Faculty Profile

Rahman Veisi Hasar
Update: 2024-09-19

Rahman Veisi Hasar

Faculty of Language and Literature / Department of English Literature & Linguistics

Theses Faculty

M.Sc. Theses

  1. Acoustic analysis of stress and intonation in Hawrami
    2024
    In this research, the effect of intonation and stress on the utterances and words of Hawrami speakers is examined. The main aim of this study is to enhance the understanding of the intonation patterns of this type of language and potentioally create a rich classification of language types. The research approach is quntitative and experimental and a quantitative method for data analysis is used. Praat software has been used for the quantitative and experimental analysis of linguistic data. In addition, each sample of sentences in the section related to the intonation in different categories including declarative sentences, interrogative sentences, imperative sentences and vocative sentences have been examined. In this research, 30 men and women of different ages (20 to 60 years) were selected as research samples. The data from these people were recorded and collected using multiple questions and the answers were collected using Boya By-PM700 and Zoom H6 voice recording microphones, and finally the samples were collected with the help of Praat software, and they have become a spectrograms. In this thesis, for detailed data analysis, the method used in Ledefoged is used. According to this method, the differences and patterns in the spectrograms have been investigated and analyzed. The statistical sample of this research includes the speakers of Hawraman Lehon in Paveh city and its surroundings. The analysis of the intonation shows that the changes in the intonation of different sentences can convey different meanings and the emphasis on sentence elements such as adverb, subject and verb reveals key information. More specifically, in declarative sentences, the tonal pattern starts with a rising state and ends with a falling state, which indicates a decisive statement and to remove ambiguity, and also shows that tonal patterns play an important role in the accurate expression of information and emphasis. Interrogative sentences also express feelings and attitudes with different zirobemic patterns. With the analysis presented in interrogative sentences, it can be shown that tonal patterns in these sentences are used not only to express questions, but also to communicate the speaker's feelings, attitudes and aim more precisely. The tonal pattern of interrogative sentences is in the inflectional state at the beginning, and unlike the declarative sentences, they also end in the inflectional state. In imperative sentences, the intonation not only gives orders, but also conveys the speaker's attitude and emphasis. Different tones such as H*, L+H*, and L% are used to highlight different parts of imperative sentences. At the end of the imperative sentences, we usually see falling tone patterns. In vocative sentences, the tones depend on the content and purpose of the speaker; such as stressing on different verbs and expressions, and reflecting whether the speaker is hopeful or hopeless in playing such sentences. Also, in the topic of stress in this research, the place of stress in different lexical categories and their roles in Hawrami of Hawraman Lehon has been investigated. Analyzes show that stress plays an important role in determining the meaning and use of words: nouns, adjectives, adverbs, and verbs, and plays an essential role in changing meaning and grammatical role, as well as determining grammatical gender.
  2. رویداد حرکت و بازنمایی های آن در کردی کلهری
    2020
    حرکت به شکل یک فرایند همگانی است که انسان با هر زبان و گویش و لهجه ای آن را تجربه می کند . پژوهش حاضر با هدف بررسی ساخت رویداد حرکتی فعل در کردی (گویش کلهری) انجام پذیرفته است . نگارنده در این پژوهش در پی بررسی جایگاه ردهشناختی کردی کلهری بر اساس الگوهای واژگان شدگی بوده است. این پژوهشِ کیفی با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بدین منظور، تعداد 157 فعل حرکتی به صورت پیمایشی و از طریق مصاحبه با گویشوران کردی کلهری گردآوری شده است که اصالت آن ها نیز به تأیید گویشوران کردزبان رسیده است. نتایج نشان داد که کردی کلهری از نه الگوی ادغام استفاده میکند که از میان آن ها، الگوهای دو جزیی ادغام حرکت + هم رویداد و حرکت + مسیر به ترتیب از بیشترین بسامد برخوردارند، و الگوی سه جزیی حرکت + مسیر + هم رویداد نیز پس از دو الگوی مذکور از بسامد بالاتری برخوردار است. یافته ها نشان داد که الگوی چهارجزیی حرکت + مسیر + هم رویداد + پیکر دارای کمترین فراوانی است. همچنین، فعل ها بر اساس قمر بنیاد و فعل بنیاد بودن مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل نشان داد که گویش کردی کلهری در بین افعال قمر بنیاد و فعل بنیاد قرار می گیرد.
  3. دستور فضا در کردی
    2019
    پژوهش حاضر به بررسی مفهوم سازی فضا در زبان کردی پرداخته و عناصر زبانی مورد استفاده در این زمینه را مورد بررسی قرار می دهد. ارتباط این عناصر زبانی با نظام شناختی گویشوران و تعین جایگاه رده شناختی زبان کردی در میان سایر زبان ها از دیگر اهداف این پژوهش است. اهمیت پژوهش حاضر در نشان دادن رابطه ی بین زبان و شناخت است و ضرورت آن ناشی از این است که تاکنون تحقیقی در زمینه مفهوم سازی فضا در زبان کردی انجام نشده است و این تحقیق می تواند دربرگیرنده ی نتایج تازه ای باشد. در این راستا، دیدگاه لوینسون (2006، 2003) در مورد تقسیم بندی حوزه های فضایی به عنوان مبنای نظری مورد استفاده قرار گرفته است. لوینسون حوزه ی فضا را به دو بخش پویایی و ایستایی تقسیم می کند که بخش پویایی دربرگیرنده ی مفهوم حرکت، در افعال حرکتی است. بخش ایستایی با توجه به اینکه گوینده در تعین و توصیف مکان اشیاء دارای زاویه دید یا فاقد آن باشد، به دو زیرمجموعه ی دارای زاویه دید و بدون زاویه دید تقسیم بندی می شود. زیرمجموعه بدون زاویه دید شامل موضع مکان شناسی و زیرمجموعه ی دارای زاویه دید دربرگیرنده مفهوم چهارچوب های ارجاعی است، که خود به سه زیرمجموعه ی: ارجاع ذاتی، ارجاع نسبی و ارجاع مطلق تقسیم. داده های زبانی این تحقیق از انجام پرسشنامه های مختلف و شم زبانی نویسنده جمع آوری شده است. این پژوهش به توصیف و بررسی اشاره گرهای مکانی، حروف اضافه ی دارای معانی مکان، افعال حرکتی و ساختارهای مورد استفاده برای چهارچوب های ارجاعی در زبان کردی و نقش آن ها در انتقال مفاهیم مکانی پرداخته است. در این پژوهش تفاوت اشاره گرها در کدگذاری فاصله را نشان داده ایم و با توجه به معانی مکانی حروف اضافه ی مرکب تقسیم بندی چهارگانه ی تازه ای ارائه کرده ایم. کدگذاری شیوه و مسیر حرکت در افعال حرکتی را بررسی کرده و نشان داده ایم زبان کردی در یک پیوستار به سمت زبان های قمر-محور میل دارد. گویشوران زبان کردی به صورت غالب از چهارچوب های ارجاعی ذاتی و نسبی استفاده می کنند و این مسئله در پیوند با انجام دادن افعال غیرزبانی آن ها نیز قرار دارد. در پایان با توجه به مفاهیم مکانی مطرح شده، جایگاه زبان کردی را از لحاظ رده شناسی نشان داده ایم.
  4. نمود ناقص در گویش های کردی (سورانی و هورامی) بر اساس دستور ساخت مدار نشانه محور
    2019
    در پژوهش حاضر، ضمن توصیف و تحلیل انواع نمود ناقص در گویش های کردی سورانی و هورامی، به تبیین نمود ناقص براساس رویکرد دستور ساخت مدار نشانه محور پرداخته می شود. از این رو، ابتدا به بررسی ساخت های ناقص ساز و تأثیر آن ها بر موقعیت های مختلف براساس مدل انتخاب محور پرداخته می شود، سپس بازنمایی زمانی آن ها در دستور ساخت مدار نشانه محور نشان داده می شود. مباحث مطرح شده در این پژوهش نشان داد که ساخت های ناقص ساز در گویش های سورانی و هورامی شامل: ساخت های استمراری، کامل، عادتی و زمان حال هستند. هر یک از این ساخت ها به نوعی سبب ناقص شدن رخدادها می شوند؛ به این صورت که ساخت استمراری هنگامی که بر رخدادهای تحققی و فعالیتی اعمال می شود، بر مرحله ی میانی آن ها تمرکز می کند؛ اما فاز میانی از مرحله ی آغازی ِ افعال دستاوردی را برجسته می سازد؛ همچنین این ساخت افعال لمحه ای را به فعالیتی تکراری بدل ساخته؛ سپس مراحل میانی آن ها را انتخاب می کند. ساخت عادتی باعث می شود که تمام افعال ابتدا به فعالیتی تکراری بدل شده و سپس مراحل میانی بین رخدادها را برجسته می سازد. از طرف دیگر، ساخت کامل هنگام ترکیب با موقعیت های واژگانی، در بازنمایی زمانی آن رخدادها، فاز پایانی را انتخاب کرده و مراحل دیگر را نادیده می گیرد. در واقع عملگر نمودی بر مرحله ی استراحت پایانی عمل متمرکز می شود و بدین طریق نمود رخدادها را به ناقص تبدیل می کند. ساخت ناقص ساز زمان حال نیز در ترکیب با انواع موقعیت های واژگانی مرز پایانی یا نتیجه ای رخدادها را حذف کرده و تنها مراحل میانی رخدادها را بازنمایی می کند.
  5. تحلیل گفتمان انتقادی رمان مفتش و راهبه
    2019
    تحلیل گفتمان انتقادی، آن جنبه از علم زبان شناسی است که با پرده برداری از عناصر زیرین زبان، جنبه های پنهان آن را عیان می سازد و بر فکر و اندیشه ی افراد و شیوه ی برداشت آن ها از مسائل اجتماعی تأثیر می گذارد و می تواند حقایق را برای مردم، جهت بهتر اندیشیدن و اتخاذ تصمیم صحیح تر و قضاوت منصفانه تر روشن کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از رویکرد لاکلا و موف (1985) که چارچوبی برای تحلیل گفتمان است، نشان دهد که چگونه رمان های تولید شده را می توان از نظر تحلیل گفتمان انتقادی بررسی کرد. ماهیت روش انجام این پژوهشِ کیفی به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و نگارنده داده ها را از میان بندهای داستان مفتش و راهبه به صورت اتفاقی جمع آوری نموده است. در این راستا، قسمت هایی از رمان «مفتش و راهبه» نوشته ی فالکنر به عنوان نمونه جهت پاسخ گویی به سؤالات پژوهش انتخاب گردید که از جمله فالکنر از چه بافت موقعیتی در متن رمان مورد نظر استفاده نموده است؟ ساختار گفتمانی رمان مفتش و راهبه چه پدیده های اجتماعی را برای خواننده نمایان می سازد؟ استراتژی های زبان شناختی و گفتمانی مورد استفاده در رمان کدام هستند؟ همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که دیالوگ های رمان به خوبی ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسنده را به تصویر کشیده است و زن در این رمان به صورت موجودی درجه دوم و نمادی از شیطان و جادوگری نمایش داده شده که این بینش حاصل دیدگاه اجتماعی مردم در آن زمان است. همچنین یافته ها نشان داد که نویسنده با استفاده از دال های تفتیش عقاید، رنگ، فصل ،جنسیت، فضاسازی و ضدیت سرنخ هایی را در دست خواننده قرار می دهد تا با توجه به آن ها به لایه های معانی پنهان موجود در بافت داستان دست پیدا کند.
  6. مالکیت اسمی و گزاره ای در گویش مازنی: تحلیل رده شناختی
    2018
    رده شناسی به طبقه بندی زبان ها براساس مشخصه های زبانشناختی می پردازد. رده شناسی زبان بر همگانی های زبان و تنوعات آن تاکید دارد. تحقیق حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با رویکردی رده شناختی برگرفته از نظریات هاینه (1997)، استاسن (2009)، دیکسون (2010) و آیخنوالد (2013) به بررسی ساخت ملکی می پردازد. هدف این پژوهش تحلیل ساخت ملکی اسمی و گزاره ای در گویش مازنی و یافتن جایگاه آن در رده های زبان های دنیا است که نتایج آن می تواند در مطالعات رده شناسی زبان تاثیرگذار باشد. داده های تحقیق از طریق مصاحبه با گویشوران، مکاتبات روزمره ی آنها و شم زبانی نویسنده جمع آوری شده است. داده ها نشان داد که گویش مازنی از هر دو ساخت ملکی اسمی و گزاره ای در انتقال مفهوم مالکیت استفاده می کند؛ این زبان در ساخت ملکی اسمی برخلاف اکثر زبان های ایرانی و همانند زبان انگلیسی از ترتیب «دارا» + «داشته» در ساختمان بند ملکی خود بهره می برد. این زبان قادر به انتقال سه مفهوم کانونی ملکی در ساخت ملکی اسمی «روابط خویشاوندی»، «دارندگی» و «رابطه ی جزء به کل» می باشد و بسیاری از مفاهیم زیرمجموعه ای این سه مفهوم را در ساخت نحوی خود نیز نشان می دهد. یافته های ساخت ملکی گزاره ای در گویش مازنی از لحاظ کمی در رده شناختی زبان حائز اهمیت جلوه کرده اند. این زبان دو ساخت اصلی گزاره ای یعنی ساخت «تعلق» و ساخت «داشتن» را برای بیان مفهوم ملکی در سطح جمله به کار می بندد. همچنین چهار طرح واره ی «مکان»، «هدف»، «ملکی» و «همراهی» نیز در این زبان مشاهده گردید. استفاده از شش ساخت ملکی گزاره ای برای بیان مفهوم مالکیت این زبان را در ساخت گزاره ای غنی نشان داده است. به جز ساخت «داشتن» که از فعل «داشتن» استفاده می کند بقیه ساخت ها از فعل «وجودی» بهره می برند. البته در طرح واره ی همراهی فعل «وجودی» به قرینه معنایی حذف شده و رابطه معنایی بین «دارا» و «داشته» که مبتدا و خبر این طرح واره هستند مفهوم مالکیت را بیان می کنند. اگر چه در ساخت داشتن دارا در جایگاه فاعل و داشته در جایگاه مفعول می باشد، اما در سه ساخت «متعلق بودن»، «مکانی» و «هدف»، «داشته» فاعل بوده و «دارا» به عنوان متمم حرف اضافه ظاهر می شود. همچنین در طرح واره ی ملکی «دارا» به عنوان توصیف کننده ی «داشته» نقش ایفا می کند. همچنین در ساخت داشتن فعل با عنصر دارا مطابقه می کند، اما در شش ساخت دیگر فعل با «داشته» مطابقه می کند. داده ها همچنین بیانگر این بودند که مفاهیم کانونی و حاشیه ای ملکی بسیاری در این زبان با ساخت ملکی گزاره ای قابل انتقال هستند و بعضی از این مفاهیم کنایی می باشند و نمی توان ساخت ملکی مورد نظر که این مفاهیم با آنها انتقال داده می شود را در مفهوم های غیرکنایی حفظ کرد. گویش مازنی برخلاف بسیاری از زبان های دنیا که قادر به تمایز دادن «داشته» های نزدیک تر، میمی تر و ذاتی یعنی جدایی ناپذیر نسبت به «داشته » های دورتر و غیرذاتی یعنی جدایی پذیر هستند چنین وجه تمایزی را به صورت نحوی نشان نمی دهد. داده ها تفاوت ها و شباهت های فراوانی دیگری را در زمینه های متعدد دیگر از جمله ضمایر ملکی و ساخت اضافی و غیره نشان دادند که نشان دهنده ی تنوع رده-شناختی این زبان می باشد.
  7. ضمایر تکراری در زبان فارسی: یک بررسی زایشی
    2017
    در این پژوهش تلاش می شود تبیینی کمینه گرایانه از توزیع ضمایر تکراری در زبان فارسی ارائه گردد. در راستای تحقق این هدف، داده های مرتبط از زبان فارسی گردآوری شده و بر اساس قضاوت دستوری اهل زبان محک خورده اند. تحلیل داده ها حاکی از این است که ضمیر تکراری در زبان فارسی، ضمیری است که در جایگاهی آشکار می شود که عنصری از آنجا حرکت کرده باشد. این ضمیر در چندین جایگاه همچون ساخت اضافی و ساخت گروه حرف اضافه دار تظاهر می یابد که در این موقعیت ها درج ضمیر تکراری صرفاً به صورت واژه بست امکان پذیر می باشد. ضمایر تکراری همچنین می توانند به صورت اختیاری در جایگاه پس از فعل درج شوند. این ضمایر در ساخت های بند موصولی هم آشکار می شوند. حضور ضمیر تکراری در جایگاه فاعلی بندهای موصولی تحدیدی و غیر تحدیدی غیرممکن، در جایگاه مفعول مستقیم بند موصولی تحدیدی اختیاری و در جایگاه مفعول مستقیم بند موصولی غیر تحدیدی، اجباری است. همچنین حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول حرف اضافه ای و حالت ملکی بندهای موصولی تحدیدی و غیر تحدیدی اجباری می باشد. ضمیر تکراری اجباری، حاصل حرکت عنصری از درون ساخت جزیره ای و ضمیر تکراری اختیاری، حاصل حرکت عنصری از درون ساخت غیر جزیره ای به جایگاه غیر موضوع یعنی شاخص گروه متمم نما می باشد. بنابراین در زبان فارسی چنانچه عنصری از درون جزیره به خارج از آن حرکت کند حضور ضمیر تکراری می تواند تخطی صورت گرفته را جبران نماید. ضمیر تکراری غیر مجاز هم در جایگاه فاعلی رخ می دهد که به دلیل جزیره بودن این جایگاه و محدودیت بالاترین فاعل (HSR) خروج از آن و درج ضمیر تکراری غیرممکن است؛ که خود حاکی از این امر است که فرایند حرکت در اشتقاق ساخت اخیر دخیل است. همچنین علت حضور مرجع ضمیر در جایگاه غیر موضوع انگیزه ا ی کلامی دارد و جهت تاکید نهادن بر مفهوم یک سازه (در اینجا مرجع ضمیر) شناخته شده است. در این پژوهش استدلالی نیز ناظر بر این واقعیت تجربی در زبان ها که عناصر ضمیری، فقط و فقط، جانشین سازه های نحوی می شوند، صورت گرفته است.
  8. نمود در زبان کردی (گویش کلهری)
    2016
    هدف از پژوهش حاضر ارائه ی یک تحلیل جامع در مورد نمود در زبان کردی کلهری براساس رویکرد دوبخشی اسمیت(1997) است. طبق چارچوب نظری وی بررسی نمود هم شامل تحلیل نمود موقعیتی و هم شامل تحلیل نمود دیدگاهی در قالب زمان است. در این راستا تحلیل و طبقه بندی انواع نمود با استفاده از پیکره ی وسیعی از افعال زبان کردی کلهری و با بهره گیری از آزمون های متنوع به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنچ گونه نمود موقعیتی فعالیتی، لمحه ای، دستاوردی، تحققی و ایستا و دو نمود دیدگاهی ناقص و کامل در این زبان وجود دارد. موقعیت ها در زمان گذشته می توانند دارای نمود کامل و ناقص باشند اما زمان حال فقط دارای نمود دیدگاهی ناقص هستند، برخی از موقعیت ها نیز با گرفتن نمود ناقص دچار نمودگردانی می شوند.