Faculty Profile

یادگار کریمی
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/15

یادگار کریمی

دانشکده زبان و ادبیات / گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبان شناسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. معرفگی در زبانهای ایرانی
    1399
    معرفگی مفهومی در سطح رابط معنی شناسی، کاربردشناسی، صرف و نحو است. معرفگی در واقع به طور ویژه در حوزه گروه اسمی موضوعیت می یابد. گروه اسمی واحدی نحوی است که هسته آن اسم می باشد. ساختار کلاسیک گروه اسمی (NP) بعدها توسط ابنی (1987) مورد تعدیل و بازنگری قرار گرفت و به گروه حرف تعریف تغییر نام و ماهیت داد؛ بدین ترتیب در تعریف جدید، هسته ی این واحد نحوی به عنوان گروه حرف تعریف شناخته می شود؛ و در واقع، تمامی گروه های نحوی اسمی در بالاترین جایگاه دارای گروهی با فرافکنی هسته ی حرف تعریف تحلیل می شوند. گستردگی حوزه معرفگی در لایه های واجی، ساختواژی نحوی، معنایی و کاربرد شناختی در زبان های ایرانی پژوهشگران بسیاری را به مطالعه این زمینه وا داشته است. لزوم شناخت نهفته های درونی این مفهوم در سطوح مختلف زبان و به طور ویژه در زبان های ایرانی نگارنده را به مطالعه و پژوهش در این زمینه ترغیب کرد. در این پژوهش لایه های واجی، ساختواژی، نحوی، معنایی و کاربرد شناختی مفهوم معرفگی در زبان-های ایرانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تمرکز اصلی این پژوهش بر ساختار نحوی مفهوم معرفگی در زبان های ایرانی خواهد بود که در خلال دیدگاه کمینه گرایی و نظریه کارتوگرافی موررد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش از گویشوران زبان های ایرانی خواهد بود و از طریق طراحی پرسشنامه داده های مورد نیاز پژوهش گردآوری می شود؛ و به بررسی داده های بدست آمده در خلال دیدگاه های مطرح شده در هریک از سطوح زبانی پرداخته خواهد شد. مفاهیم معرفگی، گروه حرف تعریف و ساختار نحوی ـ ساختواژی آن و فرایندهای واجی درگیر در معرفگی و هم چنین مشخصه های معنایی و کاربرد شناختی مربوط به این حوزه مورد بررسی قرار می گیرد.
  2. ساختار موضوعی اسم فعل در کردی اردلانی
    1399
    در این پایان نامه ساختار موضوعی اسم فعل در کردی اردلانی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد. ساختار موضوعی در اشاره به اطلاعات واژگانی یک محمول در رابطه با موضوع های آن به کار برده می شود، و ویژگی های نحوی و معنایی موضوع ها و نیز شیوه ی نگاشت آن ها توسط ساختار موضوعی مشخص می گردد. مطالعات بسیاری در خصوص ساختار موضوعی محمول های فعلی صورت گرفته است، با این حال مطالعه ی محمول های غیرفعلی به مراتب کم تر مورد توجه واقع شده است. یکی از محمول های غیرفعلی اسم فعل است که به دلیل ماهیت مقوله ای دوگانه دارای ویژگی های اسمی و فعلی است. فضای نحوی ای که ساختار موضوعی اسم فعل در آن نگاشت می شود گروه معرف است، لذا تجلی نحوی موضوع های اسم فعل با تجلی نحوی موضوع های فعل متناظر با آن ها متفاوت است. با توجه به محدودیت های فضای نحوی گروه معرف در زبان کردی اردلانی (به دلیل حضور ساختار اضافه) مسئله ی نحوه ی نگاشت موضوع های اسم فعل و محدودیت های حاکم بر ساختار موضوعی آن اهمیت می یابد؛ چراکه دستیابی به فضای نگاشت فراگیر که فرافکنی های نحوی مختلف را پوشش دهد یک غایت مطلوب نظری در رویکردهای زایشی به ساختار موضوعی است. در این پژوهش، نخست، اسم فعل ها بر پایه ی فعلی که از آن مشتق می شوند به چهار دسته ی پادکنایی، پادمفعولی، دو ظرفیتی و سه ظرفیتی تقسیم می شوند. سپس با مفروض پنداشتن رویکرد انباشتی به ساختار رویدادی در نحو و انگاره ی صرف توزیعی، مختصات، ویژگی ها و محدودیت های ناظر بر روابط موضوع-محمول در اسم فعل های کردی اردلانی مورد بررسی قرار می گیرد. با استدلال های نظری و به کمک شواهد تجربی مشخص می شود که در اسم فعل های پادکنایی موضوع بیرونی به شکل اضافه به اسم فعل می پیوندد و قابلیت انضمام ندارد .در خصوص اسم فعل-های پادمفعولی نشان داده می شود که موضوع بیرونی هم به صورت اضافه و هم انضمامی می تواند حضور داشته باشد. سپس استدلال می شود که در خصوص اسم فعل های متعدی دو صورت وجود دارد: موضوع درونی می تواند به صورت اضافه حضور یابد و موضوع بیرونی قابلیت حضور ندارد؛ یا اینکه موضوع بیرونی در حالت اضافه و موضوع درونی انضمامی است. در آخرین دسته از اسم فعل های کردی اردلانی، موضوع درونی هدف به صورت گروه حرف اضافه است و قابلیت بازبینی مشخصه ی EPP و ارتقا به جایگاه فاعل را ندارد. هم چنین این موضوع به دلیل این که دارای فرافکنی بیشینه است، نمی تواند به اسم فعل منضم شود. دو موضوع دیگر اسم فعل های سه ظرفیتی همانند موضوع ها در دیگر اسم فعل ها عمل می نمایند.
  3. بررسی نظام جنس دستوری در زبان های ایرانی و زبان های سامی(هورامی و عربی به عنوان نمونه) از دیدگاه رده شناسی
    1399
    هورامی و عربی به عنوان دو زبان از دو خانوادۀ بزرگ زبانی (زبان های ایرانی و زبان های سامی) محسوب می شوند. جنس دستوری یکی از مقوله هایی است که آن را از این دو خانوادۀ زبانی به ارث برده اند. هدف از انجام این پژوهش، رده شناسی نظام جنس دستوری در دو زبان هورامی (با محوریت گویش هورامان تخت) و زبان عربی (عربی استاندارد) و بررسی شباهت ها و تفاوت های رده جنس دستوری در این دو زبان است. داده های زبان عربی از منابع مکتوب به ویژه منابع دستور زبانی معاصر انتخاب شده است. همچنین داده های زبان هورامی نیز بر اساس 6 ساعت گفتگو ضبط شده با بیست گویشور بومی هورامان تخت استخراج شده است. بر اساس چارچوب نظری کوربت (1991) تحلیل داده ها صورت گرفته است. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که نظام تخصیص جنس دستوری با وجود هسته معنایی آن در هر دو زبان غالبا صوری است، به اینگونه که گرایش غالب در عربی به ترتیب: ساختواژی > معنایی>واجی (وزنی) می باشد و در هورامی به ترتیب: واجی(تکیه ایی)> ساختواژی> معنایی می باشد. اجزاء کلام در هورامی به جز ضمیر موصولی و قید و در عربی به جز حرف تعریف در مابقی عناصر(صفات، حروف تعریف، اعداد، افعال، ضمایر) با هسته اسمی از حیث جنس مطابقت می نمایند. مطابقت جنس دستوری در عناصر مختلف تحت شرایطی خاص دچار محدودیت نیز می شود. سرانجام با توجه به نظام تخصیص و اینکه مطابقت، روش تعیین تعداد جنس های دستوری در یک زبان است، جنس دستوری در دو زبان هورامی و عربی دوگانه(مذکر و مونث) است.
  4. ضمایر تکراری در زبان فارسی: یک بررسی زایشی
    1396
    در این پژوهش تلاش می شود تبیینی کمینه گرایانه از توزیع ضمایر تکراری در زبان فارسی ارائه گردد. در راستای تحقق این هدف، داده های مرتبط از زبان فارسی گردآوری شده و بر اساس قضاوت دستوری اهل زبان محک خورده اند. تحلیل داده ها حاکی از این است که ضمیر تکراری در زبان فارسی، ضمیری است که در جایگاهی آشکار می شود که عنصری از آنجا حرکت کرده باشد. این ضمیر در چندین جایگاه همچون ساخت اضافی و ساخت گروه حرف اضافه دار تظاهر می یابد که در این موقعیت ها درج ضمیر تکراری صرفاً به صورت واژه بست امکان پذیر می باشد. ضمایر تکراری همچنین می توانند به صورت اختیاری در جایگاه پس از فعل درج شوند. این ضمایر در ساخت های بند موصولی هم آشکار می شوند. حضور ضمیر تکراری در جایگاه فاعلی بندهای موصولی تحدیدی و غیر تحدیدی غیرممکن، در جایگاه مفعول مستقیم بند موصولی تحدیدی اختیاری و در جایگاه مفعول مستقیم بند موصولی غیر تحدیدی، اجباری است. همچنین حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول حرف اضافه ای و حالت ملکی بندهای موصولی تحدیدی و غیر تحدیدی اجباری می باشد. ضمیر تکراری اجباری، حاصل حرکت عنصری از درون ساخت جزیره ای و ضمیر تکراری اختیاری، حاصل حرکت عنصری از درون ساخت غیر جزیره ای به جایگاه غیر موضوع یعنی شاخص گروه متمم نما می باشد. بنابراین در زبان فارسی چنانچه عنصری از درون جزیره به خارج از آن حرکت کند حضور ضمیر تکراری می تواند تخطی صورت گرفته را جبران نماید. ضمیر تکراری غیر مجاز هم در جایگاه فاعلی رخ می دهد که به دلیل جزیره بودن این جایگاه و محدودیت بالاترین فاعل (HSR) خروج از آن و درج ضمیر تکراری غیرممکن است؛ که خود حاکی از این امر است که فرایند حرکت در اشتقاق ساخت اخیر دخیل است. همچنین علت حضور مرجع ضمیر در جایگاه غیر موضوع انگیزه ا ی کلامی دارد و جهت تاکید نهادن بر مفهوم یک سازه (در اینجا مرجع ضمیر) شناخته شده است. در این پژوهش استدلالی نیز ناظر بر این واقعیت تجربی در زبان ها که عناصر ضمیری، فقط و فقط، جانشین سازه های نحوی می شوند، صورت گرفته است.
  5. ساخت موضوعی افعال مرکب در کردی اردلانی
    1396
    پژوهش حاضر تلاش دارد به بررسی ساخت موضوعی افعال مرکب در زبان کردی اردلانی پرداخته، نقش معنایی و نحوی عناصر تشکیل دهنده ی آن را مورد بررسی قرار دهد. بازنمایی نحوی عناصر پیش فعل و فعل مرکب، بررسی حالت های فاعلی و مفعولی و عناصر تاثیرگذار در نظام حالت از دیگر هدف های این پژوهش می باشد. در این راستا، دیدگاه هیل و کیسر (1993) در خصوص ساخت موضوعی را به عنوان پایگاه نظری خود برمی گزینیم. ایشان بر این باورند که ساخت موضوعی توسط ویژگی های اقلام واژگانی تعیین می شود و هم چنین معتقدند در ساختار زبان، افزون بر نحو جمله دستگاه نحو واژگان نیز وجود دارد که مسئول تعیین ساختار موضوعی اقلام واژگانی پیش از ورود آنها به اشتقاق نحوی است. از آنجایی که زبان کردی همانند سایر زبانهای ایرانی در مسیر تحلیلی شدن گام نهاده است و نظام فعلی آن به سمت ترکیبی شدن حرکت می کند، بررسی این افعال ما را در درک بیشتر ساخت موضوعی محمول ها یاری می کند. در این پژوهش به توصیف و برشمردن تعداد و انواع عناصر پیش فعل و فعل سبک و بررسی نقش آن ها در ویژگی های نحوی محمول ها پرداخته شده است. افعال مرکب متشکل از عنصر پیش فعل و فعل سبک می باشند. در این پژوهش، نشان خواهیم داد که در کردی اردلانی پیش فعل ها در گروه های متفاوتی قرار گرفته اند. افعال سبک نیز در گروه های گذرا و ناگذر، ایستایی و فعالیتی قرار گرفته اند. در افعال مرکب موضوع درونی در جایگاه متمم هسته ی گروه محمولی قرار داشته در حالی که هسته ی جهت، موضوع بیرونی را در جایگاه مشخص گر خود فرافکن می نماید. با بررسی تناوب های سببی و مجهول در این پژوهش، ساختار نحوی جملات نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. در خصوص اعطای حالت های مفعولی و غیر مفعولی می توان این گونه اظهار نمود که هسته ی زمان به موضوع بیرونی حالت فاعلی و هسته ی فعل سبک حالت مفعولی را به موضوع درونی اعطا می نماید.
  6. توزیع واژه بست در زبان کردی اردلانی
    1395
    پژوهش حاضر سعی بر توصیف واژه بست های موجود در گویش کردی اردلانی دارد. واژه بست-های یک زبان همواره به عنوان یکی از عناصر مرموز زبان ها رفتار های خاصی از خود نشان می-دهند. واژه بست های گویش اردلانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. واژه بست ها تکواژهایی وابسته هستند که از یک سو همچون واژه ها استقلال نحوی دارند و از سوی دیگر همانند وندها عمل می کنند و به لحاظ آوایی و واجی مستقل نیستند. این پژوهش با معرفی دوازده واژه بست گویش کردی اردلانی با استفاده از آزمون های زوئیکی (1977) و زوئیکی و پولام (1983) این عناصر را از وند ها و واژه ها متمایز ساخته است. از مجموع دوازده واژه بست موجود در این گویش، نه واژه بست ویژه و سه واژه بست ساده می باشند. در خلال این تحقیق با استناد به پارامتر های معرفی شده توسط کلاونس (1985) رفتار واژه بست های این گویش طبق طبقه-بندی جهانی کلاونس مشخص خواهد شد. واژه بست های این گویش طبق پارامتر های کلاونس رفتاری مشابه به دو دسته واژه بست های گروه سوم و هفتم از زبان های دنیا دارند. ارزش پارامترهای نفوذ بلافصل، تقدم خطی و ادغام در واژه بست های گروه سوم به ترتیب "اولین"، "بعد" و "پی بست" است و تنها وجه تفاوت آن ها با واژه بست های گروه هفتم در پارامتر نفوذ بلافصل است که برای این دسته از زبان ها "آخرین" تعریف شده است. در نهایت نگارنده به بررسی شرایط تشکیل خوشه ی واژه بستی، جایگاه واژه بست ها و میزبانی گزینی این عناصر خواهد پرداخت.
  7. تحلیل حرکت پرسشواژه در کردی اردلانی: رویکردی کمینه گرا
    1395
    در مطالعات اخیر زبانشناسی نظری، بررسی ساختهای پرسشی و پرسشواژهای موضوع تعداد کثیری از پژوهشهای زبانشناسی را به خود اختصاص داده است. در این رساله نگارنده سعی بر آن دارد تا به بررسی، توصیف و تحلیل ساختهای پرسشی و پرسشواژهای و حرکت پرسشواژه، در کردی اردلانی، بر اساس برنامهی کمینهگرا و در چارچوب نظریه فاز (چامسکی، 2001 و پس از آن) بپردازد. مرور دادههای زبان کردی گویش سنندجی نشاندهندهی این نکته است که پرسشهای این زبان به دو گروه جملات پرسشی فاقد پرسشواژه و جملات پرسشی دارای پرسشواژه تقسیم میشوند. جملات پرسشی فاقد پرسشواژه نیز خود به دو گروه پرسشهای آهنگین و پرسشهای انتخابی تقسیم میشوند. جملات پرسشی دارای پرسشواژه دارای دو گروه تک پرسشواژهای و چند پرسشواژهای میباشند. بررسی دادههای زبان نام برده نگارنده را به این نکته وا داشته که این زبان در زمرهی زبانهای پرسشواژه در جای اصلی قرار دارد. حرکت پرسشواژه در زبان کردی گویش سنندجی از نوع حرکت غیرموضوعی است چراکه حرکت از جایگاهی موضوعی به جایگاهی غیرموضوع صورت میگیرد. سپس با در نظر گرفتن فرضیهی گروه متممنمای چند جزئی/ گسستهی ریتزی (1997) جایگاه فرود عناصر پرسشی در حاشیهی چپ جمله تعیین و تبیین گردیده است. به عقیدهی ریتزی (1997) در این حاشیه گروه متممنما به چهار فرافکن در حاشیهی چپ جمله گسسته میشود که به ترتیب عبارتند از گروه منظوری، گروه مبتدا، گروه کانون و گروه ایستایی. در میان این چهار گروه مشخصگر گروه کانون در حاشیهی چپ جمله جایگاه فرود عناصر پرسشی است. تجزیه و تحلیل جملات ساده و مرکب دارای پرسشواژه در زبان کردی گویش سنندجی گویای این نکته است که در هر جمله فقط یک سازهی کانون وجود دارد. در نتیجه با حضور دو سازهی کانون در یک جمله، آن جمله غیردستوری خواهد بود. راه حل ریتزی (1997) به منظور رفع این مشکل، انتقال پرسشواژهی حرکت نموده از جایگاه مشخصگر گروه کانون به مشخصگر گروه منظوری است. در نتیجه پرسشواژهها در زبان کردی گویش سنندجی قادر به اشغال دو جایگاه هستند: مشخصگر گروه کانون و مشخصگر گروه منظوری. پرسشواژهها در این زبان از همان اصول نحوی (اصل همجواری، اصل مقوله تهی و ...) تبعیت میکنند که پرسشواژهها در زبان انگلیسی تبعیت مینمایند. پرسشواژههای بافت مقید نیز گروهی دیگر از پرسشواژهها میباشند که به کرات توسط گویشوران این زبان به کار بر
  8. حذف گروه فعلی در کردی اردلانی
    1395
    در این پایاننامه به بررسی ساختار حذف در کردی گویشوران سنندج میپردازیم. حذف پدیدهای است که در آن بخشی از جمله محذوف میشود ولی کماکان تعبیر ساختار محذوف قابل استنباط است. کانون اصلی پژوهش در این پایاننامه بررسی حذف گروه فعلی از دیدگاهی نظری میباشد. حذف گروه فعلی، پدیده ای نحوی تلقی میشود که در آن گروه فعلی ناملفوظ میشود و معنای بخش ناملفوظ با توجه به بافت جمله بازیابی میشود؛ به عبارتی معنای بخش محذوف قابل استنباط است، در حالی که صورتی برای آن وجود ندارد. استنباط معنا در غیاب صورت سبب شده است که زبانشناسان دو رویکرد مختلف نسبت به پدیده حذف اتخاذ نمایند که عبارتند از رویکرد ساختاری و رویکرد غیرساختاری. رویکرد ساختاری ریشه در نحو دارد و حامیان این رویکرد استدلال میکنند که در جمله محذوف، ساختار وجود دارد و به منظور تحکیم گفتهی خود شواهدی از تاثیرات پیوندی میان اجزای ملفوظ و ناملفوظ جمله ارائه میدهند. در مقابل حامیان رویکرد غیرساختاری به تقویت نظریههای معنایی میپردازند و بر این باورند که جمله همان چیزی است که شنیده میشود و در غیاب ساختار میتوان معنا تولید کرد. در این پایان نامه رویکرد اتخاذ شده ساختاری میباشد و بر اساس شواهدی محکم از دادههای مورد بررسی در کردی به تقویت این رویکرد میپردازیم. در ادامه قائل به وجود دو نوع حذف گروه فعلی در کردی میشویم که هر کدام از این دو نوع حذف گروه فعلی گره متفاوتی از جمله را هدف حذف خود قرار میدهند. در پایان نگاهی کلی به شرایط همانندی در این زبان داریم و همانندی را تلفیقی از معنا و نحو در نظر میگیریم.
  9. بررسی فرایندهای واژه سازی در گویش لکی بر اساس نظریۀ زایشی
    1394
    گویشوران زبان هرگاه در ذهن واژه ای برای دلالت بر مفهوم خاصی نیابند از طریق واژه سازی یا قیاس دست به ساختن واژه هایی می زنند که تا به حال با آن روبه رو نشده اند شنونده نیز با داشتن دانش زبانی و دانستن قراردادهای حاکم بر نظام زبانی خود، می-تواند این واژه ی خلق شده را درک کند. اما گویشوران باید توجه داشته باشند که این واژه های جدید باید از لحاظ آوایی، معنایی، صرفی و نحوی منطبق بر نظام حاکم بر زبانشان باشد. زبانشناسان همواره جنبه های صرفی، نحوی، معنایی و آوایی زبان را مورد بررسی قرار داده اند و هر روزه نتایج جدیدی به دست می دهند یکی از جنبه های بررسی در صرف زبان، بررسی واژه سازی و فرایند ای مربوط به آن است. گویشوران زبان لیستی از واژه ها را در ذهن خود دارند که به نظر می رسد این وازگان با نظم و قاعده در ذهن لیست می شود به گفته چسون (1994) با توجه به شمار بسیار زیاد این واژه ها در هر زبان گزینش و به کارگیری سریع و آسان این واژه ها از میان واژه های نامحدود جای گرفته در ذهن سخنگو، نشان می دهد که واژه ها در ذهن به صورت نظام یافته ذخیره می شوند.
  10. اسم سازی در زبان کردی گویش سنندجی
    1394
    در میان حوزه های متنوع زبان، دو حوزه ساختواژه و نحو که به بررسی ساختمان واژه و جمله می پردازند در زبانشناسی نوین از جایگاه ویژه ای برخوردار هستندو مطالعات جامعی را به خود اختصاص داده اند که حاصل آن، پیدایش نظریه ها مکتب ها و رویکردهای گوناگون زبانی است. در حوزه ساختواژه، یکی از فرایندهای واژه سازی (word formation processes)اسم سازی (nominalization)از طریق اشتقاق است. پیرامون اسم های مشتق در زبان فارسی مطالعاتی صورت گرفته است، اما چنین به نظر می رسد که تاکنون تحقیق جامع و مبسوطی با توجه به معیارهای معتبر زبانشناختی در خصوص اسم سازی اشتقاقی در زبان کردی انجام نشده است که حق مطلب را ادا کند(قطره، 1379). مسئله ای که اینجا مطرح می شود این است که: زبان کردی چه امکاناتی را برای اشتقاق اسم در اختیار سخنگویان خود قرار می دهد؟ این امکانات به لحاظ صوری و معنایی از چه ویژگی هایی برخوردار هستند؟ ویژگی های اسم های حاصل چیست؟
  11. فرایند واژه سازی در زبان کردی سورانی
    1394
    فرایند واژه سازی در زبان شناسی خلق واژه ای جدید است. گاهی اوقات فرایند واژه سازی با تغییر معنایی که تغییر در معنای واژه است اشتباه گرفته می شود. تشخیص مرز میان فرانید واژه سازی و تغییر معنایی می تواند مشکل باشد. استفاده ی جدید از یک واژه ی قدیمی می تواند به عنوان یک واژه ی جدید اخذ شده از صورت گذشته آن مورد قبول واقع شود. همچنین فرایند واژه سازی متقاوت با عبارات مصطلح است، اگر چه واژه ها می توانند از عبارات چند واژه ای درست شوند. واژه ها به عنوان یکی از مهمترین اجزای تشکیل دهند ی زبان در نظر گرفته می شوند. در هر زبانی استراتژیهایی برای شکل گیری واژه ها وجود دارد. در این پژوهش در پی انیم که فرانیدهای متفاوت واژه سازی را در زبان کردی سورانی مورد بررسی قرار دهیم. در نهایت به آزمودن این استراتژی های واژه سازی از قبیل "اشتقاق"، "ترکیب"، "خلاصه سازی"، و غیره می پردازیم. با تجزیه و تحلیل داده هایمان به این نتیجه رسیدیم که زبان کردی رد بسیاری از موارد از فرایند ترکیب برای وازه سازی استفاده میکند. اشتقاق در مرحله دوم از فرایند واژه سازی در زبان کردی سورانی قراد دادر. استراتژی های دیکر واژه سازی به ندرت در این زبان مورد استفاده قرار می گیرند. بسیار بر این باورند که زبان کردی به صورت عام و گویش سورانی به صورت خاص بر خلاف انگلیسی شکل نوشتاری ندارد و کی زبان رسمی محسوب نمیشود. این عوامل به صورت قابل توجهی موجب کاهش زایایی فرایندهای واژه سازی در این زبان شده اند.
  12. بررسی حالت و مطابقه در گویش سورانی(سنندجی و بانه ای): رویکردی کمینه گرا
    1394
    پایان نامه حاضر به بررسی نظام حالت و مطابقه در گویش سورانی زبان کردی و به طور اخص، گونه های سنندجی و بانه ای پرداخت. در این پایان نامه کفایت رویکردهای اخیر دستور زایشی(ساختاری و ساختواژی) در تبیین نظام حالت دهی زبان کردی سنندجی و بانه ای مورد مطالعه قرار گرفت و با مقایسه شباهتها و تفاوتهای دو گونه مذکور در نهایت ضرورت استفاده از هر دو رویکرد ساختاری و ساختواژی را در تبیین الگوی حالت زبان کردی تایید نمود. در این پژوهش ساخت های زمان حال و گذشته مورد مطالعه قرار گرفت. گویش سورانی همچون سایر گویش های کردی تنها در ساخت های زمان گذشته ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره می گیرد. از ویژگی های عمده ساخت های کنایی در این گویش، عدم حضور تکواژهای حالت نما بر روی گروههای اسمی فاعل، مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم می باشد. نظام مطابقه در زبان کردی بانه ای «فاعلی- مفعولی» و «غیرفاعلی- فاعلی»، و در کردی سنندجی «فاعلی- مفعولی» و « غیرفاعلی- غیرفاعلی» می باشند. این پژوهش کوشید تا ضمن توصیف نظام حالت و مطابقه در کردی سنندجی و بانه ای، با بهره گیری از مفاهیم نظری برنامه کمینه گرا و بررسی کفایت رویکردهای ساختاری و ساختواژی در تبیین الگوی حالت داده های مذکور در زمان-های گذشته و حال نشان دهد که رویکردهای زایشی در تبیین دو گونه بانه ای و سنندجی از کفایت یکسانی برخوردار نیستند. درکردی بانه ای تمام ساختهای لازم، متعدی تک مفعولی و دو مفعولی با مفعول غیرمستقیم(مستتر) در زمان های حال و گذشته بر اساس رویکرد ساختواژی قابل تبیین هستند اما در کردی سنندجی رویکرد ساختاری از کفایت لازم جهت تبیین داده های مذکور برخوردار است. بنابراین نتایج این پژوهش نشان داد که یک رویکرد واحد جهت تبیین نظام حالت دهی زبان کردی کفایت لازم را ندارد و مراجعه به هر دو رویکرد ساختاری و ساختواژی ضروری است.
  13. تحلیل ساخت ارتقایی و نظارت در زبان های کردی و فارسی: رویکردی کمینه گرا
    1392
    نارسایی های موجود در تحلیل های پیشین از ساخت های ارتقایی و نظارت در زبان فارسی و هم چنین نوآوری آن در زبان کردی، نگارنده را بر آن داشت که در رساله ی حاضر در پرتوی برنامه ی کمینه گرا به ارائه-ی تحلیلی نو از این دو ساخت در زبان های مذکور بپردازد. بر اساس نتایج بدست آمده، زبان های کردی و فارسی هر دو دارای ساخت ارتقایی می باشند که در آن هسته ی تصریف بند پیرو [+AGR] بوده، به فاعل بندش حالت فاعلی اعطا کرده و در نتیجه میان آن ها رابطه ی مطابقه برقرار می گردد. سپس جهت اقناع اصل فرافکنی گسترده، فاعل بند پیرو به سوی جایگاه فاعل بند پایه حرکت می کند. هسته ی تصریف بند پایه نیز مشخصه های فای ارزش گذاری نشده ی خود را با ارزش پیش فرض زبان بازبینی کرده و به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود. از سوی دیگر، استدلال های حاضر در این طرح پژوهشی نشان می دهند که در ساخت های نظارتیِ این دو زبان، عنصر تهی موجود در جایگاه فاعل بند پیرو، یک ضمیر ناملفوظ است که مشخصه ی ارزش گذاری نشده ی حالت خود را به کمک هسته ی تصریف بند التزامی بازبینی می کند. بدین ترتیب رساله ی پیشرو به نتایجی جامع در خصوص چگونگی اشتقاق جملات ارتقایی و نظارتی در زبان های مذکور و هم چنین چگونگی بازبینی مشخصه های خوانش ناپذیر آن ها دست یافته است.
  14. توصیف گروه فعلی در گویش کردی کرمانشاهی: رویکردی زایشی
    1392
    این پژوهش به توصیف گروه فعلی در گویش کردی کرمانشاهی می پردازد. در این تحقیق ساخت موضوعی گروه فعلی و وضعیت ساختاری متمم ها و افزوده ها نسبت به هسته بررسی می شود. متمم ها عناصر اصلی همراهِ فعل بوده و نقشی اساسی را در ساختار موضوعی فعل ایفا می کنند؛ افزوده ها عناصر اختیاری بوده که عدم حضور آن ها جمله را غیر دستوری نمی کند. از آن جا که اساس این پژوهش تایید نظریه ی ایکس تیره می باشد، ساخت سلسله مراتبی گروه فعلی از طریق معرفی شواهدی از گونه ی گفتاری گویش کردی کرمانشاهی مورد بررسی قرار می گیرد. از آن جا که هسته های نحوی/ نقشیِ نفی، وجه، نمود، زمان و مطابقه بر روی عنصر فعلی تجلی آوایی پیدا می کند، در این پژوهش به بررسی ساخت نحوی و فرایندهای دخیل در توزیع این گروه های نقشی نیز پرداخته می شود. اعتقاد بر این است که در کردی کرمانشاهی نیز هم چون دیگر زبان ها و گویش های ایرانی، زبانی هسته انتها است و با توجه به ساخت درونی گروه فعلی، ترتیب پربسامد SOV ساخت زیربنایی این گویش را تشکیل می دهد و ترتیب های دیگر از این آرایش مشتق شده اند. به علاوه مشخص می شود در این گویش همچون دیگر گویش های کردی، فعل در فرایند تصریف حرکت پنهان دارد و در نمود آوایی فعل، مقولات نقشی از قبیل وجه، نمود، مطابقه و زمان عملاً در توالی خطی در کنار فعل ظاهر می شوند.
  15. بررسی ساختمان گروه فعلی در زبان کردی گویش اردلانی سنندجی بر پایه ی نظریه ی ساختواژه ی توزیعی
    1392
    در این پژوهش گروه فعلی در گویش اردلانی سنندجی به عنوان یکی از گویش های کردی سورانی بر اساس نظریه ی ساختواژه ی توزیعی مورد بررسی قرار می گیرد. نظریه ی ساختواژه ی توزیعی مبتنی بر نظریات هله (1990) و مارانتز (1995و1988)، جدیدترین رویکرد صرف زایشی است و زیرمجموعه ی برنامه ی کمینه گرا محسوب می شود. رعایت سلسله مراتب نحوی، اختصاصی شدگی و درج موخر از مفاهیم اساسی این نظریه به شمار می روند. از دیگر فرآیندهای مهم در نظریه ی مذکور، انشقاق، ادغام، ترکیب ساختواژی، تهی سازی، حرکت نزولی و جابه جایی موضعی هستند. این پژوهش پس از تبیین توزیع موضوع های فعل و جایگاه آنها در گروه، به توصیف و تحلیل عناصر واژی– نحوی و چگونگی ارتباط این عناصر با ستاک فعل می پردازد و سپس انواع فعل را از دیدگاه های مختلف بررسی می کند. با عنایت به اهمیت واژه بست ها و خصوصاً نقش آنها در ساخت های کنایی، بخشی از تحلیل به واژه بست گزینی و روابط نحوی واژه بست ها با سایر اجزاء جمله اختصاص داده شده است. با توجه به مشخصه ی تصریف قوی در زبان کردی، مسئله ی ارتقاء فعل مطرح می شود بنابراین نگارنده ناگزیر می گردد علاوه بر تحلیل داده ها در چارچوب نظریه ی ساختواژه ی توزیعی، نحوه ی اشتقاق ساخت های فاعلی– مفعولی و کنایی را بر اساس برنامه ی کمینه گرا نیز بررسی کند. این بررسی به ارائه ی الگوهای متفاوتی برای ساخت های مذکور منجر می شود و اهمیت وجود نظریه ی ساختواژه ی توزیعی در کنار برنامه ی کمینه گرا را برای توجیه اشتقاق ساخت های کنایی آشکار می کند و مشخص می شود که ساختواژه ی توزیعی از کفایت توضیحی لازم برای تبیین داده های گویش اردلانی برخوردار است.
  16. بررسی فرایندهای واجی گونۀ جافی از گویش سورانی بر اساس نظریۀ بهینگی
    1392
    این پژوهش فرایندهای واجی در گونه ی جافی از گویش سورانی را در چارچوب نظریه بهینگی بررسی می کند. در هر زبانی فرایندهای مشخصی وجود دارند که باعث تغییرات آوایی می شوند. اهداف این پژوهش بررسی فرایندهای واجی در گونه ی جافی از گویش سورانی و استخراج محدودیت های نشانداری و پایایی و مرتبه بندی آن ها با استفاده از داده های ارائه شده می باشد. داده های گردآوری شده ازدانش آموزان یکی از مدارس راهنمایی شهر کرمانشاه هم چنین شمّ زبانی پژوهشگر می باشد که گویشور بومی گونه جافی گویش سورانی است. سوال پژوهش حاضر، چگونگی تعیین و توصیف فرایندهای واجی در گونه جافی از گویش سورانی و مرتبه بندی محدودیت ها است. بعد از تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس نظریه بهینگی مشخص گردید حداقل نه نوع فرایند شامل: تضعیف، تقویت، خنثی شدگی، حذف، درج، همگونی و ناهمگونی در گونه جافی وجود دارد. (در این گویش) تضعیف و حذف پر بسامدترین و تقویت کم بسامدترین فرایند محسوب می شوند. (همچنین) صورت بهینه حاصل برتری محدودیت نشانداری بر محدودیت پایایی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، تغییرات آوایی در کلمات متشابه فارسی معیار و گونه جافی ناشی از تفاوت مرتبه بندی محدودیت هاست.
  17. ظرفیت فعل و شیوه های تغییر آن در زبان کردی (سورانی)
    1392
    ظرفیت نامی است که در نظریه هایی نحوی مختلف از جمله دستور وابستگی به گونه ای خاص از خاصیت وابستگی واژگان زبان می دهند.و آن توانایی یک فعل در ترکیب شدن با الگوهای خاص دیگر سازه های جمله دارد. ظرفیت مفهومی است که توسط لوسین تنیر از شیمی به زبان آورده شد. در شیمی ظرفیت به این گونه است که یک عنصر توانایی ترکیب با تعداد خاصی از اتمهای عنصر دیگر را دارا می باشد و از پیوند دو ماده، ماده جدیدی به وجود می آید. بعضی عناصر یک ظرفیتی هستند زیرا می توانند تنها با یک اتم دیگر پیوند برقرار کنند، اما بعضی دو ظرفیتی هستند زیرا می توانند با دو اتم دیگر ترکیب شوند. پس در زبان و در نظریه وابستگی هم ظرفیت یک هسته عبارت است از جذب و ترکیب با انواع مشخصی از وابسته ها. در نظریه وابستگی و ظرفیت واژگانی اجزا جمله و بخصوص افعال مانند اتمها دارای توانائیهای گوناگون در جذب انواع متممها و وابسته ها هستند و بر اساس ظرفیت خود در گروههای مختلف طبقه بندی می شوند وهمچنین در شرایط خاص ظرفیت افعال می تواند تغییر یابد. دستور وابستگی در مقابل دستور زایشی قرار می گیرد. در دستور زایشی از قواعد گروه ساختی در تجزیه جملات استفاده می شود. در این روش جمله به تعدادی سازه یا مقوله گروهی مانند گروه اسمی، گروه فعلی، گروه حرف اضافه ای و ... تجزیه می شود، هر گروه دارای هسته ای است که ویژگی های واژگان خود را به تمام گروه تسری می دهد، اما در دستور وابستگی تحلیل جمله از فعل آغاز می شود و از لحاظ سلسله مراتبی در مرتبه ای بالاتر از فاعل قرار می گیرد و برخلاف دستور زایشی که در آن تجزیه و تحلیل جملات بر حسب روابط بین گروههای نحوی انجام می گیرد، در دستور وابستگی جمله ها برحسب روابط بین کلمات تجزیه و تحلیل می شوند
  18. رویکرد گذر پنهانی به مجهول در زبان های کردی و فارسی
    1392
    در این پژوهش با اتخاذ رویکرد متاخر کمینه گرا به ساخت مجهول، موسوم به رویکرد گذر پنهانی (کالینز 2005)، به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی و کردی پرداخته می شود. فرضیه یکنواختی تخصیص نقش های معنایی (بیکر 1988: 48، 1997: 74) جایگاه زیرساختی موضوع بیرونی را هم در جمله معلوم و هم در جفت مجهول آن یکسان فرض می کند و این در حالیست که در انگاره های سنتی زایشی شیوه ادغام موضوع بیرونی در دو ساخت معلوم و مجهول متفاوت است. رویکرد گذر پنهانی از آن جهت در نظریه پردازی زایشی مورد توجه قرار گرفته است که همسو با فرضیۀ یکنواختی تخصیص نقش های معنایی می تواند تبیینی شفاف از اشتقاق ساخت مجهول در زبان های SVO بدست دهد. بررسی مجهول در زبان فارسی و کردی در دو سطح می تواند به فهم ما از چگونگی اشتقاق نحوی این ساخت ها کمک کند. نخست آنکه، تحلیل ساخت مجهول در زبان فارسی و کردی به عنوان زبان های SOV این امتیاز را به ما می دهد تا به برطرف نمودن کاستی های رویکرد اتخاذی در تبیین مجهول در این زبان ها بپردازیم. از این رو نگارنده با پیشنهاد ساز و کارهایی سعی در اصلاح رویکرد مذکور دارد. در ادامه با اعمال تعدیلات لازم، داده های زبان فارسی و کردی به محک رویکرد اصلاح شدۀ گذر پنهانی سپرده می شود و نشان داده می شود که رویکرد اصلاح شدۀ گذر پنهانی از گستردگی و فراگیری بیشتری برخوردار است زیرا نه تنها داده های زبان فارسی و کردی بلکه داده های زبان انگلیسی را هم تبیین می نماید. در سطح دوم، تبیین نحوی ساخت مجهول فارسی در رویکرد گذر پنهانی افق جدیدی را در حوزه نظریه پردازی در نحو زبان های ایرانی نمایان می سازد. در این خصوص می توان گفت برخی از زبان شناسان علاوه بر ساخت فعل مجهول به صورت (اسم مفعول + شدن) در زبان فارسی قائل به چند ساخت مجهول دیگر از جمله مجهول غیر شخصی و افعال نا مفعولی هستند که با استناد به رویکرد مذکور می توان تبیینی شفاف از اشتقاق این ساخت ها را به دست داد.
  19. مبتداسازی در زبان کردی
    1392
    در این رساله نگارنده سعی بر آن دارد تا با به کار بستن فرضیه متمم ساز چندجزئی ریتزی (1997) در قالب برنامه کمینه گرا، داده های زبان کردی (اعم از جمله های خبری، پرسشی و تعجبی) را تحلیل کند. در این انگاره، چند فرافکن بیشینه ساختار حاشیه چپ جمله را می سازند؛ گروه نیرو بالاترین گروه است و بین این گروه و پایین ترین فرافکن بیشینه یعنی گروه ایستایی، دو گروه مبتدا و کانون قرار دارد. آن چه که مورد تحلیل قرار می گیرد فرآیند مبتداسازی در زبان کردی است؛ در واقع جایگاه گروه مبتدا در این زبان بررسی می شود و در تحلیل این جایگاه بررسی جایگاه هایی مثل جایگاه گروه کانون، گروه نیرو و گروه ایستایی اجتناب ناپذیر است؛ به همین دلیل بسیاری از تحلیل ها، جایگاه مبتدا در تقابل با جایگاه سازه کانون مورد بررسی گرفته است. در زبان کردی مبتداسازی فرآیندی زایا است. با مقایسه فرآیند مبتداسازی در انواع این جمله ها علاوه بر مشترکات، تفاوت هایی بین زبانی آشکار می شود که حاکی از این است سازه های زبان کردی در قیاس با زبان انگلیسی از فعالیت آزادانه تری برخوردارند. به نظر می رسد این تفاوت ها بتوانند باعث پیچیدگی انگاره ریتزی (1997) شوند. در زبان کردی در جمله های خبری و دو مفعولی گروه های اسمی آزادانه تر حرکت می کنند و نسبت به زبان انگلیسی در فرآیند مبتداسازی از محدودیت کمتری برخوردارند و جمله های دستوری بیشتری از یک جمله بنیادی مشتق می شوند. این امر در ارتباط با جمله های پرسشی و تعجبی هم صدق می کند. انگاره ریتزی (1997) فرآیند مبتداسازی را در زبان کردی تبیین می کند و مطابق با این انگاره جایگاه گروه های اسمی مبتدا در جایگاه مشخص گر گروه مبتدا واقع شده اند. همچنین نشان داده خواهد شد که اصل تکرارپذیری هم در مورد داده های زبان کردی صدق می کند؛ یعنی وجود بیشتر از یک مبتدا در جمله امکان دارد.
  20. تحلیل و توصیف فرایندهای واجی-آوایی زبان کردی (گویش کلهری)
    1391
    تحقیق حاضر تلاش دارد به بررسی و تحلیل فرایندهای واجی و آوایی حاکم بر زبان کردی(کلهری) بپردازد. فصل اول با داشتن عنوان مقدمه ابتدا به معرفی اجمالی زبان کردی و گویش کلهری می پردازد. بخش های دیگر از این فصل به بیان مسئله، فرضیات، پرسشها، اهداف و شیوۀ انجام تحقیق اختصاص داده شده است. فصل دوم، معرفی اجمالی تحقیقات پیشین مرتبط با فرایندهای واجی آوایی و نتایج حاصل از این تحقیقات را کانون توجه خود قرار داده است. فصل سوم به ارائۀ مبانی نظری حاکم بر شیوۀ استدلال در این پژوهش میپردازد. که شامل مبانی نظری واج شناسی زایشی و بدین ترتیب نظریۀ بهینگی است.
  21. ساخت بند موصولی در زبان کردی
    1391
    این پایان نامه به توصیف و تحلیل بندهای موصولی زبان کردی در گویش سورانی م یپردازد. سورانی یکی از گویش های زبان کردی است که در قسمت وسیعی از کردستان بدان تکلم می شود. بندهای موصولی را می توان به صورت کلی به سه دسته ی بند های موصولی تحدیدی، غیرتحدیدی و اسنادی تقسیم بندی نمود، و هر کدام دارای ساخت های درونی مخصوص به خود م یباشند. بند های موصولی کردی را می توان بر حسب رابطه ی آن ها با هسته ی اسمی به دو دسته ی بند های موصولی متممی و بند های موصولی آویزه ای تقسیم بندی نمود، همان طور که از اسم آن ها نمایان است بند های موصولی متممی عضو جدا نشدنی و ضروری جملات پیچیده می باشند و بندهای موصولی آویزه ای عضو جداشدنی و قابل حذف این قبیل جملات هستند. از آنجا که اساس مطابقه در برنامه ی کمینه گرا، مفهوم تسلط سازه ای عناصر بر یکدیگر است، به کمک آن ساخت درونی بندهای موصولی زبان کردی را در گویش سورانی مورد بررسی قرار داده ایم. اعتقاد بر این است که ضمیر موصولی در این نوع بند ها وجود ندارد و حرکت در آن ها آشکار نیست بلکه به صورت پنهان عملگرها در این بندها حرکت می کنند.
  22. بررسی وندها و جایگاهشان در ساخت های واژگانی کردی سورانی
    1391
    این پایان نامه به بررسی وندهای دخیل در ساخت های فعلی کردی سورانی می پردازد. در این راستا شناسه های زبان کردی که نشانگر شخص و شمار هستند را مورد بررسی قرار داده و به مطالعه وی‍ژگی های آنها می پردازیم. به منظور تعیین ترتیب قرار گرفتن وندهای فعلی، مقوله ی نمود را مورد بررسی قرار می دهیم. در کردی سورانی نمود مستمر در دو ساخت فعل گذشته ی استمراری و حال استمراری به چشم می خورد، در حالیکه بقیه ی زمان ها دارای نمود ساده هستند، و نمود ساده در ساختار فعل تجلی آشکار ندارد. به ساخت افعال در قالب افعال ساده، افعال پیشوندی، و افعال مرکب، نگاهی اجمالی می اندازیم و به طور اخص ساخت افعال ساده در زمان های متفاوت را مورد بررسی قرار می دهیم. ساخت زمان حال، گذشته افعال لازم، و گذشته افعال متعدی به جز ساخت گذشته استمراری با الگوی "مطابقه → زمان → فعل" سازگاری دارد. ساخت های گذشته افعال با حضور مفعول مستقیم از الگوی "مطابقه → زمان" پیروی نمی کند. زبان کردی در ساخت های زمان حال از زبان های فاعلی- مفعولی پیروی می کند، در حالیکه در ساخت های زمان گذشته دارای ویژگی های زبان های ارگتیو می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که ترتیب قرار گرفتن وندها در ساخت های فعلی، نه تنها تحت تاثیر ویژگی های صرفی می باشد، بلکه محدودیت های نحوی نیز سهم شایان توجهی در این امر دارد. فعل ها در زبان کردی برای مقوله ی شخص صرف می شوند و در زمان حال شناسه های فعل با فاعل جمله در ساخت های لازم و متعدی مطابقت می کنند و در این ساخت ها از زبان های فاعلی- مفعولی پیروی می کند. امّا در مورد زمان گذشته ی افعال، مفعول ساخت متعدی همان شناسه ای را به خود گرفته است که فاعل ساخت لازم به خود می گیرد. به بیان دیگر ویژگی ارگتیو در این ساخت ها قابل مشاهده است.
  23. بررسی زبانشناختی حسن تعبیر در زبان فارسی
    1391
    حسن تعبیر در زبان فارسی، واژگان غیر مستقیم، مبهم و خوشایند هستند که جایگزین واژگان صریح آزاردهنده و ناخوشایند می شوند. حسن تعبیر ابزار گفتمانی قدرتمندی محسوب میشود که برای تقویت و افزایش نزاکت اجتماعی و حفظ خود-انگاره ی اجتماعی طرفین گفتگو به کار میرود.
  24. حذف گروه فعلی در زبان فارسی
    1391
    در این پژوهش، به توصیف و تبیین جملاتی می پردازیم که در آن گروه فعلی گزاره مفقود است. در بند دوم جملاتی همچون " هم دانیال خوب درس می خواند هم مازیار " علاوه بر معنای مازیار معنای " خوب درس می خواند" نیز وجود دارد. مساله چگونگی حضور معنا بدون صورت دال بر آن در دو رویکرد ساختار گرایی و غیرساختارگرایی بررسی می شود. در رویکرد ساختارگرایی این بار بر دوش ساخت نحوی غیرملفوظ در جایگاه حذف گذاشته می شود اما رویکرد غیرساختارگرایی با به کارگیری ابزارهایی که معنا را در غیاب ساخت نحوی تولید می کنند، به این سوالات پاسخ می دهد. با ارائه شواهد و دلایلی از زبان فارسی، انگلیسی، آلمانی و دیگر زبان ها استدلال می شود که در جایگاه حذفی ساخت نحوی وجود دارد. در این نوشتار برای تبیین داده های مورد نظر، این داده ها به سه دسته تقسیم می شوند و در قالب دیدگاه کمینه گرایی نشان داده می شود که تنها داده های دسته اول و سوم موارد حذف گروه فعلی در فارسی هستند. در این ساختارها، ارزش آوایی متمم هسته تجویز کننده حذف هسته زمان تهی می شود؛ به عبارت دیگر، گروه فعلی (vP) در فرآیند بازبینی مختصه حذف (E) هِسته تجویز کننده در صورت آوایی حذف می شود اما به لحاظ نحوی و معنایی همچنان در ساختار فعال است .برای این فرآیند گروه فعلی محذوف نیازمند یک مرجع همانند می باشد . با توجه به شواهد ارائه شده در ارتباط با این موضوع استدلال می شود که حذف گروه فعلی در زبان فارسی نیازمند همانندی نحوی در مقابل همانندی معنایی است . در نهایت، یک فرضیه محدودیت نحوی با توجه به داده های بررسی شده در ارتباط با حذف گروه فعلی استخراج می شود . این محدودیت سازگار با اصل گسترش (مختصه حاشیه) چامسکی (7002 ،7002) و تاییدی بر آن است . بر اساس این محدودیت :جایگاه مشخص گر هسته نقشی حذف کننده گروه فعلی (گزاره ) در فرآیند حذف نباید تهی باشد .با استناد به رفتار جملات حاوی گروه فعلی محذوف در زبان فارسی و انگلیسی پیش بینی می شود که این فرضیه یک محدودیت همگانی در زبان بشری باشد .
  25. ساخت کنایی در گویش دشتی
    1391
    این رساله به بررسی ساختار کنایی در گویش دشتی میپردازد و جهارچوب بکار رفته در ان برنامه کمینه گرا است. ساختار نحوی گویش دشتی دارای الگوی کنایی دوشقی است و سیستم کنایی آن بر اساس مطابقت میباشد. این گویش از یک راهکار عمده برای نشان دادن حالت کنایی در ساختار نحوی اش استفاده میکند و آن مضاعف سازی واژه بست است که طی آن یک واژه بست غیرفاعلی بر روی اولین عنصر غیرفاعل در جمله مضاعف سازی میشود و فعل در شخص و شمار با مفعول مستقیم مطابقت میکند. کریمی (1388) به لحاظ نظری رویکردی در رابطه با ساخت کنایی و مضاعف سازی واژه بست در سورانی (یکی از گویش های زبان کردی) ارائه میکند که میتواند به داده های گویش دشتی تعمیم داده شود.
  26. بررسی تاثیر ویژگیهای جنسیت، پایه تحصیلی و سن تقویمی در گفتار دانش آموزان ابتدایی مشکین شهر
    1391
    گفتار دانش آموزان در مدرسه به عنوان یکی از اساسی ترین و حساسترین قسمت به لحاظ نوع کاربرد ی که در نظام آموزشی دارد ،همواره در کانون توجه مسئولان تعلیم و تربیت و زبان شناسان اجتماعی می باشد.تحولات روز افزون در گفتار دانش آموزان و انعکاس سریع و مستقیم آنها در نظام آموزشی ،مسئولان آنها را مجاب می کند که علاوه بر توجه به عوامل تاثیر گذار در گفتار دانش آموزان درپژوهشهای صورت گرفته در داخل و خارج از کشور طی سالیان گذشته، با بازنگری در آنها دراین پژوهشها، راهبردهای جدیدی که متناسب با وضعیت فعلی باشد تشخیص و ارایه دهند. مرور ادبیات موضوعی مربوط به پژوهش حاضر که در داخل و خارج از کشور صورت گرفته است نشان می دهد که عوامل مختلفی در گفتار دانش تاثیر دارد. در جمع بندی نهایی ،این عوامل را می توان به 3 گروه شامل: -جنسیت دانش آموزان - پایه تحصیلی و سن آنان تقسیم بندی کرد. با عنایت به محوریت این متغیرها در اکثر تحقیقات صورت گرفته در اغلب حوزه های زبان شناسی اجتماعی ، همه متغیرها ی فوق که بسیار مورد توجه محققان بوده است، درگفتار دانش آموزان موثر هستند. نتایج تحقیقات نشان می دهند که اگر فضای حاکم بر مدرسه ، و ارتباط بین معلمان و خود دانش آموزان و قسمت های تابعه آن فضای حمایتی و تشویقی باشد، می تواندگفتار دانش آموزان را با توجه متغیر های مورد مطالعه تقویت کرد و قطعا عملکرد و حجم فعالیتهای گفتاری آنها را به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت .
  27. ساخت ناگذرا در بختیاری
    1390
    این تحقیق در چارچوب معیارهای نحوی و معنایی به بررسی ساخت ناگذرا در بختیاری می پردازد. بررسی داده های طبیعی تحقیق نشان می دهد که در بختیاری ساخت ناگذرا عمدتاً به دو شیوه ساخته می شود، یکی با استفاده از پسوند "ــِ سد ((-esd" که از نوع ناگذرای ساختواژی است و دیگری از طریق مصدر به همراه صرف فعل "رفتن" که از نوع ناگذرای نحوی محسوب می شود. ساخت ناگذرا ساختی است که با توجه به ملاک های صوری دارای تنها یک گروه اسمی است و فعل آن دارای ویژگی های معلوم می باشد، اما به لحاظ معنایی، تنها گروه اسمی موجود در این ساخت، همچون گروه اسمی موجود در ساخت مجهول، دارای نقش معنایی پذیرا می باشد. این ساخت معمولاً زمان حال ساده دارد زیرا فاقد ارجاع زمانی خاص است. فعل ناگذرا به حالت اشاره دارد و به طور کلی نمی تواند در جملات امری و استمراری به کار رود زیرا حالت فاقد تغییر و تحول است و همچنین حالت فاقد عمل و مراحل متوالی است. در ساخت ناگذرا عاملی مفروض نیست و نمی تواند با قیدهایی که به عامدانه بودن عمل فعل اشاره دارند همراه شود زیرا عامدانه بودن نیاز به تصمیم و اراده دارد. از ویژگی های ساخت ناگذرا در بختیاری غیر رویدادی بودن آن است زیرا که برای بیان خصوصیات ذاتی، کلی و همیشگی مورد استفاده قرار می گیرد. در این ساخت فعل های وجهی "توانایی" و "احتمال" قابل درک و دریافت هستند. قیدهای حالت به عنوان قید توصیفگر در این جملات استفاده می شوند که بدون وجود آن ها جمله ناقص است. نقش "مسئولیت" بیان می کند که مفعول فعل دارای یک سری خصوصیاتی است که در شکل گیری عمل فعل تاثیرگذار است. در این تحقیق نشان داده می شود که افعال ناگذرا در تقابل با سببی ها هستند و همچنین این ساخت در بختیاری دارای گونه های متفاوتی است.
  28. ساخت های کنایی در گویش هورامی
    1390
    رساله ی حاضر به بررسی ساخت های کنایی در گویش هورامی می پردازد. گویش هورامی همچون سایر گویش های کردی تنها در ساخت های زمان گذشته ی ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره می گیرد. این گویش علاوه بر استفاده از سازوکار مضاعف سازی واژه بست برای نشان دادن الگوی حالت کنایی، از سازوکار دیگری نیز بهره می گیرد که منحصر به این گویش است و در سایر گویش های کردی مشاهده نمی شود. در ساخت های برآمده از سازوکار دوم بیانِ الگوی کنایی (که در این رساله ساخت های کنایی نشان دار نامیده می شوند)، سازه ها ی فاعل و مفعول مستقیم به ترتیب دستخوش فرایندهای تاکید و مبتداسازی می شوند؛ بدین ترتیب این ساخت ها نسبت به ساخت هایی که از سازوکار مضاعف سازی واژه بست بهره می گیرند واجد خوانش معنایی نشان دار هستند. ترتیب سازه های بکار رفته در ساخت های کنایی نشان دار همواره ثابت است: سازه ی مفعول مستقیم در موضع آغازین این ساخت ها ظاهر می شود، در جایگاه بعدی سازه ی فاعل که همواره میزبان تکواژ حالت نمای غیرفاعلی است قرار می گیرد و نهایتاً جایگاه پایانی جمله را فعل گذشته ی ساده ازآن خود می کند. هرگونه تغییر در این ترتیب سازه ای منجر به غیردستوری شدن ساخت حاصل می شود. این پژوهش می کوشد تا ضمن توصیف ویژگی های ساخت های کنایی(اعم از ساخت های نشان دار و بی نشان)، با بهره گیری از مفاهیم نظری برنامه ی کمینه گرا نظیر فرضیه ی گروه متمم ساز گسسته و فرافکن های بیشینه ی تاکید و مبتدا تبیینی صوری از فرایند اشتقاق ساخت های کنایی نشان دار و نیز ترتیب سازه ایِ الزاماً ثابت این ساخت ها بدست دهد. در رویکرد پیشنهادی حرکت گروه های اسمی فاعل و مفعول به جایگاه مشخص گر گروه های تاکید و مبتدا موجب بازبینی و حذف مشخصه های قوی و تعبیرناپذیرِ حاضر بر روی هسته ی این فرافکن های بیشینه و تبیین ترتیب سازه ای الزاماً ثابت در این ساخت ها می شود.
  29. بررسی تطبیقی ساخت اضافه در فارسی، گیلکی، بلوچی و هورامی
    1390
    این پایان نامه به بررسی تطبیقی ساخت اضافه در زبان فارسی، گلیکی، بلوچی، گویش هورامی از زبان کردی می پردازد. اضافه بر حسب دو نوع کارکردی که در زبان های ایرانی دارد به دو بخش اضافه اسنادی و اضافه ملکی تقسیم شده است. اضافه اسنادی در گویش هورامی با برخی مقولات نقشی در گروه اسمی از جمله نشانه جمع، نشانه معرفه، کلمات اشره و اضافه ملکی مطابقت می کند. بر اساس برنامه کمینه گرا، نحوه مطابقت اضافه اسنادی با سایر مقولات نقشی در گروه اسمی هورامی به شیوه جستجوگر-هدف می باشد. از آنجا که پایه و اساس مطابقه در این شیوه، مفهوم تسلط سازه ای عناصر بر یکدیگر است، به کمک رابطه سلسله مراتبی مقولات گروه اسمی در هورامی را بررسی کرده و سپس آن را با گروه اسمی در فارسی، گیلکی و بلوچی مقایسه کرده ایم. اعتقاد بر این است که مشخصه [AGR+] در گویش هورامی زمینه ساز این مطابقه است. این مشخصه بازمانده نظام مطابقه در گروه اسمی زبان های ایرانی باستان است که امروزه در فارسی، گیلکی و بلوچی اثری از آن به جا نمانده است.