت، الگویی به نام «استعارۀ روایی» پیشنهاد کرده ایم. الگویی که بنا بر آن، استعاره به ادراک واحدهای همنشین در سطح جمله و گاه متن، وابسته است و به صورت تکرار یک مفهوم به صورت های مختلف در هر غزل سامان می یابد. بدین صورت که اگرچه در خوانش های ابتدایی هر غزل، گویی عناصر نامتجانسی در کنار هم قرار گرفته اند؛ اما با توجه به عواملی همچون محور عمودی غزل، معانی ثانوی جملات و بافت کلام، می توان دریافت که یک مفهوم است که به صورت های مختلف، تکرار و جایگزین می شود. این تکرار علاوه بر اینکه انسجام بخش است؛ نقطۀ تلاقی بین استعاره و روایت را نیز شکل می دهد. در این غزلیات، ترازهای معنایی متراکم به مرکزیت یک مفهوم، در کنار هم قرار می گیرند که می توانند تاثیری قابل مقایسه با
  32. نقد و تحلیل پژوهش ها و شرح های داستان رستم و اسفندیار
    1396
    داستان رستم و اسفندیار، یکی از مهم ترین بخش های شاهنامه فردوسی است و به عنوان یکی از نمونه های شاخص داستان سرایی در ادب فارسی شناخته شده است. این داستان از دیرباز مورد توجه بوده و در دوران باستان نیز شهرت خاصی داشته است، چنان که در صدر اسلام در شبه جزیره عرب شناخته شده بود. این داستان تاکنون موضوع تحقیقات و بررسی های مختلفی بوده است و یکی از موضوعات مطرح در مطالعات شاهنامه شناسی است و از جمله درس های دانشگاهی در مقطع کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه هاست. در این پژوهش به منظور بررسی و طبقه بندی مطالعات انجام گرفته درباره داستان رستم و اسفندیار؛ نقد و آسیب شناسی آنها؛ و ارائه دورنما و ضروریات تحقیق درباره این داستان، تلاش می کنیم تا با گردآوری و بررسی تحقیقات انجام شده، میان این پژوهش ها پیوند برقرار کنیم و با طبقه بندی آنها، نمایی کلّی از پژوهش های انجام گرفته درباره داستان رستم و اسفندیار را نشان دهیم، تا ضمن برشمردن کاستی ها یا نکات قابل تامل هر بحث، از دستاوردهای آنها برای بهبود و گسترش تحقیقات درباره شاهنامه استفاده کنیم و در عین حال، به نقد این تحقیقات بپردازیم. جامعه آماری تحقیق، کتاب ها و مقالات نوشته شده درباره داستان رستم و اسفندیار است. نتایج تحقیق بیانگر تنوّع حوزه های مطالعاتی درباره داستان رستم و اسفندیار است که البته در برخی موارد معضلاتی چون خوانش های سطحی، تفسیرهای شخصی و بررسی های تطبیقیِ نادرست در این تحقیقات دیده می شود. در عین حال، همچنان جا برای تحقیقات در برخی حوزه های دیگر در این داستان وجود دارد.
  33. ساختار روایی رمان کافه پیانو
    1395
    کافه پیانو نخستین رمان فرهاد جعفری است که در فضای بسته ی کافه می گذرد. در این پژوهش با مشخص کردن پی رفت های رمان، شیوه های روایتگری نویسنده را براساس روش ساختارگرایی بر مبنای نظریه ی تودوروف مورد بررسی قرار داده ایم تا بتوانیم با بررسی ساختار داستان به ژرف ساخت آن و پیوند درونمایه با نحوه ی روایتگری داستان پی ببریم. ژرف ساخت رمان به نوعی حاوی زمان پریشی و تنهایی است شیوه ی فصل بندی کتاب و انتخاب راوی و شخصیت های داستان با این ژرف ساخت تناسب دارد. راوی، خود محور اصلی داستان است؛ از زاویه ی دید اول شخص استفاده می کند کافه باز می کند و کتابی می نویسد تا نویسنده شود و هویّت خود را دوباره به دست بیاورد کنش های راوی در حوزه ی کافه و کافه داری و مسئولیت پدارنه است؛ توصیف های وی بیشتر حالت محور هستند.
  34. بررسی نوآوری های داستانی محمّدرضا کاتب با تکیه بر چهار رمان (دوشنبه های آبی ماه، هیس، بی ترسی، چشم هایم آبی بود)
    1395
    محدرضا کاتب، داستان نویسی پرکار با سبک پسامدرن است. نوشتار پسامدرنی با توجه به ویژگی ها و مولّفه های خود مستلزم ابداع و نوآوری است. پرسش اساسی این است که کاتب در آثار متعدد خود چه مولّفه هایی را تکرار و از چه مولّفه های تازه ای استفاده می کند. همچنین نوع به کارگیری و ترکیب مولّفه های پسامدرنی وی چگونه است. توصیف، تجزیه و تحلیل چهار رمان (دوشنبه های آبی ماه، هیس، بی ترسی، چشم هایم آبی بود) از محمدرضا کاتب در این پژوهش نشان می دهد که وی در ویژگی هایی چون: وجودشناسی یا هستی شناسی، عدم قطعیّت، فرم و چارچوب سازی، بسامد (بسامد مکررّ)، ساختار بازگشتی و تودرتویی روایات، قالب سازی و قرینه سازی نسبت به دیگر آثارش رمان به رمان، نوگراتر شده و درصد بالاتری از عناصر پسامدرنی را در جهان داستان های خود جایی داده است
  35. نقد و تحلیل پیوند ژرف ساخت با شگرد در داستانهای کوتاه دفاع مقدس دو دهه ی هفتاد و هشتاد
    1395
    جنگ تحمیلی ایران علاوه بر اینکه در زمینه های مختلف اجتماع تاثیرگذار بوده است، درعرصه ادبیات نیز تاثیرات بسزایی داشته است؛ به طوری که از آغاز جنگ، ادبیات جدیدی به نام ادبیات دفاع مقدس پایه گذاری شد و توانست در انواع گوناگون ادبی مانند داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، فیلمنامه و... تبلور بیابد. در این میان داستان های کوتاه نسبت به سایر انواع داستانی به دلایلی از رشد چشمگیرتری برخوردار بود، ولی آنچنان که باید مورد توجه، نقد و بررسی قرار نگرفته است. داستان کوتاه همانند هر اثری از ساختار و عناصر مختلف شکل گرفته است، عناصری که هر یک در کنار سایر اجزاء وحدت داستان را به وجود آورده است. با واکاوی عناصر، ساختار، محتوا و شگردهای هنری داستان های کوتاه با موضوع دفاع مقدس می توان میزان بهره مندی بخشی از ادبیات داستانی معاصر ایران از تکنیک های نوین ادبی جهان و سرچشمه های دفاع مقدس را نشان داد. یکی از ابزارهای نقد منصفانه و بی طرفانه، روایت شناسی بر اساس رویکرد ساختار گرایی است. این پژوهش سعی دارد بر اساس مبانی این شیوه، سیصد اثر از سی نویسنده ی داستان های کوتاه جنگ در دو دهه ی هفتاد و هشتاد را مورد ارزیابی قرار دهد تا از طریق بررسی و تبیین شیوه و شگرد کاربردی نویسنده، تحلیل ژرف ساخت و لایه های درونی آثار، ارتباط و تناسب شگرد با ژرف ساخت و میزان موفقیت نویسنده در خلق اثر، القای مناسب پیام و ارتباط با خواننده را بیان نماید. تا ضمن روشن نمودن جایگاه ادبیات جنگ در تاریخ ادبیات کشور، درک و تحلیل جامع تری از این آثار در اختیار مخاطبان برای ارزیابی درست تر قرار دهد.
  36. تاثیر ردیف در ساختار غزل فارسی با نگاهی به غزل های مولوی، سعدی و حافظ
    1395
    ردیف عنصری جدی گرفته نشده در تاریخ ادبیات فارسی است. نه سیر تطور آن بررسی مفصّلی شده است و نه جایگاه ویژه ی آن در کار شعرای مختلف. حتی تعریفی یک دست هم که همه ی جوانب آن را پوشش دهد از ردیف وجود ندارد. آن چه گفته شده مطالبی کلّی در باب ارزش موسیقایی ردیف است و نقش آن در موسیقی کلّی شعر. بخش معنایی ردیف و ارتباط آن با این جنبه ی موسیقایی تقریبا مغفول واقع شده است. در این رساله ما در ابتدا تعاریف ردیف را بررسی می کنیم و نکاتی از آن ها را به بحث می گذاریم. سپس نگاهی تازه به ارزش معنایی ردیف و نقش آن در انسجام معنایی شعر و تقویت محور عمودی آن می اندازیم. بررسی رابطه ی جنبه ی معنایی و موسیقایی ردیف و چرایی انتخاب یا عدم انتخاب ردیف از سوی مولوی، سعدی و حافظ در غزل هایشان را با این نگاه تازه، تبیین می کنیم و با دیدی نو جایگاه ردیف در غزل را نشان می دهیم. در نهایت با بررسی مصداقی غزل های این سه شاعر به بحث جنبه ی کاربردی می دهیم.
  37. نقد و تحلیل پیوند درونمایه و شگرد در رمان نویسندگان شاخص دهه 80
    1395
    نویسندگان برای بیان و انتقال دغدغه ها و اندیشه های خود، علاوه بر انتخاب موضوع منطبق با درونمایه، طرح و شگردهای متفاوتی مبتنی بر سبک و سلیقه ی خاص خود برمی گزینند. در نقد و بررسی رمان و داستان، آنچه بیشتر اهمیّت دارد تبیین میزان و چگونگی پیوند درونمایه و لایه های معنایی چندگانه ی متن با ویژگی های شگرد روایی است. در این رساله، روش، طرح و شیوه های روایتگری داستان های مورد بحث رساله را بررسی کرده ایم تا بتوانیم با بررسی ساختار داستان ها، پیوند درونمایه با نحوه روایتگری و شگردهای مختلف نویسندگان را تبیین کنیم. در رمان های مورد بحث رساله، درونمایه هایی که نویسندگان زن در صدد تبیین آن بوده اند تقریباً از یک آبشخور فکری و معنایی نشات گرفته اند و تنها شگردهای به کار گرفته شده توسط آنها مختلف است. آنها در تلاشند تا با ترسیم اوضاع تکراری و روزمرّگی حاصل از نادیده گرفته شدن زنان، شاید بتوانند گامی در جهت حل و یا تعدیل این وضعیت بردارند. اما در میان نویسندگان مرد تعدد و تنوع بیشتری در مورد درونمایه دیده- می شود و همینطور شیوه و شگردهای متفاوت تری برای گسترش درونمایه برگزیده اند. هم چنین بعضی از نویسندگان در رمان های اول خود نسبت به رمان های بعدی موفق تر عمل کرده اند و برخی دیگر سیر صعودی داشته اند و به وضوح می توان روند رشد داستان نویسی را در آثار آنها مشاهده کرد.
  38. شکستگی اسطوره در داستان سیاوش
    1395
    داستان سیاوش در شاهنامه ساختار پیچیده ای دارد این داستان در عین تشابهی که با سایر بخش های شاهنامه دارد حاوی تفاوت های ساختاری است مثل این که مادر وی از توران به سوی ایران گریخته است؛ نامادری وی سودابه، سبب دردسرهای متعدد وی شده چندان که باعث تبعید خودخواسته اش در توران شده است کاری که عاقبت به مرگ سیاوش انجامیده است. در توران بر عکس غالب شخصیت های شاهنامه دو بار ازدواج می کند صاحب دو فرزند می شود یکی از آنان که در زمان حیات وی به دنیا آمده بعد از مرگ پدر کشته می شود و دیگری پس از مرگ پدر به دنیا می آید و به قدرت می رسد اما این پسر دوم در حقیقت توانسته است رسالتی که برای زندگی و حیات سیاوش قائل بوده اند به انجام برساند نظیر آن چیزی که افراسیاب در خواب دیده بود و بیم آن موجب روی آوردن او به پیمان صلح گشته بود. همین مساله موجب شده است این فرض برای ما شکل بگیرد که کیخسرو و فرود، شکل های دیگری از سیاوش هستند. برای تبیین این یگانگی با توجه به نظریه اسطوره شناسی شکستگی شخصیت ها در اسطوره، اجزای داستان را بررسی کنیم
  39. مقدمه، تصحیح و تعلیق کتاب کنوز الودیعه و رموز الذریعه
    1395
    کنوز الودیعه من رموز الذریعه ترجمه ای کهن از کتاب الذریعه إلی مکارم الشریعه، اثر راغب اصفهانی است که تا کنون تصحیح نشده است. هشت نسخه از این کتاب وجود دارد. پژوهش های ما نشان می دهد که نسخه دانشگاه تهران کهنه تر و اصیل تر از سایر نسخ است؛ نسخه مذکور را به عنوان اساس خود در تصحیح قرار داده ایم و به اختلاف نسخی که از نظر سبکی یا معنایی اهمیت دارد در پانویس اشاره نموده ایم. این کتاب به فرمان شاه شجاع مظفّری ترجمه شده است. برای دریافت این انگیزه و طلب، مقدمه مترجم را با مولّفه های تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه بررسی کرده ایم. نتیجه بررسی ما نشان می دهد کنوز الودیعه با توجّه به اوضاع و زمینه های فرهنگی و اجتماعی حکومت شاه شجاع مظفرّی، به غیریت سازی آیین حکمرانی پادشاهان عجم، مغولان و امیر مبارزالدین محمد پرداخته است و با «مفصل بندی هژمونیک» گفتمان خلیفه-پادشاه، تضادهای موجود میان واقعیّت و تصویر اسطوره ای را در فضای استعاری گفتمان پنهان می سازد تا گفتمان رایج در حکومت شاه شجاع را الگوی آرمانی هواداران اخلاق اسلامی و ایرانی گرداند. کنوزالودیعه نمونه درخشانی از ترجمه پویا در متون کهن ادب فارسی است. گونه ها و گفتمان های مختلف فرهنگی و ادبی رایج در تاریخ ایران تا قرن هشتم در آن گرد آمده است. تحلیل این اثر با رویکرد ترامتنیت نشان می دهد که این کتاب بر اساس نظام ها، رمزگان و سنّت های ایجادشده توسط آثار ادبی پیشین بنا شده است و آیات و احادیث و روایات و حکایات و اشعار فارسی و عربی در این کتاب حضوری پررنگ دارند و شرح و بسط عبارات کتاب الذریعه و بهره جستن از متون اخلاقیِ فلسفی، دینی، ایرانشهری، عرفانی و تاریخی ایرانی و اسلامی، این کتاب را به مخزن گنج هایی چون الادب الکبیر ابن مقفع، جاودان خرد مسکویه، الذریعه راغب اصفهانی و صدها متن اسلامی و ایرانی دیگر بدل ساخته است.
  40. تداوم و تغییر اسطوره در آثار ادبی ایران تا قرن هفتم هجری
    1395
    در برخی آثار ادبی، اخبار و روایات و داستان ها و حکایاتی نقل شده است که با منطق عقلانی سازگاری ندارد؛ به عبارت دیگر در حوزه تجربه انسانی نمی گنجد و قابل باور نیست، و گاهی نیز با معتقدات دینی همخوانی ندارد؛ اما هم نحوه نقل، هم اعتبار راوی آن ها به صورتی بوده که این اخبار و داستان ها، حکم خبر متواتر یافته است و در مواردی که با عقل و منطق سازگاری نداشته است غالباَ به تاویل آن روایات روی آورده اند. با توجه به تعریف و کارکردهای اسطوره، به نظر می رسد این موارد بنیاد اسطوره ای دارند. اسطوره ها نیرومند و پایدار هستند و می توانند با تغییر شکل در سخت ترین وضع نیز به حیات خود ادامه داده در قالبی دیگر «زنده» و «فعال» بر جای بمانند. در این تحقیق، با نظر به قدرت«جابه جایی» اسطوره ها، کارکرد و شیوه های تداوم اسطوره را در آثار ادبی ایران (اعم از حماسۀ ملی، آثار تاریخی و متون عرفانی) تا قرن هشتم، بررسی کرده ایم. نتیجه نشان می دهد که در حماسۀ ملّی ایران ساختارِ بندهشنیِ اسطورۀ آفرینش کارکردی سیاسی یافته است و بسیاری از سازواره های این اندیشۀ اساطیری، در این ساختارِ تازه بخشی از اندیشۀ سیاسی را مطرح کرده است. همچنین بسیاری از مسائل و روایات موجود در آثار عرفانی همچون کرامات و وجود اولیاءالله در مقام نجاتبخش، و یا سلوک و برخی آیین مربوط به آن همچون ریاضت و سفرِ عرفا، در اصل بنمایههای اندیشهی اساطیری هستند که توانستهاند در این نظام به صورتی جابه جاشده به حیات خود ادامه دهند. در بینش تاریخی ایرانیان نیز اسطوره ها همچنان به حیات خود ادامه دادند. اگرچه برخی از تاریخ نویسان به زعم خود سعی در حذف اساطیر از نگاشته های خود داشتند، اما این اسطوره ها بودند که توانستند با پوششی دیگر در تاریخِ روایت شده به حیات خود ادامه دهند و نوعی نگاهِ فلسفی به تاریخ را، در اندیشۀ ایرانیان ایجاد نمایند؛ که در مورد ایران به ویژه، می توان آن را «ذهنیت قدسی» نامید.
  41. روایت شناسی حماسه در ایران
    1394
    حماسه یکی از مهم ترین انواع ادبی است و از ادوار باستان تا کنون همواره به عنوان یکی از گونه های مهم سخن سرایی مورد توجه بوده است. حماسه ها در کنار بیان رزم ها و دلاوری ها، عناصر مهمی از پیشینه های اساطیری، تاریخی و تمدنی یک ملت را با خود دارند. وجه مهم حماسه، روایی بودن آن است. حماسه ها با وجود روساخت های متنوعشان بر مبنای الگوها و ساختارهای خاصی شکل گرفته اند.
  42. شخصیت پردازی گروتسکی در آثار چهار نویسنده معاصر (صادق هدایت، صادق چوبک، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی)
    1394
    اصطلاح گروتسک در غرب به عنوان سبکی هنری، تقریبا در ابتدای دوهر مسیحیت مطرح شد. آن زمان که در یک نقاشی واحد، انسان، حیوان و گیاه را با هم درمی آمیختند. در قرنهای پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است اما در قرون اخیر نظریه پردازان نامداری چون میخائیل باختین به طور گسترده ای به آن پرداخته اند. در واقع گروتسک تجلی دنیای پریشان و از دخود بیگانه است؛ یعنی دیدن صحنه های آشنای جهان با دیدی که آن را عجیب جلوه دهد. به طوری که مضحک و ترسناک هم باشد؛ یا این که هر دو کیفیت را همزمان در ذهن مخاطب آورد. بارزترین ویژگی هایی که یک اثر را گروتسک می سازد عبارتند از: ناهماهنگی، افراط، اغراق، نابهنجاری، خنده اوری و ترسناکی همزمان. بنابراین گروتسک بمثابه نوعی نگاه به دنیا، انسان و رفتار آدمیان، از دیرباز در میان آثار ادبی-هنری دنیا نمونه هایی دارد.
  43. نقد و تحلیل دو مجموعه داستان بماند و بگذریم اثر بهناز علی پور گسکری
    1394
    بهناز علی پور گسکری در دو مجموعه داستان "بماند..." و "بگذریم..." به گونه ای هدفمند و تعمدی از امکانات پسامدرنی در عنوان، محتوا و شیوه ی روایت داستان ها استفاده کرده است. مولفه های پسامدرنی نظیر ساختار بازگشتی، اتصال کوتاه، چارچوب سازی و چارچوب شکنی، آشفتگی و عدم انسجام متن، تناقض و عدم قطعیّت در متن داستان ها به-کار رفته است اما کاربرد «ساختار بازگشتی» بیشتر قابل توجه است. «ساختار بازگشتی» با ایجاد چند سطح مختلف روایتی یا جهان داستانی، علاوه بر این که محتوای وجودشناختی این داستان ها را برجسته می کند با برجسته کردن چارچوب داستانی ساختگی بودن داستان ها را نشان می دهد. نویسنده با استفاده از این جهان ها به بیان مضامین مورد نظر خود که حول مسائل زنان است می پردازد. نویسنده در دو داستان به شیوه ای کاملاً متفاوت عمل کرده است؛ در داستان «بادهایی که از هندوکُش می وزند» نه مانند داستان های دیگر که با بازگشت به گذشته و بیان خاطرات باعث خلق دیگر جهان های داستانی می شود، با تکنیک بیان خواب به خلق جهانی خیالی در کنار جهان واقعی داستان می پردازد. در داستان«زنی از جنس مس» نویسنده حضور خود را در داستان نشان می دهد و با اشاره ی مسقیم بر امر نوشتن، اقتدارخود و ساختگی بودن داستان را نشان می دهد. استفاده نویسنده از امکانات پسامدرنی برای نشان دادن مسائل و مشکلات زنان در جامعه امروزی بیانگر آن است که پسامدرن در نظر نویسنده، ورای یک روش یا مکتب فکری، در حکم ابزار روایتگری است.
  44. نقد و تحلیل رمان زمستان بی بهار (فراداستان تاریخ نگارانه)
    1394
    نحوه ی برخورد و برساختن واقعیت از موضوعات مورد علاقه ی نویسندگان پسامدرن است. پسامدرنیسم جنبشی ادبی بود که در دهه شصت میلادی در میان نویسندگان غربی شکل گرفت. و با آشنایی نویسندگان معاصر ایرانی با ادبیات غرب زمینه ی نوشتن رمان هایی به این سبک فراهم آمد. فراداستان تاریخ نگارانه از شیوه های نوشتار پسامدرنیستی است که سعی در به چالش کشیدن حقیقت و تاریخ توسط نویسنده را دارد. در این گونه رمان ها نویسنده با استفاده از شگردهای پسامدرن نحوه ی برخورد و حتی برساختن واقعیت های تاریخی را پیش روی ما قرار می دهد. ابراهیم یونسی در رمان زمستان بی بهار با بهره گرفتن از جنبه های فراداستان تاریخ نگارانه، با نگاهی جدید به تاریخ و گذشته می نگرد. در پژوهش حاضر نیز ما بر اساس جنبه های فراداستان تاریخ نگارانه ی لیندا هاچن در سه فصل به تحلیل رمان زمستان بی بهار می پردازیم. بسامد استفاده یونسی از شگردهای پسامدرن بدین صورت است: فراداستان 60 بار، تاریخ 67 بار، فرسایش 93 بار، دادن اطلاعات عمومی و دائره المعارفی 57 بار، بینامتنیت 127 بار، زمان پریشی 85 بار و جنبه های کمیک 165 بار. در این میان بیشترین استفاده ی نویسنده از شگرد بینامتنیت و طنز و آیرونی است که متن بودگی تاریخ و دیدگاه انتقادی یونسی در مورد تاریخ را پیش روی خواننده می نهد.
  45. تبیین اندیشه های سیاسی و اجتماعی کتاب کلیله و دمنه بر اساس دلالتهای فضایی (نشانگرهای تنظیم فاصله)
    1394
    رسالت اصلی بسیاری از متون ادبی رواج اندیشه های سیاسی، اخلاقی و عرفانی است کتاب کلیله و دمنه از جمله متون سیاسی است که زبان ادبی- تمثیلی و زمینه اخلاقی داستان ها ، مخاطب را از درک شفاف اندیشه های نهفته در آن، باز می دارد.این کتاب حاوی اندیشه ی سیاسی ایرانشهری است که.رعایت سلسله مراتب به مثابۀ حفظ عدالت، اصلی ترین مفهوم و مشخصه ی آن است یکی از راههای درک این اندیشه در متون ادبی ، توجه به دلالت های فضایی متن است که حاوی فاصله و جهت است هدف پژوهش حاضر ، تبیین روابط سیاسی و اجتماعی طرفین گفت و گو در دو سطح فراداستانی و زیر داستانی است. به شیوه ی کتابخانه ای و با تکنیک تحلیل فرم و محتوا از میان 14 حکایت کتاب کلیله و دمنه ، با بررسی 9 حکایت -که هم حاوی اندیشه های سیاسی و اجتماعی هستند و هم فرم و شیو ی صدور متفاوتی نسبت به حکایت های دیگر دارند - با توجه به دلالت های فضایی حاکم بر روابط طرفین گفت و گو ،در سطح فراداستانیِ 6 حکایت از آن ، فضای تعامل رای و برهمن، عمودی است . در سطح زیر داستانی ،حکایت های شیر و گاو ، شیر و شغال ، پادشاه و برهمن ، باز جست کار دمنه،پادشاه و فنزه و بوف و زاغ ،با طرح الگو هایی از فاصله، در خدمت اندیشه ی سیاسی متن است . حکایت های بوزینه و باخه، گربه و موش ، دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو ، با برجسته کردن فاصله میان دوست و دشمن ، روابط اجتماعی افراد در جامعه را تبیین می کند.؛ گاهی این فاصله در شرایط بحرانی به تعلیق درآورده می شود. نخست سطوح روایی داستان ها تفسیر می شود، سپس در دو سطح فراداستانی و زیرداستانی به تحلیل می پردازیم
  46. نقش عناصر عاشقانه در غزلیات رندانه حافظ
    1393
    حافظ شیرازی در زبان فارسی، شاعری صاحب سبک و تآثیر گذار است درباره ی شعر او از زمان های نزدیک به دوره ی حیات او و پس از آن، به تفصیل و گاه با اختلاف نظر بسیار سخن گفته اند. ولی هنوز هم این شبهات برطرف نشده، در پژوهش حاضر، غزلیات رندانه حافظ که در آن ها عناصر عاشقانه مطرح شده است، بر اساس روش تحلیلی ـ توصیفی بررسی شده است. این غزل ها بدون در نظر گرفتن رندی حافظ و همچنین اعتقاد به عدم انسجام عزل ها به ظاهر عاشقانه هستند و شارحان دیوان حافظ به تآویل های بی وجه روی آورده اند در حالی که اگر رندی حافظ را درک کرده باشیم پی می بریم که ساختار کاملآ منسجم و هدف حافظ مبارزه با ریای شخصیت های به ظاهر صالح جامعه می باشد، نه بیان مسائل عاشقانه.و این که حدود 59 درصد غزل های حافظ رندانه است. نشان می دهد که مهم ترین مشخصه حافظ رندی است.
  47. کارکرد تنوع ژانر در رمان کتاب بی نام اعترافات
    1392
    در هر نظریه و علمی نوعی طبقه بندی خاص وجود دارد. از این منظر آثار ادبی هم قابل طبقه بندی است. این طبقه بندی در ادبیات به کمک انواع ادبی میسر می شود، و هر طبقه یک نوع یا ژانر نامیده می شود. موضوع اصلی آن طبقه بندی کردن آثار ادبی از نظر ماده و صورت در گروه های محدود و مشخص است. پست مدرن یکی از تحولات عظیم و جریان ساز قرن بیستم است که حوزه ادبیات و داستان پردازی هم از آن تاثیر پذیرفته است. در رمان "کتاب بی نام اعترافات" مورد نظر که یکی از رمان های سبک پست مدرن است تنوع و تلاقی ژانر باعث نوعی خودآگاهی و آمیزش افق به منظور ایجاد عدم قطعیت و به هم زدن یکدستی متن در سطح معنا و شگرد است تلاقی ژانرها همسو با تکثرگرایی ادبیات پست مدرن که یکدستی فراروایت گونه ی متن را دچار چالش می کند.روش کار در این پژوهش به صورت تحلیل محتوایی است که رمان کتاب بی نام اعترافات را از منظر نشانه شناسی روایی مورد تحلیل قرار می دهد. تقسیم بندی رمان در سه سطح سبک، رسانه و محتوا می باشد که هرکدام از این سطوح زیرمجموعه های خاصی را شامل می شوند.
  48. ساختار غزلیات عرفانی حافظ بر طبق نظریه تودوروف
    1392
    حافظ از شاعران متفکر ایران است که توانسته افکار خود را در قالب نزدیک به پانصد غزل ارائه کند. در این پژوهش 40 غزل عرفانی بر اساس روش ساختارگرایی بررسی می گردد و سپس به تحلیل ساختار غزل ها پرداخته شده است. موضوع غزل های عرفانی سه نوع است: جهان شناسی، شناخت شناسی و سلوک عرفانی. ژرف ساخت این غزل ها عشق است و در این نگاه خدا عاشق است و با خود عشق می بازد و او به ما مشتاق بوده و ما به او محتاج هستیم. معضلی که مطرح می شود ساختار غزل است که غیر منسجم می نماید. در حالی که اگر عرفان ایرانی را خوب بشناسیم و نظریه های عرفانی را درک کرده باشیم، پی می بریم که ساختار غزل کاملا منسجم است. به زبان ساده تر در غزل یک مفهوم وجود دارد که با تعبیرهای متفاوت بیان می شود. این تحقیق نشان می دهد که حافظ عرفان را یک عضو از مجموعه فکری خود می داند، نه این که تمام اندیشه خود را به عرفان اختصاص داده باشد.
  49. بررسی بینامتنیت در آثار سیمین دانشور
    1392
    سیمین دانشور اولین زنی بود که به زبان فارسی داستان به معنای امروزی آن را نوشت و راه را برای زنان داستان نویس پس از خود هموار کرد. طرح داستان ها و اندیشه ها و شگردهای داستان نویسی او بر اساس آثار و اندیشه های دیگران شکل گرفته است. روش و مبنای نظری که بتواند میزان نوآوری و ابتکار نویسنده را روشن سازد، نظریه بینامتنیت است. این نظریه بر این اصل استوار است که هیچ نویسنده ای بدون کمک گرفتن از متون و آثار قبل از خود نمی تواند متنی را به وجود آورد. در این پژوهش منابع و آثار مختلفی را مورد بررسی قرار داده ایم که سیمین دانشور در سه رمان سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از آن ها بهره برده است. این سه رمان از جهاتی به هم شباهت دارند. برخی از شخصیت ها، اصطلاحات و مضامین داستان ها مشترک هستند. علاوه بر این نویسنده از تاریخ، حماسه، فلسفه، عرفان، هنر و ... در آثارش بهره گرفته است. سیمین دانشور علایق، روحیه ها و دغدغه های زن ایرانی را در رمان هایش منعکس نموده است تا خواننده را بیشتر با احساسات آنان آشنا سازد.
  50. تحلیل سبک سه کتاب اثر زویا پیرزاد
    1392
    زویا پیرزاد در زمره داستان نویسان مدرن است که با چاپ چند مجموعه داستان و رمان به عنوان داستان نویسی کوشا جهت تحقق حقوق زنان شناخته شده است، منتها روش نویسندگی او با دیگران متفاوت است. از این روی در این اثر برای تبیین سبک نویسندگی زویا پیرزاد با نشان دادن وجه تمایز او با نویسندگان دیگر با توجه به راهگشا بودن نظریه شناختی در حوزه سبک شناسی به تحلیل سبک خاص وی می پردازیم، تا بتوانیم چگونگی پیوند سبک و معنای متن را در سه کتاب به گونه ای تحلی کنیم که وجه تمایز این نویسنده را با دیگران بیان کنیم. جهان داستان سه کتاب که حاوی سه لای جهان گفتمان، جهان متن و جهان های زیر شمول است با دو پی رفت جهان زنانه نویسنده و جهان خارج مشخص شده است. از دیگر ویژگی های سه کتاب بهره بردن از شبکه تداعی است. به طوری که خود را در اختیار کلمات شخصیت ها قرار می دهد و با استفاده از آن جملات بعدی نویسنده را می نویسد.
  51. نشانه شناسی روایتهای منثور عرفانی
    1391
    دنیای روایت، دنیای آزادی از قیدبندهای روایت های مسلّم بیرونی است. آدمی در روایت های بیرونی که همان حوادث پیرامون هستند، همیشه اسیر علت و معلول هاست. دنیای روایت، کاملاً در حیطه ی اختیار و تدبیر راوی است. راوی با خلق شخصیت ها و کارکرد آنها، دنیای دلخواه خود را می سازد. شخصیت های داستانی حتی اگر کارکردهای خلاف انتظار راوی را به مرحله ی کنش برسانند، باز، حضورشان در دنیای روایت، الزامی است
  52. نشانه شناسی روایتهای منثور عرفانی
    1391
    با توجه به کارکرد ارجاعی نشانه در نشانه شناسی پیرس، روشن میشود که بسیاری از نشانههای متون عرفانی، چند لایه هستند و کارکرد ارجاعی دارند. در روایت های عرفانی ، نشانه های زمانی چون شب ، آدینه و خواب محملی برای بنیان نهادن «زمانِ دیگر» است و مقدمهای برای آگاهی و قدم در راه گذاشتن و نهایتاً مایه توبه و رسیدن به معبود است . تکیه روایتها بر عرفان انفسی است؛ عرفان و تجربهای که میل به درون دارد از جلوهگریهای طبیعی دور است .نشانه های اسطوره ای چون دور ، مرکز و شخصیت های اسطوره ای چون زن و شاه نیز در نهایت کارکردی می یابند که با تجربه دینی و شکست زمان در ارتباط است . نشانه های مکانی مثل شهر ، بادیه ، راه ، گورستان و ویرانه با تجربه های دینی و درک امر قدسی از سوی سالکان مرتبط اند.روایتها محملی برای وصف تلاشها، ریاضتها و وجهه اسرارآمیز پیر یا برجستهسازی نقش اوست. شخصیتهایی چون مست، کودک، مخنّث و مانند آن برای مقابله با اندیشههای ظاهری و رسمی است .وجود تناقض و تضاد در ذات جهان و پدیدهها نهفته است از این روی در روایتهای عرفانی نیز وجود آن امری طبیعی است. روایتها مجالی هستند برای شنیده شدن صداهای مختلف. البته تمام صداها تحت سیطره صدای آسمانی است. «تکانه» عناصر تحول آفرین روایت اند و به دو دسته بنیادین و غیر بنیادین تقسیم می شوند.تمهید روائی داستانهای عرفانی با زاویه دید سوم شخص صورت میگیرد تا راوی خود را دانای کل روایت معرفی کند. سالک در مواجهه با امر قدسی به دو تجربه دیگرگون دست می یابد . در تجربه طربناکی عارف سرشار از شور و شادی و امید است . او با امر قدسی در گفت و گوی من و تویی است. در تجربه هیبتناک امر قدسی ، سخن از ما و تویی است . در این تجربه هیبت و جلال امر قدسی وجود سالک را در فضایی از هراس و سرگشتگی قرار می دهد.
  53. بررسی اندیشه های عرفانی محوی و جنبه های تاثیر پذیری آن از عطار نیشابوری
    1391
    ملا محمد محوی یکی از شاعران و عارفان پارسی گوی کرد در نیمه ی دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهارده ه.ق. است که دیوان اشعار او سرشار از اندیشه های عرفانی والایی همچون حال و مقامات عرفانی، فنا و بقای الهی، ترک هستی موهوم مجازی، ئحدت وجود، اندیشه های حلاج و ... است. محوی، شاعر بزرگ کرد، از اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری متاثر بوده است و در باب مضامین و اندیشه های عرفانی و صوفیانه از جهات بسیاری اشتراک داشته است. محوی برای بیان قدرت عشق و گذر کردن از مرحله ی تصوف عابدانه و روی آوردن به عرفان هاشقانه از داستان شیخ صنعان در منط الطیر و دیوان عطار کمک می گیرد. به علاوه وی در زمینه ی مشامین عارفانهی دیگری همچون فنا و بقای الهی، مجاهده با نفس، عشق محوری، شریعت مداری، احتراز از دنیا، رهایی از عقل مصلحت بین؛ نقد زهاد ریاکار و زهدگرایی خشک، عزلت از خلق و ... با عطار نیشابوری دارای اشتراکات عرفانی محوی و عطار بیان شود.
  54. بررسی تجربه های نوشتاری - بصری (کانکریت) در شعر معاصر فارسی
    1391
    جهان امروز در پی آن است که هرچه بیشتر به آزادی برسد و خود را از قید و بند قوانین رها سازد. تمایل به رهایی با ویژگی دیگر انسان مدرن که تمایل به تجربه کردن و بصری شدن است در هم می آمیزد و برروی زندگی او تاثیر می گذارد. در این تاثیرگذاری، بی شک، ادبیّات نیز که منعکس کننده ی احساس بشر در طول تاریخ است، بی نصیب نمی ماند؛این ویژگی های انسان امروز سبب بصری شدن ادبیّات و رهایی از فرم معمول آن گشته است. به دلیل گستردگی ادبیّات و در برگرفتن بسیاری از حوزه های هنر، نگارنده به بررسی حوزه ی شعر بسنده می کند و شعر معاصر را از لحاظ تمایل به بصری شدن، بررسی می کند. از اوایل دهه ی هفتاد به بعد، سیر بصری شدن شعر در ادبیّات ما آغاز می گردد و هرچه به دهه ی هشتاد و اواخر آن نزدیک تر می شویم این ویژگی به شکلی برجسته تر به چشم می خورد. تصویرسازی و بصری شدن شعر ابتدا در سطح جابه جایی خطوط در محور افقی و عمودی شعر است، پس از آن محور افقی و عمودی در شعر بی معنی می شوند و کلمات در خدمت تصویر سازی قرار می گیرد. پس از این مرحله شاعر کم کم تصویر و نقّاشی را وارد شعر می-کند و به جای بعضی از کلمات، نقّاشی آن را در شعرش جای می دهد. شاعر به این شکل نیز بسنده نمی کند و نقّاشی و عکس را به طور مستقل وارد شعر می کند و رسانه ها را در هم می آمیزد؛ این ویژگی تا به امروز اوج بصری شدن شعر است. منتقدین و پژوهشگران قسمتی از این بصری شدن شعر را «کانکریت» یا «شعرعینی و تجسمی» نام گذاری کرده اند که بررسی آن قسمتی از پژوهش حاضر است. نگارنده پس از معرفی شعر بصری و کانکریت و شرح تاریخچه ی مختصری از آن به تقسیم بندی اشعار بصری می پردازد و آن ها را به چهار بخش: 1ـ تداعی تصویر 2ـ کلمه تصویر 3ـ تصویر ـ کلمه 4ـ کلمه و تصویر (طرح و عکس) تقسیم می کند و تصاویری را که هرکدام از این شگردها خلق کرده اند، بررسی و تحلیل می کند. پس از بررسی این شگردها و معانی ایجاد شده توسط آن ها، نگارنده به این نتیجه می رسد که معانی ایجاد شده توسط این تصاویر خود بیانگر ویژگی های انسان «پست مدرن» است. انسانی که برای درک بیشتر، به جای گوش و تخیّل خود از چشم بهره می برد و این باعث به وجود آمدن این نوع از شعر گشته است. همچنین تصاویر ایجاد شده به ویژه در بخش تداعی تصویر، حکایت از انزوای انسان معاصر دارد.
  55. بررسی جنبه های نگارشی و بصری داستان های پست مدرن فارسی دهه 70 و 80
    1391
    آنچه که امروزه در ادبیات، پسامدرن نامیده می شود، حاصل فرایندی تاریخی در ناباوری به اصول بنیادین عصر روشنگری غرب، از اواسط دهه ی 60 میلادی است. به دلیل ماهیّت متکثر پسامدرنیسم، بحث های نظریه پردازان درباره ی آن از منظرهای گوناگونی صورت گرفته است. امّا می توان هدف اصلی رویکرد پسامدرن را تلاش برای فروپاشی و سلب اقتدار از الگویی معرفت شناختی با نام «فراروایت» دانست. فراروایت بر آن دسته از نظام های دلالتی- معرفتی اطلاق می شود که مدعی کشف معنای نهایی یا درک حقیقت است به همین منظور سلطۀ خود را بر ساختار دلالتی همۀ متون از جمله ادبیات می گستراند. ادبیات پسامدرن برای مقابله با سلطۀ مذکور، هر گونه نظمی را که مایۀ قوام فراروایت هاست، در تمامی سطوحِ متن از جمله سطح دیداری، به بازی می گیرد. این الگو در برخی از داستان های دهه هفتاد و هشتاد فارسی نمود یافته وجنبه دیداری متن را غیر متعارف کرده است. در این داستان ها، خواننده در کنار دلالت های لفظی، با انواع بازیهای نوشتاری- بصری غیر منسجم روبرو می شود، تا جایی که درک متن بدون توجه به دلالت های بصری، علی الخصوص، بدون توجه به ساختار غیر منسجم این دلالت ها قابل درک نیست. در این تحقیق، ابتدا نمودهای هنجارشکنی و برجسته سازی های نوشتاری-بصری 30 اثر ( شامل رمان، داستان کوتاه، مجموعه داستان)، ازآثار 28 تن از نویسندگان دهه هفتاد و هشتاد ، در سه سطح: علایم ویرایشی، شگردهای نگارشی و تداخل ژانر ها (رسانه های بصری) استخراج و طبقه بندی شده است. سپس این دلالتها در نظام متنی هر اثر و نیز در دایره ی معرفت شناسی پسامدرن و شگردهای تولید تفسیر گردید و نشان داده شد که چگونه هر کدام از این شگردها ، در مقام یک صدا، در خدمت مولفه ی پست مدرن ِدر هم شکستن فرا روایت نوشتار هستند.
  56. شخصیت پردازی در مثنوی های عطار نیشابوری
    1390
    چکیده عطار نیشابوری، یکی از صوفیانی است که در کتب خویش به آوردن قصّه و حکایت اهتمامی خاص داشته است و هدف او در داستان پردازی تنها بیان اندیشه ی عرفانی نبوده، بلکه به داستان-پردازی تمایل دارد. بسیاری از صاحب نظران ادبیات داستانی شخصیّت را مهم ترین عنصر داستان می دانند و آن رامهم ترین عنصر منتقل کننده تم داستان و مهم ترین عامل طرح داستان معرفی می-کنند.(یونسی، 1369: پیشین 2) شخصیّت بار اصلی داستان را بر دوش می کشد و با کنش ها، دیالوگ ها و تک گویی آن هاست که هم خودشان ساخته می شوند و هم روایت پیش می رود. (بی-نیاز، 1388: 69) هدف نگارنده بررسی شیوه ی شخصیّت پردازی عطار نیشابوری در چهار مثنوی مصیبت نامه، الهی نامه، اسرارنامه و منطق الطیر است. عطار به دو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم شخصیّت ها را معرفی می کند و برای پردازش شخصیّت ها از ابزارها و شگرد های متفاوت بهره می-گیرد؛ وی برای پردازش مستقیم شخصیّت ها از عنصر نام و عنصر موضع گیری استفاده می کند وآن به این صورت است که با به کارگیری اسامی خاص و عامی که نزد مخاطبان شناخته شده هستند از ذهن شخصیّت ها در شخصیّت پردازی کمک می گیرد شاعر، دیدگاه خود را در مورد اشخاص به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم بیان کرده است و این کار را با کمک دادن القاب و صفت بخشی به شخصیت ها توسط خود یا با کمک یکی از شخصیّت های داستان انجام می دهد و با این کار قصد دارد مخاطبان را با نظرخود همسو کند امّا شاعر برای پردازش غیر مستقیم شخصیّت ها از عنصر گفتگو، تقابل و تیپ سازی سود می جوید ، شاعر با استفاده از عنصر تقابل باعث برجسته سازی کنش شخصیّت ها شده و شخصیّت ها را به صورت غیر مستقیم و با کمک شخصیّت ِمقابل معرفی می کند و با این کار باعث ایجاد تعلیق در حکایت می شود ، تقابل ها را با توجه به کنش شخصیّت-ها به سه دسته ی وارونه، رایج و خنثی تقسیم کرده ایم؛ استفاده از ابزار گفتگو نیز، برای واقعیّت-بخشی به داستان و پردازش غیر مستقیم شخصیّت ها به کار می رود ارزش گفتگوها در پردازش شخصیّت ها با توصیف برابری می کند و در جهت معرّفی شخصیّت ها و آشکار ساختن تضاد درونی آن ها بسیار موثّر عمل می کند گفتگوها را از نظر شکل ظاهری به چند دسته ی یک سویه، دو سویه و چند سویه تقسیم کرده ایم. هم چنین عطّار ، از تیپ های متفاوت شخصیّتی برای القای تفکّرات عرفانی خود بهره می گیرد یکی از تف
  57. آشنایی زدایی در مجموعه اشعار ادیب برومند
    1390
    ادیب برومند از شاعران معاصر ایران است که تاکنون تحقیق کاملی در مورد تحلیل و بررسی اشعارش صورت نگرفته است. هدف نگارنده در این تحقیق تعیین جایگاه وی در تاریخ ادبی معاصر ایران است. این تحقیق با یکی از رویکردهای نقد فرمالیستی (آشنایی زدایی) به تحلیل محتوای چهار مجموعهی شعر ادیب به نام های : «حاصل هستی»، «گل های موسمی»، «سرود رهایی» و «پیام آزادی» می پردازد. پژوهش حاضر شامل سه فصل پیشنیه و تاریخچه ی تحقیق، تحلیل و بررسی و نتیجه گیری می باشد. فصل اول به معرفی ادیب برومند، هدف، پیشینه و مبانی نظری تحقیق؛ فصل دوم به نقد و بررسی اشعار از نقطه نظر انواع آشنایی زدایی در حوزه های موسیقایی، معنایی، واژگانی و باستان گرایی؛ فصل سوم نیز به نتیجه گیری از مباحث می پردازد.
  58. جایگاه اعداد در تفاسیر قرآن کریم
    1390
    اعداد فرد، به ویژه اعداد ? و ? و ?? در حکایت ها و داستان های قرآنی و عبادات از نظر مفسرین نمود و حضور بیش تری دارد ، این اعداد دارای ارتعاشات بالا و اعدادی کاملا گویا و موثر و قوی می باشند که انرژی و پتانسیل های های بسیار زیادی را در درون خود دارا می باشند .راز هستی و آفرینش را در خود دارند ، این اعداد هر جند که نمایانکر کمیت ها هستند اما کیفیت نما هم می باشند . از آن جایی که این این اعداد از پر کاربرد ترین اعداد در قرآن به شمار می رود ، می توان نتیجه گرفت که اهل تفسیر بنا به کاربرد این اعداد در قرآن به مقدس بودن آن اهمیت داده و بسیار توجه داشته اند . اعدادی هستند جاندار و زنده و عظمت اشیاء را آن گونه که شایسته است مجسم می کنند ؛ فکر را با خود می برد و واقغیت اشیاء را به زیبایی و هنرمندانه و با عظمت به تصویر می کشد. در آیات قرانی و هم چنین در تفاسیر مختلف گاهی برای بیان یک عدد از مجموع دو یا سه عدد که اهمیت ویژه و خاصی دارند و بر بار معنایی و شدت تاثیر عدد می افزایند بهره ? و مضاربی از آن ها، هم چنین، ، گرفته می شود. در ترکیب اعداد هم غالبا، اعداد فرد، ? اعدادی چون ?? ، چهل نمود بیش تری دارند.
  59. بررسی ساختار همای و همایون خواجوی کرمانی
    1390
    ساختار گرایی رویکردی نوین در مطالعه ادبیات است. به دلیل آنکه قصه های عامیانه ساختار نسبتاً ساده ای دارند، می توان قواعد حاکم بر آنها را شناسایی و طبقه بندی کرد. از آنجا که ساحتار گرایی در ادبیات از خود نظام ادبیات به عنوان مرجع بیرونی آثاری که بررسی می نماید، استفاده می کند، جایگاه ارزشمندی در مطالعات ادبی دارد. همای و همایون منظومه ای غنایی از خواجو کرمانی است که داستان سفر همای را برای یافتن معضوقض همایون بیان می کند. این منظومه از تعدادی داستان تودرتوی کوتاه فراهم آمده است.
  60. بررسی متناقض نما در آثار خواجوی کرمانی
    1390
    متناقض نما کلامی است که به دلیل عدول از هنجار متعارف زبان ، متناقض و گاهی مهمل به نظر می آید . این عادت شکنی موجب اعجاب و شگفتی مخاطب می شود ذهنش را لحظه ای با مقوله ای خلاف عادت و انتظار درگیر می کند و در نهایت مخاطب متوجه می شود که کلام متناقض در عین متناقض بودن متناقض نیست . اگر تناقض در منطق عیب است در هنر در اوج تعالی است بنابراین با توجه به تعریف آن در منطق و ادب فارسی در این منطق عیب است در هنر در اوج تعالی است بنابراین با توجه به تعریف آن در منطق و ادب فارسی در این تحقیق به بررسی تناقض در شش اثر خواجو پرداخته شده است . ابتدا توصیف ساختار زبانی آن در 9 ساختار بررسی شده است که عبارتند از : 1) ساختار ترکیبات متناقض نما 2) ساختار نسبت نقیضین به یک موضوع 3) ساختار تناسب نقیضین در جمله های مرکب 4) ساختار سلب نقیضین از موضوع 5) ساختار علی و معلولی نقیضین 6) ساختار عینیت نقیضین 7)ساختار منادای متناقض 8) ساختار عرفی تشریعی متناقض 9) ساختار قسم متناقض .
  61. تحلیل و بررسی معانی ثانوی جملات استفهامی در غزل های خواجوی کرمانی
    1390
    اساسی ترین و شاخص ترین موضوع علم معانی کارکرد مجازی جملات و معانی ثانوی آنهاست. گوینده به این وسیله اغراض خود را ابلاغ می کند تا بتواند سخن موثر گوید و مخاطب را متوجه لطایف و جنبه های هنری سخنش کند. هدف ما در این تحقیق، تحلیل و بررسی معانی ثانوی جملات استفهامی در غزلیات خواجوی کرمانی است. روش تحقیق با تکیه بر مطالعه ی کتابخانه ای به بررسی نتمامی غزلهای خواجوی کرمانی پرداخته است. جامعه ی اماری این تحقیق 933 غزل می باشد و حجم نمونه 623 غزل است. نتیجه ی تحقیق نشان می دهد که خواجو از 28 معنی ثانوی در جهت بیان اغراض خود استفاده نموده است. پرکاربردترین کارکردهای ثانوی جملات پرسیشی در بیان خواجو به ترتیب استفهام انکاری، نفی، نهی، شکوه و ملامت، شگفتی، عجز و درماندگی می باشد.
  62. ساختار پندهای روایی متون منثور فارسی تا پایان قرن ششم
    1390
    پند و اندرز در زمره ادبیات تعلیمی قرار دارند و درآثار منظوم و منثور فارسی، به شکل حکایات و داستانها نیز، تجلّی یافته اند تا تاثیر بیشتری بر مخاطبان خود بگذارند.در این پژوهش با روش ساختاری، به بررسی شخصیّت ها و کارکردهای حکایات پند آمیزمتون منثور ادب فارسی تا پایان قرن ششم هجری پرداخته ایم.براساس این پژوهش؛نویسندگان برای انتقال مفهوم پند به مخاطبان خود گرایش به ساده نویسی دارند و از تیپ های متنوّع شخصیتی برای بیان آن استفاده کرده اند.با بررسی ساختاری حکایت ها روشن شد که اغلب آن ها در ساختار سیاسی بیان شده اند.انسان ها در تمامی اعصار از پند و اندرزهای این حکایات بی نیاز نبوده اند و این بیانگر جریان پویا و دائمی پند است. واژگان کلیدی: اندرز، ساختار، نثر فارسی، حکایت، ساختارسیاسی،شخصیت وکارکرد.
  63. ساختار آشنا سازی در شاهنامه فردوسی با مقایسه با دیگر آثار حماسی جهان
    1390
    شاهنامه فردوسی آمیزه ای از روایت داستانی ، اسطوره ، حماسه و تاثیرات تاریخی و تمدنی است . این ویژگی ها در کنار متاخر بودن زمان سرودن شاهنامه نسبت به آثاری چون مهابهاراتا ، رامایانا ، ایلیاد و ادیسه باعث شده که عناصری از عصر خردگرایی و یگانه پرستی نیز داستان های شاهنامه را تحت شعاع خویش قرار داد.
  64. بررسی شیوه های روایت پردازی هوشنگ گلشیری در رمان شازده احتجاب و مجموعه داستان کوتاه مثل همیشه
    1390
    رساله ی حاضر به بررسی شیوه های روایت پردازی هوشنگ گلشیری در رمان شازده احتجاب و مجموعه ی داستان کوتاه مثل همیشه اختصاص یافته است. مطالب پایان نامه در پنج فصل گرد آوری شده است. در این پژوهش سعی برآن بوده که تجزیه و تحلیل مهم ترین عناصر روایی از قبیل شیوه ی روایت، پیرنگ و شخصیت پردازی و نیز تبیین الگوی ارتباط روایی داستان های مذکور از نویسنده تا خواننده در اولویت کار قرار بگیرد. بر اساس تحلیل های انجام شده، شیوه ی روایتگری مدرن جریان سیال ذهن و مبحث زمان مهم ترین نکته ی قابل بحث در رمان شازده احتجاب است.این عوامل کل داستان را تحت تاثیر خود قرار داده، فرم، ساختار و پیرنگ غیر خطی داستان هم بر اساس آن ها شکل گرفته است. اما در داستان کوتاه ها غالباً با شیوه ی روایت گری سنتی مواجهیم و نمود مدرنیته و پست مدرنیته به شکل کم رنگ تری مواجهیم که با اشکال مختلفی چون بی اسم بودن شخصیت های بعضی داستان ها یا ذکر اسامی به صورت آوردن حروف به جای اسم کامل، راوی فراداستان و سطوح روایی دوگانه در بعضی از داستان ها به نمایش درآمده است. در تمام داستان های کار شده شاهدیم نویسنده با استفاده از راویان مختلف و نیز به کمک پیوند های شدید عناصر داستان و کاربرد خاصی که از هر عنصر دارد با خواننده در ارتباط است.
  65. روایت گری در داستان های کوتاه بهرام صادقی ( مجموعه ی سنگر و قمقمه های خالی )
    1389
    پژوهش حاضر، روایت گری در داستان های کوتاه بهرام صادقی را در مجموعه ی سنگر و قمقمه های خالی بررسی می کند. بر این اساس، شیوه ی روایت، پیرنگ، شخصیت پردازی و فرم داستان های مذکور مورد توجه قرار گرفته است. جایگاه نویسنده و راوی در داستان و رابطه ی این دو با هم، همچنین چگونگی ارتباط آن ها با شخصیت های داستان و برقراری ارتباط با خواننده از طریق متن روایی از جمله مواردی است که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. روش انجام این پژوهش، کتابخانه ای است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بررسی شده اند. بر اساس این تحلیل ها، روایت گری در داستان های بهرام صادقی بر تنوع و نوآوری استوار است. کاربرد شیوه های مختلف برای روایت این داستان ها نشان می دهد که نویسنده در پی گریز از شیوه های متداول داستان نویسی است و به استفاده از شگردهای مدرن تمایل دارد. برای انتقال مضمون داستان به خواننده، نشانه هایی در شکل بیرونی اثر وجود دارد و تکنیک هایی چون آغاز کردن داستان و پایان دادن به آن به شکلی متفاوت، ابهام در رخدادها، تشکیل سطوح روایی، ترکیب دو یا چند زمان با هم در یک داستان و استفاده از طنز در کنار همه ی این موارد، برتری فرم را بر محتوا در داستان های او نشان می دهد.
  66. ساخت های شعر سنایی غزنوی
    1389
    ابوتراب خسروی از نویسندگان نسل سوم داستان نویسی است، که همچون نویسندگان هم نسل خـود در عرصه ی داستان نویسی دست به تجربه و نوآوری زده است. در این پژوهش، آثار این نویسنده براساس روش ساختـارگرایی بررسی شده است. ابتــدا به بررسی ساختار روایت و سپس به تحلیل ژرف ساخت آثار پرداخته ایم. ساختار روایت در آثار ابوتراب خسروی سه گونه است: ساده، متوسط و دشوار. ژرف-ساخت این آثار مرگ و زندگی، عشق و نفرت، هویت و بی هویتی است. این ژرف ساخت ها عمــوماً در ساحتی اسطوره ای متجلی می شوند. نویسنده با استفاده از اسطوره به طرح دغدغه های ذهنی خود پرداخته است. برخی از روایات ارتباط تنگاتنگی با ژرف ساخت ها دارند و ژرف ساخت داستان ها را در خود منعکس می نمایند.
  67. نقد و تحلیل متون نمایشی مبتنی بر داستان سیاوش
    1389
    به منظور تبیین ارزش و جایگاه جنبه های نمایشی شاهنامه ، پنج متن نمایشی مقتبس از داستان سیاوش را به شرح ذیل بر اساس نظریه ی واگنر و سه اسلوب اقتباس ( جابه جایی ، تفسیری ، قیاسی ) تقسیم بندی کرده ایم : سیاوش خوانی ( بهرام بیضایی ) ، سوگ سیاوش ( پری صابری ) ، از خون سیاوش ( محمود کیانوش ) ، زمستان در آتش ( مهدی میر باقری ) اسب های آسمان خاکستر می بارند ( نغمه ی ثمینی ).از میان این پنج اثر ، سه نمایشنامه ی سیاوش خوانی ، از خون سیاوش ، زمستان در آتش به اقتباس تفسیری تعلق دارد که نشانگر گرایش نویسندگان به تاکید دوباره یا دوباره سازی داستان است . بررسی نشانه های اسطوره ای ، ویژگی های زبانی و تفاوت د راندیشه های نهفته در هر اثر ، رویکردهای متفاوت ( اسطوره ای ، اجتماعی ، انسانی و اخلاقی ) نمایشنامه نویسان به این داستان را مشخص می سازد که بیانگر ظرفیت بسیار بالای داستان سیاوش برای تبدیل به گونه های دیگر ادبی است .
  68. کارکردهای هنری گل و گیاه در غزل حافظ
    1389
    شعر حافظ در عین انسجام ساختاری، ظاهری پاشان و گسسته دارد. برخی منکران، به اعتبار این ظاهر بر حافظ خرده می گرفتند که هر بیتش سخنی مجزاست، برخی نیز برای بی اعتبار کردن حرف اصلی حافظ، ابیات او را از هم تفکیک می کردند تا از زهر انتقادهای وی بکاهند، لیکن در دورۀ معاصر بدون توجه به این سابقۀ تاریخی، استقلال ابیات را هنر حافظ شمرده اند. در مقالۀ حاضر، پس از بحث و بررسی دربارۀ عوامل پیدایش این تصورها، به تبیین ضرورت ساختار منسجم غزل حافظ پرداخته ایم و با ذکر یک نمونه از هر یک از ساختارهای عرفانی، رندی، عاشقانه و قلندری، طرح اصلی غزل ها و چگونگی پیوند ابیات را روشن کرده ایم.
  69. تحلیل مولفه و ساختار گفت وگوی ادیان و مذاهب در مثنوی معنوی مولوی
    1389
    متون عرفانی منظوم از آغاز تولّد تا مرحلهی بلوغ از یک آبشخور اصلی سیراب و از لطایف ربّانی سرشار شده است. یکی از عناصر عمده ی تاثیرگذار که موجب شکوفایی ادب عرفانی منظوم از جمله مثنوی گردید «گفت و گو» است؛ لذا مثنوی کتاب گفت وگو است که روایت، زیر ساخت آن است و قالب آن نیز به گونه ای است که در آن گفت و گو، جلوه و نمود ویژه ای دارد و لحن طبیعی گفت وگو در آن با لحن و زبان و شخصیّت گوینده تناسب و سنخیت تامّ و تمام دارد، به همان میزان لحن گوینده با مخاطب هم تناسب دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی و بیان دیدگاه مولانا در خصوص گفت وگوی میان شخصیّت های گوناگون (انسان و غیر انسان) و صحبّت های ردّ و بدل شده میان نمایندگان فکری مکاتب هریک از ادیان و مذاهب، افزون برنشان دادن ویژگی های درونی و خُلقی هریک از آن ها و نیز فعل و انفعال افکار مطروحه در گفت وگو است؛ در این پژوهش سعی شده است، به پیشینه ی حیات گفت و گو، و شیوه های عمده ی گفت وگوی ادیان و مذاهب در مثنوی معنوی پرداخته شود و ضمن ذکر شواهد، خصوصیّات بیان گفت وگوها تبیین گردد. از نگاهی دیگر که شالوده ی این پ‍‍ژوهش برآن استوار می باشد؛ گفت وگو به لحاظ انواع (دیالوگ و مونولوگ)، طرفین گفت وگو (انسان و غیرانسان)، جنبه های گفت وگو (ایجاز، مساوات و اطناب) و نیز گفت وگو هایی که جلوه های مفاهمه و مواجهه ی ادیان و مکاتب دیگر در آن نمود بیشتری دارد، تقسیم بندی شده است.
  70. بررسی عناصر تخیل در آثار سعدی
    1389
    سعدی اجتماعی ترین شاعر زبان فارسی در تمام دوره سده های میانه است ؛ برای وی مردم ، نیاز ها و درد هایشان اهمیت بسیار دارد ، از این روی زبان سهل و ممتنع و اثر گذار خود را که از ذهن سرشار از اندوخته های دانایی او سرچشمه می گیرد در خدمت آموزش خلق و اصلاح جامعه قرار می دهد . شیخ اجل سعدی خود از نزدیک با واقعیات زندگی و فراز و نشیب های آن آشنا بود ، در احوال مردم و رفتار ها و روحیات آنها تعمق می کرد ، دردهای آنها را می یافت و به ارائه نظر برای اصلاح آنها همت می گمارد ، نظریات وی بیش از انکه از آرمانگرایی و عواطف لطیف شاعرانه وی سرچشمه گیرند برخاسته از مصلحت اندیشی وی و مبتنی بر ادراک و حسابگری هستند .
  71. گردآوری و تحلیل ساختاری داستان های اورامان لهون
    1389
    فردوسی با هنر عظیم خود توانسته است شاهنامه را در عین تعدد و گستردگی منابع، به صورتی منظم و منسجم بیافریند و آن را به صورت یک کل یگانه و یکپارچه عرضه کند؛ اما در درازای زمان، گاهی کاتبان، عناصر یا داستان هایی را وارد متن کرده اند یا در عرض باقی عناصر و داستان ها، داستانی را ساخته یا جایگزین کرده اند. برخی محققان نیز بدون توجه به طرح منسجم و هدف نظم و انسجام شاهنامه، بخشی از این کتاب را به صورت گسسته و بریده، و فارغ از سایر قسمت های آن، تفسیر و تحلیل کرده اند. مقاله حاضر می کوشد با تبیین ساختار شاهنامه و پیوند اجزاء آن با هم، سبب و عوارض چنین مسائلی را آشکار کند تا فهم شاهنامه و دریافت ارزش آن به صورت علمی میسر شود.
  72. مظاهر معرفت شناسی مبتنی بر ترک خودآگاهی مولوی در مثنوی
    1389
    مخاطب اصلی غزل سنائی، کسی است که مقامی دارد و صاحب قدرت است، البته مقام و قدرت خود را با نیرنگ به دست آورده است و با ظاهرسازی می خواهد آن را حفظ کند شاعر به سبب همین نیرنگ ها او را گوشمال می دهد. در عین حال گاهی به مدح می پردازد به گونه ای که با هم تناقض دارد گاهی نیز از مسائلی سخن می گوید کهجزو محرمات است هر چند دیوانش پر است از مسائل اخلاقی و دینی. در این رساله این نوع تناقض ها بررسی شده است
  73. بررسی جنبه های کارناوالی در داستان های جمال زاده
    1388
    تذکره ها درباره تعداد آثار عطار نیشابوری مبالغه کرده اند اما محققان، معدودی از آنها را از آثار مسلّم عطار دانسته اند آثاری چون منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرار نامه و تذکره الاولیاء. همچنین نسبت آثاری چون هیلاج نامه و بی سرنامه را به عطار نیشابوری رد کرده اند. درباره انتساب خسرو نامه به عطار اختلاف نظر وجود دارد. مقاله حاضر برای اثبات صحت یا عدم صحت انتساب خسرو نامه به عطار نیشابوری تالیف شده است، خسرو نامه را با آثار قطعی و مسلّم عطار به لحاظ موضوع و محتوا، شیوه بیان و خصیصه های سبکی مثل متناقض نما، واژگان و تعابیر سنجیده ایم. بسامد مشترکات خسرو نامه با آثار مسلّم عطار صحت انتساب این اثر را به عطار نیشابوری تایید می کند.
  74. ساختار داستان سیاوش
    1388
    علم زبان شناسی پس از فردنان دوسوسور مقدمه ای بود برای شکل دادن به جریانی در نقد ادبی که منتقدین آنرا ساختارگرایی نامیدند. مکتبی که بنیان های اساسی اش بر روش «کمینه سازی» الگوهای مشابه داستان های اساطیری در فرهنگ ها و سرزمین های گوناگون استوار بود. «کلودلوی استراوس»- پدر مردمشناسی ساختارگرایی- از کسانی بود که با بهره گیری از داستان های اساطیری سرزمین های مختلف در پی دست یافتن به واحدهای ساختاری یا «اسطوره- واج» و نیز ژرف ساخت این کهن الگوها (Archetype) بود. «گرماس» نیز با انتقاد از ولادیمیرپراپ- که در ژانری خاص (قصه های عامیانه روسی) به بررسی قصه ها پرداخته- الگویی جهانی ارائه داد که این الگو شامل شش کنشگر بود: 1. مرکزی 2. پدیده ارزشی 3. فرستنده یا تحریک کننده 4. گیرنده یا سود برنده 5. بازدارنده (مخالف) 6. یاری دهنده (موافق) ما در این پژوهش با بهره گیری از نظریات لوی استراوس و الگوی کاربردی گرماس که یکی از نمایندگان ساختارگرایی در جهان به شمار می رود در پی ارائه یک الگوی اساطیری و اثبات کهن الگو بودن ساختار داستان سیاوش و خویشاوندی این داستان با داستان های موازی همتایش بوده ایم.
  75. تحلیل رندی حافظ بر اساس دانش معانی
    1388
    چکیده مهم ترین مشخّصه ی حافظ را رندی شمرده اند امّا در این که رند چه ویژگی هایی دارد و کیفیّت رند چگونه است اختلاف نظرها بسیار است، یک راه و شیوه ی مناسب برای کم کردن این اختلاف نظرها، تکیه بر دانش معانی است. در پژوهش حاضر، با توجّه به دانش معانی به تحلیل رندی حافظ در غزل های مدحی پرداخته ایم و سعی کرده ایم مشخّص کنیم که حافظ تا چه اندازه از دانش معانی بهره برده است. سپس، با توجّه به دستاورد خود به حلّ اختلاف هایی که وجود دارد پرداخته ایم و تلاش کرده ایم تفسیر روشن تری از رندی حافظ ارائه دهیم تا باعث شناخت بهتر شعر و شخصیت حافظ گردد.
  76. بازتاب گناه نخستین در آثار منثور عرفانی
    1388
    برای بیشتر بزرگان تصوف، زندگی دوگانه ای قائل شده اند گاهی فردی گناهکار بر اثر حادثه ای دگرگون می شود و به عارفی بزرگ بدل می گردد گاهی نیز عارفی بزرگ دچار فتنه می شود اما این فتنه و بلا برای بهبود کار او لازم و ضروری است، علت و بنیاد این تحولات عموماً به صورت افسانه است به گونه ای که درک و قبول چنین اخباری دشوار است. با توجه به اهمیتی که عارفان برای جهان شناسی قائل اند و شناخت شناسی خود را نیز بر همین جهان شناسی استوار می کنند برای فهم ریشه و بنیاد مسائل عرفانی و درک و توجیه تحول افسانه ای عارفان، تلقی و تاثر آنان را از روایت ها و عناصر مختلف آفرینش بررسی کرده ایم. در این بررسی روشن می شود برخی اخبار و روایات متون عرفانی و سلوک عارفان، بازتاب الگوهای اسطوره ای است که متناسب با نقش و کاربرد خود در جامعه و محیط صوفیان، شکل های متنوع پذیرفته است.
  77. تحلیل نسخه بدل های شاهنامه
    1388
    دیباچه ی شاهنامه درباره ی خداوند، ستایش خرد و چگونگی آفرینش جهان و انسان است. همچنین، چگونگی آغاز کردن نظم کتاب را فردوسی ضمن اشاره به کار دقیقی و اوضاع عصر خود بیان کرده است. دیباچه ی شاهنامه و مقدمه های رستم و سهراب، رستم و اسفندیار یا بیژن و منیژه نوعی بیان درد یا تطبیق شاعر و روزگار خود با متن است. فردوسی اندیشه های خود را اگر در پایان داستان ها می گنجاند، چنین به نظر می رسید که این اندیشه ها حاصل نتیجه گیری از داستان است، بر این بنیاد، اندیشه های اساسی خود را در آغاز داستان ها، به شکل مقدمه و دیباچه نهاده است تا نشان دهد داستانی که پس از مقدمه می آید، نقل و نقد حال و وضع روزگار است. این نقد حال، از زبان فردوسی بر ستمگری چون محمود غزنوی گران می آمد؛ از این روی، در پی آن بود نگذارد شاهنامه رواج یابد. آن را کم ارزش جلوه دادند؛ لیکن نگرفت. شاعرش را بنده ی مال و آز خواندند، موثر نیفتاد. دیدند شاهنامه رایج شده و کاری با آن نمی توان کرد. آخرین تدبیرشان آن بود که ابیاتی در مدح محمود در آن بگنجانند تا اذهان را از ایجاد پیوند دیباچه با متن برای دریافت نقد حال دور کنند.
  78. بررسی آمیختگی اسطوره و تاریخ در بخش میانی شاهنامه
    1388
    وجود اندیشه های اسطوره ای در ساختار داستان ها یا شخصیت های شاهنامه خصوصاً در بخش اسطوره ای، بدیهی است غیر از این در برخی بیت های شاهنامه نیز ممکن است به صورت گسسته برخی اندیشه های اسطوره ای نهفته باشد لازم است شاهنامه پژوهان به این نکته توجه بیشتری کنند و در شرح و گزارش ابیات شاهنامه به موارد اسطوره ای ابیات توجه کنند
  79. بررسی سبک شناختی دیوان همام تبریزی
    1387
    هر شعر یا اثر ادبی که به وسیله ی هنرمند یا نویسنده ای به ظهور می پیوندد، سبک و قالب معهود، مشخص و گاه شخصی برای افاده ی مطلب ارائه می دهد که آن نیز به اقتضای نوع نگرش و تامل نویسنده به جهان اطرافش شکل می پذیرد. ادبیات در اثر تغییر و تحول شرایط محیطی و زمانی چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا همیشه در پی تحول و پویایی است و ادیب است که این تغییرات را در آثار خویش ثبت می کند و ادبیات را زنده نگاه می دارد. بهار شاعری است که نه از تمام گذشته، گذشته و نه از امروز بلکه با تکیه بر اندیشه و بیان قدما با عصر خویش همگام شده است. در این بررسی، نگارنده در پی کشف ابداعاتی است که بهار در دیوان اشعارش به وجود آورده و سبک خاصی برای خویش رقم زده است. وی از ادب کهن تا به زمان خود نظر افکنده، اصطلاحات، معانی، قالب و تصاویر مطلوب خویش را اخذ نموده و با تلفیق دو مرز گذشته و امروز اشعاری پربار و نغز خلق کرده است. در واقع نگارنده در اشعار این شاعر سنت گرا و شاعر نواندیش به دنبال تازه اندیشی ها و تازه گویی های وی می باشد. این نوآوری ها بیشتر در سه زمینه ی زبان، موضوع و تصاویر یافت شده است که در طی رساله به صورتی کامل به آن ها پرداخته شده است. و در نهایت باید گفت در این رساله به زوایای نو و تازه ای از اشعار بهار توجه شده است که در کنار همه ی ارزش های ادبی کهن و اصیل آن، زیبایی و اصالت هنر بهار را به نمایش می گذارد.
  80. سبک شناسی داستان آفرینش آدم (ع) و حوا در تفاسیر فارسی تا پایان قرن ششم
    1387
    در این بررسی دو موضوع کلّی مدِنظر قرار گرفته است . یکی اینکه کدامیک از ادیان در شاهنامه ( خواه و ناخواه ) حضور دارند و هر یک به چه شکلی معرفی شده اند که در این راستا عقیده دینی و مذهب خود فرودسی و اینکه او تا چه حد در نقل وقایع گذشته امین بوده است نیز تحلیل خواهد شد و دیگری اینست که اصول برجسته ای که تقریباً در اکثر ادیان وجود دارد، از قبیل رستاخیز ، نجات بخشان ، معابد و پرستشگاهها و نیز مقدِسات هر قوم که ریشه در اساطیر کهن دارند، تا چه اندازه در شاهنامه انعکاس یافته اند و این اعتقادات بنیادین ، از کدام اندیشه دینی تاثیر بیشتری پذیرفته اند. البته با وجود نقاط اشتراک فراوانی که در بین ادیان و مذاهب وجود دارد، یافتن آبشخور اصلی اندیشه های شاهنامه امری ساده نیست و نمی توان با قطع و یقین در این باره سخن گفت . بلکه با تطبیق اصول حاکم بر آیین های پیشین ، باید با احتیاط گام برداشت و با احتمال ، نتایج حاصل از این تطبیق را مطرح نمود. به عنوان مثال در مبحث مربوط به معابد و پرستشگاهها ، با بررسی معابد و مکانهای مقدس می توان گفت که گویی الگوی معابد شاهنامه ، برگرفته از معابد مربوط به دین مهری بوده است و با مطالعه ویژگیهای هر کدام در شاهنامه ، معابد مهری که اطرافشان پر از دار و درخت و آبهای جاری بود و در محلّی دور از شهر و احیاناً در بلندی قرار داشته است را به ذهن آدمی تداعی می کند .
  81. نقد و تحلیل شاعران عاشورایی پس از انقلاب اسلامی
    1387
    چکیده تعداد داستان های گردآوری شده لرستان 135 مورد است که طبقه بندی آن با حفظ مشترکات و مشابهات مضمون برای دستیابی به برداشتی صحیح از ساختار و هدف داستان صورت گرفته است سپس داستانها را با توج هبه روش ساختار توضیح داده ایم. اجزای ساختار شامل شخصیت ها و کارکردها، و ژرف ساخت داستانها ضمن طبقه بندی تشریح کرده ایم شخصیت ها، افراد داستان هستند و کارکردها، اعمالی است که آنان انجام می دهند، از رهگذر بررسی اجزا به ژرف ساخت داستان ها دست یافته ایم.
  82. تاثیر بافت بر متن غزل سعدی
    1387
    چکیده علم زبان شناسی پس از فردنان دوسوسور مقدمه ای بود برای شکل دادن به جریانی در نقد ادبی که منتقدین آنرا ساختارگرایی نامیدند. مکتبی که بنیان های اساسی اش بر روش «کمینه سازی» الگوهای مشابه داستان های اساطیری در فرهنگ ها و سرزمین های گوناگون استوار بود. «کلودلوی استراوس»- پدر مردمشناسی ساختارگرایی- از کسانی بود که با بهره گیری از داستان های اساطیری سرزمین های مختلف در پی دست یافتن به واحدهای ساختاری یا «اسطوره- واج» و نیز ژرف ساخت این کهن الگوها (Archetype) بود.
  83. بررسی ساختاری آثار ابوتراب خسروی
    1387
    ساختارگرایی در وسیع ترین معنا، عبارت است از شیوه ی جستجوی واقعیت در روابط میان اشیاء؛ (اسکولز،1379: 18) به عبارت دیگر، ساختارگرایی، مطالعه ی دقیق یک اثر و کشف عناصر سازنده ی آن، و دریافت روابط حاکم میان آن عناصر است. این روش در کُل، ما را به کشف چارچوب کلی اثر راهنمایی می نماید. از نظر تری ایگلتون (T.Eagleton) ساختارگرایی روشی تحلیلی است نه ارزیابی کننده؛ همچنین در این روش، معنای آشکار اثر رد می شود تا ژرف ساخت های اثر نمایان شود. (ایگلتون،1383: 132) فردینان دو سوسور (F.de.Saussure) زبانشناسی بود که دیدگاهش در باب زبان، تاثیر زیادی بر ساختارگرایان نهاد. بسیاری از نظریات زیبایی شناسانه ای که ساختارگرایان مطرح نمودند، ریشه در کتاب «درس های زبانشناسی همگانی» وی دارد. او نشان داد که زبان را نباید براساس واحدهای منفرد تشکیل دهنده اش، بلکه باید براساس مناسبات درونی این واحدها با هم بررسی کرد. (احمدی،1385: 325) اندیشه های سوسور ابتدا فرمالیست های روسی (Russian Formalism) را تحت تاثیر قرار داد، هرچند فرمالیست ها ساختارگرا نبودند، امّا در بررسی متون ادبی روشی ساختاری ارائه می کردند. آنها با رها نمودن مصداق به بررسی نشانه ها پرداختند. بعد نویسندگان مکتب زبانشناسی پراگ که از اندیشمندانی چون رومن یاکوبسن (R.Jakobson)، یان موکاروفسکی (J.Mukarovsky) و... تشکیل شده بود، اندیشـه ی فرمالیست ها را پرورش دادند و آن را با دقّت بیشتری در چـــارچـوب نظریات سوسور منظّم ساختند. در حقیقت آنها نماینده ی نوعی انتقال از فرمالیسم به ساختارگرایی می باشند. در نتیجه ی کارِ این مکتب، واژه ی ساختارگرایی با واژه ی نشانه شناسی (Semiology) در می آمیزد. نشانـه شناسی کـه به مطالعه ی منظم نشانه ها می پـردازد، در اصـل همان کاری را انجــام می دهـــد که ســـاختارگرایان در حیطه ی ادبیات انجام می دهند. آنچه در نشانه شناسی اهمیت دارد، تفاوت میان دلالت آشکــــار و ضمنی نشانه هاست. (ایگلتون،1383: 134-139) بابک احمدی معتقد است اگر ساختارگرایی را روش تجزیه و تحلیل متون هنری بدانیم، قدیمی ترین و مهم ترین سند در این زمینه کتاب نظریه ی ادبی ارسطو خواهد بود ولی اگر آن را نظریه ای خاص فرض کنیم، باید پیدایش آن را ابتدای قرن بیستم بدانیم. این شناختِ دیدگاه تاریخی، دستاوردهای ساختارگرایی درباره ی سخن هنری را به دو بخش تقسی
  84. گردآوری و بررسی داستان های لرستان
    1386
    تعداد داستان های گردآوری شده لرستان 135 مورد است که طبقه بندی آن با حفظ مشترکات و مشابهات مضمون برای دستیابی به برداشتی صحیح از ساختار و هدف داستان صورت گرفته است سپس داستانها را با توج هبه روش ساختار توضیح داده ایم. اجزای ساختار شامل شخصیت ها و کارکردها، و ژرف ساخت داستانها ضمن طبقه بندی تشریح کرده ایم شخصیت ها، افراد داستان هستند و کارکردها، اعمالی است که آنان انجام می دهند، از رهگذر بررسی اجزا به ژرف ساخت داستان ها دست یافته ایم.
  85. ساختار سیاسی شاهنامه فردوسی
    1386
    فردوسی نامه مجموعه ای از روایت ها و قصه های عامیانه دربارۀ فردوسی و شاهنامه است که به همت ابوالقاسم انجوی شیرازی گردآوری شده است. این مجموعه بر اساس شخصیت ها در سه بخش طبقه بندی شده است. بخش اول دربارۀ فردوسی است با (33) روایت. بخش دوم حاوی (205) روایت دربارۀ قهرمانان و بخش سوم شامل (135) روایت دربارۀ شاهان شاهنامه است. در این مقاله بخش دوم و سوم فردوسی نامه را تحلیل کرده ایم. شخصیت ها و کارکردها استخراج شده، در هر دو بخش ساختار روایت ها مجموعاً از یازده شخصیت و دوازده کارکرد تشکیل شده است. ویژگی ها و بسامدهای روساخت و ژرف ساخت، همچنین ساختار روایات را بررسی کرده ایم. ساختار روایت ها بر اهمیت نقش قهرمانان در برابر شاهان تاکید می کند. بسامد کارکردها نیز از سویی ضرورت تلاش برای پیروزی را تبیین می کند و از سویی پشتوانۀ تلاش راویان برای نقل سینه به سینۀ این روایات گشته است و ارزش این روایات را در جامعه برای حفظ و تداوم شاهنامه و کارکردهای آن نشان می دهد.
  86. جا به جایی اساطیر در اسرائیلیات
    1385
    یکی از موضوعاتی که در حوزه فرهنگ اسلامی از جایگاه مهمّ و قابل تامّلی برخوردار است موضوع «اسراییلیات »است که در بسیاری از تفاسیر قرآن راه یافته است. از آنجایی که بسیاری از اسراییلیات با ساختارهای اسطوره ای پیوند دارد، در این تحقیق به بررسی پیوند اسراییلیات با اسطوره ها پرداخته ایم. در این بررسی روشن شده که اسطوره ها به شکل های مختلف در روایت های دیگر تغییر شکل یافته است. این روایت های تغییر شکل یافته، چون از زبان راویانی نقل شده که غالباً پرورش یهودی داشته اند با نام اسراییلیات مشهور شده است، در حالی که همین روایت ها سابقه قبل از یهود دارد و جزو اندیشه های تورات و یهود محسوب نمی شود. در این پژوهش، سابقه این مباحث تحت مقوله هایی چون تمهید عددی، نمونه نخستین انسان، خلقت موجودات، قربانی و آشوب ازلی در اسطوره آفرینش بررسی شده است. در نتیجه این پژوهش، از برخی تلاش ها در اثبات صدق حقیقی یا اسلامی بودن این روایت ها جلوگیری می شود همچنان که زمینه انکار مطلق آن ها نیز برطرف می گردد.
  87. زبان و اندیشه نزاری قهستانی
    1385
    نزاری قهستانی شاعر قرن هفت و هشت، جزء اسماعیلیّه نزاریّه است. او در روزگاری می زیست که نمی توانست آشکار عقایدش را بیان می کند. نوع اندیشه های شاعر به گونه ای بود که تعبیر به کفر و الحاد می شد به همین خاطر او با استفاده از مصطلّحات صوفیّه و گاهی با روش صوفیان قلندریّه به نشر و طرح عقایدش می پردازد و در این راستا از فنون بلاغی که زبان را مبهم و غیره مستقیم می کند، سود می برد. زبان او در این خصوص به سوی سمبلیک شدن و رازوارگی می گراید. صرف وجود مصطلّحات صوفیّه وشباهتهای آن با عقاید نزاریان اثبات نمی کند که نزاری شاعر عارفی بوده است؛ زیرا بعد از مقایسه و تطبیق اندیشه ها و اعتقادات مذهبی شاعر با منابع اسماعیلی روشن می شود که بنیاد تفکّر نزاری اسماعیلی است و اصطلّاحات صوفیّه ابزار بیان او شده است. بنابراین نزاری را می توان شاعری معتقد و مبلّغ در مذهب اسماعیلی دانست. پیوند زبان با فکر و اندیشه و ارتباط آن با تقیّه در اشعار نزاری به نیکی هویداست.
  88. ابداعات و نوآوری های بهار
    1385
    در این رساله ابداعات سبکی بهار در سه زمینه ی زبان، تصویر و موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. در زمینه زبانی که در حوزه آوایی، واژگانی و نحوی بررسی شده است به عناصر زبانی و سبکی و اصطلاحات و ترکیب های تازه و کهنه اشاره گردیده و مواردی چون همنشینی عناصر زمانی تازه و کهنه در کنار یکدیگر و جانشینی عناصر زبانی کهنه به جای نو یا برعکس نیز مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این بررسی نشان دادن میزان تلفیق کهنه و نو در دیوان بهار است که باعث غنای دیرپای زبان و ادبیات فارسی و گسترش دایره واژگان شده است. بهار به ترکیب واژه های اصیل و فصیح با واژه های تازه چون: واژه های عامیانه، واژه های بیگانه و لغات متداول روز دست زده است و نیز خلق تصویرهای ابداعی و ترکیبی نو که در اثر تلفیق تصاویر تکراری شکل گرفته اند توسط شاعر به بیانی نو از زبان روزگار خویش منجر شده است. اما در زمینه ی بحث موضوعات نو، در دیوان بهار باید گفت، بهار در پرداخت مضامین و موضوعات، از وقایع عصر خود، بسیار بهره، جسته است، در واقع موضوعات او براساس ایدئولوژی و تجربیات وی از محیط بیرونی اش، شکل گرفته و این تفکر وی در مسائل روز و جامعه و تاثیرپذیری از آن، به خوبی در موضوعات و در واقع در بیان و اندیشه ی شعری وی مشهود است، هرچند بهار در این میان از پرداختن به موضوعات کهنه و کلاسیک نیز غافل نمانده است در نهایت باید گفت دیوان وی مجموعه ای از کهنه ها و تازه ها، سنت ها و تجددها بوده است.
  89. بررسی متناقض نما در آثار عطار نیشابوری
    1383
    عرفا معتقدند که مخلوقات عین خالق و همه موجودات تجلی وجود خداوندند. این اعتقاد با مخالفت سخت متکلمان و فقیهان روبه رو شد . در مقابل این مخالفت ها ، عرفا برای تبیین و اشاعه این اندیشه پایدای در برابر مخالفان ، به روشی هنری ، کثرت و وحدت را جمع کردند. در این مقاله برای تبیین اسباب و مراحل پیدایش و تکامل قالب و شکل بیان فنای ذات و صفات بنده یا وحدت وجود ، آثار عطار نیشابوری را بررسی کرده ایم . عطار برای بیان اندیشه فنای ذات و صفات بنده در سه مرحله وحدت انفسی ، وحدت آفاقی و بقای پس از فنا ، تلاش کرده تا جمع دو نقیض کثرت و وحدت را به زبالن بیاورد و تجربه خود را در قالب شعر به مخاطب القا کند.
  90. ساختار شناسی داستان های عامیانه در باره شاهنامه و فردوسی
    1383
    مجموعه قصّه های عامیانه که با عنوان « فردوسی نامه » در سه جلد منتشر شده است ، دارای روایاتی در سه موضوع زندگی و شخصیت فردوسی ، قهرمانان شاهنامه و شاهان شاهنامه است. ساختارهای این سه بخش، از مجموع یازده شخصیت ودوازده کارکرد تشکیل شده است.پایان نهایی ساختارها به موفقیت وشکست یا مجموعی از هر دو می انجامد. دغدغه اصلی راویان در روایات مربوط به « زندگی و شخصیت فردوسی» ، اندیشه برتری ایران وفرهنگ ایرانی ـ سوای دین اسلام که شیفته آنندـ از فرهنگ اقوام مهاجم وبیگانه است .در این نوع روایات ، فره وشکوهی که ایرانیان وفرهنگ وسرزمین آنها را یاری می کند، مخصوص آنها است و به قوم دیگری اختصاص ندارد بویژه اگر آن ا قوام باعث ویرانی واز دست رفتن شکوه وفرهنگ ایرانی باشند. در بخش« قهرمانان شاهنامه» ، آنچه برجسته می نماید ، اسارت وبیچارگی آدمی در مقابل سرنوشت است. آدمی با توسل به « زمان مقدس » و « اسطوره های ازلی » خود را از جبر تاریخ وسرنوشت می رهاند وخود را تسکین می دهد .قهرمانان روایتها ، ناجی ایران ومایه امن وآسایش مردم هستند .راوی در هر حادثه ای که سرنوشت برای او رقم می زند، منتظر « نجاتبخش »است . احوال وکارکردهای قهرمانان ، آمیخته ای از خوشی ونا خوشی هاست. طراح این خوشی ونا خوشی ها سرنوشت وتقدیر است . در بخش« شاهان شاهنامه» اندیشه «ظهور منجی» و«نجات بخش »هویداست. شاهان ایرانی ـ قهرمان ـ هر چند از خطا ولغزش بری نیستند ولی در اکثر روایتها در مقابل ناشاه ـ ضد قهرمان ـ قرار می گیرند.اسطوره ها ، نمادها و ساختارهای روایتهای « فردوسی نامه»دارای ژرف ساخت فره وتایید ایزدی و دینی ، برکت بخشی ، بازگشت وجاودانگی هستند. تمام ساختارهای روایتهای «فردوسی نامه » در ژرف ساخت وعنوانهای فره وتایید ایزدی و دینی ، آزمونی ،قهرمانی وآیین پاگشایی دسته بندی می شوند. این ژرف ساختها هستی واندیشه راویان را به اسطوره های ازلی ویگانه هستی بخش مطلق پیوند می زنند.
  91. بررسی تضاد و تناقض در آثار سنایی
    1383
    مخاطب اصلی غزل سنائی، کسی است که مقامی دارد و صاحب قدرت است، البته مقام و قدرت خود را با نیرنگ به دست آورده است و با ظاهرسازی می خواهد آن را حفظ کند شاعر به سبب همین نیرنگ ها او را گوشمال می دهد. در عین حال گاهی به مدح می پردازد به گونه ای که با هم تناقض دارد گاهی نیز از مسائلی سخن می گوید کهجزو محرمات است هر چند دیوانش پر است از مسائل اخلاقی و دینی. در این رساله این نوع تناقض ها بررسی شده است
  92. بررسی تطبیقی ادیان و مذاهب در شاهنامه فردوسی
    1383
    مساله دین از مهمترین مسائل بشری محسوب می شود و بدون استثنا در همه مذاهب ، امری قدسی و فرازمینی وجود دارد و انسانها فطرتاً در پی درک آن هستند، اما بسته به شرایط زمانی ، مکانی و اجتماعی است که تعلّق خاطر آدمیان بدان امر قدسی ، رنگ خاصی می پذیرد و به صورت آراء و عقاید مذهبی معینی درمی آید. شناخت دین و مذهب انسانها راهی است برای شناخت روحیَات و افکار حاکم بر آنها . از این منظر، شاهنامه یکی از مآخذ اصلی ، جهت پی بردن به افکار و احوال مردم ایران باستان است . خاصه که فردوسی در بیان عقاید و مراسم دینی جانب امانت را نگه داشته است با اینکه مورّخ صرف نبوده است. در شاهنامه از دینها و مذاهب متعددی سخن رفته است و به همین خاطر ،با بررسی تطبیقی میان ادیان و مذاهب بازتاب یافته در آن می توان به تلقّی فردوسی از امر دیانت دست یافت و اینکه کدام یک از ادیان باستان بیشتر از همه در شاهنامه تجلّی کرده است. از سوی دیگر می توان با تطبیق مذاهب براساس مراسم و مناسک دینی ، به تغییر شکل احتمالی آنها درگذر زمان پی برد؛ مراسم و مناسکی که غالباً به اشکالی گوناگون امِا با محتوی و مفادی مشابه در ادیان جاری هستند. این بررسی می تواند روزنه ای کوچک به وضعیت دینی روزگار ایران باستان باشد. در این بررسی دو موضوع کلّی مدِنظر قرار گرفته است . یکی اینکه کدامیک از ادیان در شاهنامه ( خواه و ناخواه ) حضور دارند و هر یک به چه شکلی معرفی شده اند که در این راستا عقیده دینی و مذهب خود فرودسی و اینکه او تا چه حد در نقل وقایع گذشته امین بوده است نیز تحلیل خواهد شد و دیگری اینست که اصول برجسته ای که تقریباً در اکثر ادیان وجود دارد، از قبیل رستاخیز ، نجات بخشان ، معابد و پرستشگاهها و نیز مقدِسات هر قوم که ریشه در اساطیر کهن دارند، تا چه اندازه در شاهنامه انعکاس یافته اند و این اعتقادات بنیادین ، از کدام اندیشه دینی تاثیر بیشتری پذیرفته اند. البته با وجود نقاط اشتراک فراوانی که در بین ادیان و مذاهب وجود دارد، یافتن آبشخور اصلی اندیشه های شاهنامه امری ساده نیست و نمی توان با قطع و یقین در این باره سخن گفت . بلکه با تطبیق اصول حاکم بر آیین های پیشین ، باید با احتیاط گام برداشت و با احتمال ، نتایج حاصل از این تطبیق را مطرح نمود. به عنوان مثال در مبحث مربوط به معابد و پرستشگاهها ، با بررسی معابد و مکانهای مقدس می توان گفت که