Faculty Profile

رحمان ویسی حصار
تاریخ به‌روزرسانی: 1403/06/29

رحمان ویسی حصار

دانشکده زبان و ادبیات / گروه زبان و ادبیات انگلیسی و زبان شناسی

Theses Faculty

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تحلیل فیزیکی تکیه و آهنگ در گونۀ هورامی
    1402
    در این پژوهش، تاثیر آهنگ گفتار و تکیه در پاره‌گفتارها و واژه‌های گویشوران هورامی مورد بررسی قرار می‌گیرد. هدف اصلی این تحقیق ارتقاء شناخت از الگوی آهنگی این گونۀ زبانی است و همچنین امکان غنای رده‌بندی گونه‌های زبانی را ایجاد می‌کند. رویکرد این پژوهش کمی و تجربی است و از روش تحلیل داده‌ها به‌صورت کمی استفاده می‌کند. برای تحلیل کمی و تجربی داده‌های زبانی از نزمافزار پرات استفاده می‌شود. هر نمونه از جملات در بخش مربوط به آهنگ کلام در مقوله‌های مختلف شامل جمله‌های خبری، جمله‌های پرسشی، جمله‌های امری و جمله‌های دعایی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در این پژوهش، 30 نفر از افراد مرد و زن در سنین مختلف (20 تا 60 سال) به عنوان نمونه‌های پژوهشی انتخاب شده‌اند. داده‌ها از این افراد، با استفاده از سوال‌ها و جواب‌های چندگانه با استفاده از میکروفون ضبط صدای Boya By-PM700 و Zoom H6 ضبط و جمع‌آوری شده و در نهایت نمونه‌ها با کمک نرافزار پرات به شکل طیف‌نگار درآمده است. این پایان‌نامه براساس لدفوگد (2015) برای تحلیل دقیق داده‌ها پیش رفته است. با توجه به این روش، تفاوت‌ها و الگوهای موجود در طیف‌نگارها بررسی و تحلیل شده‌اند. نمونه‌ی آماری این پژوهش شامل گویشوران هورامان لهون در شهرستان پاوه و اطراف آن هستند. تحلیل آهنگ کلام نشان می‌دهد که تغییرات در آهنگ جملات مختلف، می‌تواند معانی متفاوتی را انتقال دهد و تاکید بر عناصر جمله نظیر قید، فاعل و فعل اطلاعات کلیدی را آشکار می‌سازد. در جملات خبری، الگوی نواختی با حالت خیزان شروع می‌شود و با حالتی افتان پایان می‌یابد، که این نشان‌دهنده یک بیان قاطع و جهت رفع ابهام است و همچنین نشان می‌دهد الگوهای نواختی نقش مهمی در بیان دقیق اطلاعات و تاکیدات دارند. جملات پرسشی نیز با الگوهای زیروبمی متفاوت، احساسات و نگرش‌ها را بیان می‌کنند. با تحلیل‌های ارائه شده در جملات پرسشی می‌توان نشان داد که الگوهای نواختی در این جمله‌ها نه تنها برای بیان پرسش بلکه برای ارتباط دقیق‌تر احساسات، نگرش‌ها و هدف گوینده به کار می‌روند. الگوی نواختی جمله‌های پرسشی در ابتدا حالت خیزان دارد و همچنین برعکس جمله‌های خبری، با حالت خیزان نیز به اتمام می‌رسند. در جملات امری، آهنگ کلام نه تنها دستور می‌دهد بلکه نگرش گوینده و تاکیدات را نیز انتقال می‌دهد. نواخت‌های متفاوتی مانند H*، L+H*، و L% برای برجسته‌سازی بخش‌های مختلف جمله‌های امری به کار رفته است. در پایان جملات امری، معمولاً شاهد الگوهای نواختی افتان هستیم. در جملات دعایی، نواخت‌ها بستگی به محتوا و هدف گوینده دارند؛ مانند تاکید بر ادات ندا و فعل‌های مختلف، و انعکاس اینکه گوینده امیدوار است یا ناامید در نواخت این گونه جملات. همچنین در مبحث تکیه در این پژوهش، جایگاه تکیه در مقوله‌های مختلف واژگانی و نقش‌های آن‌ها در گونۀ هورامی هورامان لهون بررسی شده است. تحلیل‌ها نشان می‌دهد تکیه نقش مهمی در تعیین معنی و کاربرد واژگان: اسم‌ها، صفات، قیدها و فعل‌ها دارد و نقش اساسی در تغییر معنا و نقش دستوری و همچنین تعیین جنس دستوری دارد.
  2. رویداد حرکت و بازنمایی های آن در کردی کلهری
    1399
    حرکت به شکل یک فرایند همگانی است که انسان با هر زبان و گویش و لهجه ای آن را تجربه می کند . پژوهش حاضر با هدف بررسی ساخت رویداد حرکتی فعل در کردی (گویش کلهری) انجام پذیرفته است . نگارنده در این پژوهش در پی بررسی جایگاه ردهشناختی کردی کلهری بر اساس الگوهای واژگان شدگی بوده است. این پژوهشِ کیفی با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی انجام شده و بدین منظور، تعداد 157 فعل حرکتی به صورت پیمایشی و از طریق مصاحبه با گویشوران کردی کلهری گردآوری شده است که اصالت آن ها نیز به تایید گویشوران کردزبان رسیده است. نتایج نشان داد که کردی کلهری از نه الگوی ادغام استفاده میکند که از میان آن ها، الگوهای دو جزیی ادغام حرکت + هم رویداد و حرکت + مسیر به ترتیب از بیشترین بسامد برخوردارند، و الگوی سه جزیی حرکت + مسیر + هم رویداد نیز پس از دو الگوی مذکور از بسامد بالاتری برخوردار است. یافته ها نشان داد که الگوی چهارجزیی حرکت + مسیر + هم رویداد + پیکر دارای کمترین فراوانی است. همچنین، فعل ها بر اساس قمر بنیاد و فعل بنیاد بودن مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل نشان داد که گویش کردی کلهری در بین افعال قمر بنیاد و فعل بنیاد قرار می گیرد.
  3. دستور فضا در کردی
    1398
    پژوهش حاضر به بررسی مفهوم سازی فضا در زبان کردی پرداخته و عناصر زبانی مورد استفاده در این زمینه را مورد بررسی قرار می دهد. ارتباط این عناصر زبانی با نظام شناختی گویشوران و تعین جایگاه رده شناختی زبان کردی در میان سایر زبان ها از دیگر اهداف این پژوهش است. اهمیت پژوهش حاضر در نشان دادن رابطه ی بین زبان و شناخت است و ضرورت آن ناشی از این است که تاکنون تحقیقی در زمینه مفهوم سازی فضا در زبان کردی انجام نشده است و این تحقیق می تواند دربرگیرنده ی نتایج تازه ای باشد. در این راستا، دیدگاه لوینسون (2006، 2003) در مورد تقسیم بندی حوزه های فضایی به عنوان مبنای نظری مورد استفاده قرار گرفته است. لوینسون حوزه ی فضا را به دو بخش پویایی و ایستایی تقسیم می کند که بخش پویایی دربرگیرنده ی مفهوم حرکت، در افعال حرکتی است. بخش ایستایی با توجه به اینکه گوینده در تعین و توصیف مکان اشیاء دارای زاویه دید یا فاقد آن باشد، به دو زیرمجموعه ی دارای زاویه دید و بدون زاویه دید تقسیم بندی می شود. زیرمجموعه بدون زاویه دید شامل موضع مکان شناسی و زیرمجموعه ی دارای زاویه دید دربرگیرنده مفهوم چهارچوب های ارجاعی است، که خود به سه زیرمجموعه ی: ارجاع ذاتی، ارجاع نسبی و ارجاع مطلق تقسیم. داده های زبانی این تحقیق از انجام پرسشنامه های مختلف و شم زبانی نویسنده جمع آوری شده است. این پژوهش به توصیف و بررسی اشاره گرهای مکانی، حروف اضافه ی دارای معانی مکان، افعال حرکتی و ساختارهای مورد استفاده برای چهارچوب های ارجاعی در زبان کردی و نقش آن ها در انتقال مفاهیم مکانی پرداخته است. در این پژوهش تفاوت اشاره گرها در کدگذاری فاصله را نشان داده ایم و با توجه به معانی مکانی حروف اضافه ی مرکب تقسیم بندی چهارگانه ی تازه ای ارائه کرده ایم. کدگذاری شیوه و مسیر حرکت در افعال حرکتی را بررسی کرده و نشان داده ایم زبان کردی در یک پیوستار به سمت زبان های قمر-محور میل دارد. گویشوران زبان کردی به صورت غالب از چهارچوب های ارجاعی ذاتی و نسبی استفاده می کنند و این مسئله در پیوند با انجام دادن افعال غیرزبانی آن ها نیز قرار دارد. در پایان با توجه به مفاهیم مکانی مطرح شده، جایگاه زبان کردی را از لحاظ رده شناسی نشان داده ایم.
  4. نمود ناقص در گویش های کردی (سورانی و هورامی) بر اساس دستور ساخت مدار نشانه محور
    1397
    در پژوهش حاضر، ضمن توصیف و تحلیل انواع نمود ناقص در گویش های کردی سورانی و هورامی، به تبیین نمود ناقص براساس رویکرد دستور ساخت مدار نشانه محور پرداخته می شود. از این رو، ابتدا به بررسی ساخت های ناقص ساز و تاثیر آن ها بر موقعیت های مختلف براساس مدل انتخاب محور پرداخته می شود، سپس بازنمایی زمانی آن ها در دستور ساخت مدار نشانه محور نشان داده می شود. مباحث مطرح شده در این پژوهش نشان داد که ساخت های ناقص ساز در گویش های سورانی و هورامی شامل: ساخت های استمراری، کامل، عادتی و زمان حال هستند. هر یک از این ساخت ها به نوعی سبب ناقص شدن رخدادها می شوند؛ به این صورت که ساخت استمراری هنگامی که بر رخدادهای تحققی و فعالیتی اعمال می شود، بر مرحله ی میانی آن ها تمرکز می کند؛ اما فاز میانی از مرحله ی آغازی ِ افعال دستاوردی را برجسته می سازد؛ همچنین این ساخت افعال لمحه ای را به فعالیتی تکراری بدل ساخته؛ سپس مراحل میانی آن ها را انتخاب می کند. ساخت عادتی باعث می شود که تمام افعال ابتدا به فعالیتی تکراری بدل شده و سپس مراحل میانی بین رخدادها را برجسته می سازد. از طرف دیگر، ساخت کامل هنگام ترکیب با موقعیت های واژگانی، در بازنمایی زمانی آن رخدادها، فاز پایانی را انتخاب کرده و مراحل دیگر را نادیده می گیرد. در واقع عملگر نمودی بر مرحله ی استراحت پایانی عمل متمرکز می شود و بدین طریق نمود رخدادها را به ناقص تبدیل می کند. ساخت ناقص ساز زمان حال نیز در ترکیب با انواع موقعیت های واژگانی مرز پایانی یا نتیجه ای رخدادها را حذف کرده و تنها مراحل میانی رخدادها را بازنمایی می کند.
  5. تحلیل گفتمان انتقادی رمان مفتش و راهبه
    1397
    تحلیل گفتمان انتقادی، آن جنبه از علم زبان شناسی است که با پرده برداری از عناصر زیرین زبان، جنبه های پنهان آن را عیان می سازد و بر فکر و اندیشه ی افراد و شیوه ی برداشت آن ها از مسائل اجتماعی تاثیر می گذارد و می تواند حقایق را برای مردم، جهت بهتر اندیشیدن و اتخاذ تصمیم صحیح تر و قضاوت منصفانه تر روشن کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از رویکرد لاکلا و موف (1985) که چارچوبی برای تحلیل گفتمان است، نشان دهد که چگونه رمان های تولید شده را می توان از نظر تحلیل گفتمان انتقادی بررسی کرد. ماهیت روش انجام این پژوهشِ کیفی به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و نگارنده داده ها را از میان بندهای داستان مفتش و راهبه به صورت اتفاقی جمع آوری نموده است. در این راستا، قسمت هایی از رمان «مفتش و راهبه» نوشته ی فالکنر به عنوان نمونه جهت پاسخ گویی به سوالات پژوهش انتخاب گردید که از جمله فالکنر از چه بافت موقعیتی در متن رمان مورد نظر استفاده نموده است؟ ساختار گفتمانی رمان مفتش و راهبه چه پدیده های اجتماعی را برای خواننده نمایان می سازد؟ استراتژی های زبان شناختی و گفتمانی مورد استفاده در رمان کدام هستند؟ همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که دیالوگ های رمان به خوبی ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسنده را به تصویر کشیده است و زن در این رمان به صورت موجودی درجه دوم و نمادی از شیطان و جادوگری نمایش داده شده که این بینش حاصل دیدگاه اجتماعی مردم در آن زمان است. همچنین یافته ها نشان داد که نویسنده با استفاده از دال های تفتیش عقاید، رنگ، فصل ،جنسیت، فضاسازی و ضدیت سرنخ هایی را در دست خواننده قرار می دهد تا با توجه به آن ها به لایه های معانی پنهان موجود در بافت داستان دست پیدا کند.
  6. مالکیت اسمی و گزاره ای در گویش مازنی: تحلیل رده شناختی
    1397
    رده شناسی به طبقه بندی زبان ها براساس مشخصه های زبانشناختی می پردازد. رده شناسی زبان بر همگانی های زبان و تنوعات آن تاکید دارد. تحقیق حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با رویکردی رده شناختی برگرفته از نظریات هاینه (1997)، استاسن (2009)، دیکسون (2010) و آیخنوالد (2013) به بررسی ساخت ملکی می پردازد. هدف این پژوهش تحلیل ساخت ملکی اسمی و گزاره ای در گویش مازنی و یافتن جایگاه آن در رده های زبان های دنیا است که نتایج آن می تواند در مطالعات رده شناسی زبان تاثیرگذار باشد. داده های تحقیق از طریق مصاحبه با گویشوران، مکاتبات روزمره ی آنها و شم زبانی نویسنده جمع آوری شده است. داده ها نشان داد که گویش مازنی از هر دو ساخت ملکی اسمی و گزاره ای در انتقال مفهوم مالکیت استفاده می کند؛ این زبان در ساخت ملکی اسمی برخلاف اکثر زبان های ایرانی و همانند زبان انگلیسی از ترتیب «دارا» + «داشته» در ساختمان بند ملکی خود بهره می برد. این زبان قادر به انتقال سه مفهوم کانونی ملکی در ساخت ملکی اسمی «روابط خویشاوندی»، «دارندگی» و «رابطه ی جزء به کل» می باشد و بسیاری از مفاهیم زیرمجموعه ای این سه مفهوم را در ساخت نحوی خود نیز نشان می دهد. یافته های ساخت ملکی گزاره ای در گویش مازنی از لحاظ کمی در رده شناختی زبان حائز اهمیت جلوه کرده اند. این زبان دو ساخت اصلی گزاره ای یعنی ساخت «تعلق» و ساخت «داشتن» را برای بیان مفهوم ملکی در سطح جمله به کار می بندد. همچنین چهار طرح واره ی «مکان»، «هدف»، «ملکی» و «همراهی» نیز در این زبان مشاهده گردید. استفاده از شش ساخت ملکی گزاره ای برای بیان مفهوم مالکیت این زبان را در ساخت گزاره ای غنی نشان داده است. به جز ساخت «داشتن» که از فعل «داشتن» استفاده می کند بقیه ساخت ها از فعل «وجودی» بهره می برند. البته در طرح واره ی همراهی فعل «وجودی» به قرینه معنایی حذف شده و رابطه معنایی بین «دارا» و «داشته» که مبتدا و خبر این طرح واره هستند مفهوم مالکیت را بیان می کنند. اگر چه در ساخت داشتن دارا در جایگاه فاعل و داشته در جایگاه مفعول می باشد، اما در سه ساخت «متعلق بودن»، «مکانی» و «هدف»، «داشته» فاعل بوده و «دارا» به عنوان متمم حرف اضافه ظاهر می شود. همچنین در طرح واره ی ملکی «دارا» به عنوان توصیف کننده ی «داشته» نقش ایفا می کند. همچنین در ساخت داشتن فعل با عنصر دارا مطابقه می کند، اما در شش ساخت دیگر فعل با «داشته» مطابقه می کند. داده ها همچنین بیانگر این بودند که مفاهیم کانونی و حاشیه ای ملکی بسیاری در این زبان با ساخت ملکی گزاره ای قابل انتقال هستند و بعضی از این مفاهیم کنایی می باشند و نمی توان ساخت ملکی مورد نظر که این مفاهیم با آنها انتقال داده می شود را در مفهوم های غیرکنایی حفظ کرد. گویش مازنی برخلاف بسیاری از زبان های دنیا که قادر به تمایز دادن «داشته» های نزدیک تر، میمی تر و ذاتی یعنی جدایی ناپذیر نسبت به «داشته » های دورتر و غیرذاتی یعنی جدایی پذیر هستند چنین وجه تمایزی را به صورت نحوی نشان نمی دهد. داده ها تفاوت ها و شباهت های فراوانی دیگری را در زمینه های متعدد دیگر از جمله ضمایر ملکی و ساخت اضافی و غیره نشان دادند که نشان دهنده ی تنوع رده-شناختی این زبان می باشد.
  7. ضمایر تکراری در زبان فارسی: یک بررسی زایشی
    1396
    در این پژوهش تلاش می شود تبیینی کمینه گرایانه از توزیع ضمایر تکراری در زبان فارسی ارائه گردد. در راستای تحقق این هدف، داده های مرتبط از زبان فارسی گردآوری شده و بر اساس قضاوت دستوری اهل زبان محک خورده اند. تحلیل داده ها حاکی از این است که ضمیر تکراری در زبان فارسی، ضمیری است که در جایگاهی آشکار می شود که عنصری از آنجا حرکت کرده باشد. این ضمیر در چندین جایگاه همچون ساخت اضافی و ساخت گروه حرف اضافه دار تظاهر می یابد که در این موقعیت ها درج ضمیر تکراری صرفاً به صورت واژه بست امکان پذیر می باشد. ضمایر تکراری همچنین می توانند به صورت اختیاری در جایگاه پس از فعل درج شوند. این ضمایر در ساخت های بند موصولی هم آشکار می شوند. حضور ضمیر تکراری در جایگاه فاعلی بندهای موصولی تحدیدی و غیر تحدیدی غیرممکن، در جایگاه مفعول مستقیم بند موصولی تحدیدی اختیاری و در جایگاه مفعول مستقیم بند موصولی غیر تحدیدی، اجباری است. همچنین حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول حرف اضافه ای و حالت ملکی بندهای موصولی تحدیدی و غیر تحدیدی اجباری می باشد. ضمیر تکراری اجباری، حاصل حرکت عنصری از درون ساخت جزیره ای و ضمیر تکراری اختیاری، حاصل حرکت عنصری از درون ساخت غیر جزیره ای به جایگاه غیر موضوع یعنی شاخص گروه متمم نما می باشد. بنابراین در زبان فارسی چنانچه عنصری از درون جزیره به خارج از آن حرکت کند حضور ضمیر تکراری می تواند تخطی صورت گرفته را جبران نماید. ضمیر تکراری غیر مجاز هم در جایگاه فاعلی رخ می دهد که به دلیل جزیره بودن این جایگاه و محدودیت بالاترین فاعل (HSR) خروج از آن و درج ضمیر تکراری غیرممکن است؛ که خود حاکی از این امر است که فرایند حرکت در اشتقاق ساخت اخیر دخیل است. همچنین علت حضور مرجع ضمیر در جایگاه غیر موضوع انگیزه ا ی کلامی دارد و جهت تاکید نهادن بر مفهوم یک سازه (در اینجا مرجع ضمیر) شناخته شده است. در این پژوهش استدلالی نیز ناظر بر این واقعیت تجربی در زبان ها که عناصر ضمیری، فقط و فقط، جانشین سازه های نحوی می شوند، صورت گرفته است.
  8. نمود در زبان کردی (گویش کلهری)
    1395
    هدف از پژوهش حاضر ارائه ی یک تحلیل جامع در مورد نمود در زبان کردی کلهری براساس رویکرد دوبخشی اسمیت(1997) است. طبق چارچوب نظری وی بررسی نمود هم شامل تحلیل نمود موقعیتی و هم شامل تحلیل نمود دیدگاهی در قالب زمان است. در این راستا تحلیل و طبقه بندی انواع نمود با استفاده از پیکره ی وسیعی از افعال زبان کردی کلهری و با بهره گیری از آزمون های متنوع به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنچ گونه نمود موقعیتی فعالیتی، لمحه ای، دستاوردی، تحققی و ایستا و دو نمود دیدگاهی ناقص و کامل در این زبان وجود دارد. موقعیت ها در زمان گذشته می توانند دارای نمود کامل و ناقص باشند اما زمان حال فقط دارای نمود دیدگاهی ناقص هستند، برخی از موقعیت ها نیز با گرفتن نمود ناقص دچار نمودگردانی می شوند.