تاریخ بهروزرسانی: 1403/09/29
پارسا یعقوبی جنبه سرائی
دانشکده زبان و ادبیات / گروه زبان و ادبیات فارسی
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
برساخت واقعیت و شیوههای مشروعیتبخشی به آن در گلستان و بوستان سعدی
1403ادبیات بنا به موقعیت رسانهای خود سعی میکند در روند تولید و رواج یا برساخت واقعیت مداخله کند؛ سپس به واقعیت برساخته با شکلهای مختلف مشروعیت ببخشد. در ادبیات کلاسیک بنا بر سبک مواجهه آن با مخاطب، فرایند مذکور به شکل آشکارتری نمود پیدا میکند. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سعدی در شیوههای مشروعیتبخشی به واقعیتِ برساخته از منظر گفتمانی، متمایز است. در این نوشتار سعی بر آن است با نگاهی برساختگرایانه و با تکیه بر آرای متفکران جامعهشناسی و تحلیل گفتمان؛ همچون ماکس وبر، پیتر برگر، پییر بوردیو و ون لیوون برساخت واقعیت و شیوههای مشروعیتبخشی به آن در گلستان و بوستان سعدی دلالتیابی و تفسیر شود. روش تحلیل، توصیفی – تحلیلی خواهد بود. نتایج نشان می دهد که مولف –راوی گلستان و بوستان برای برساخت واقعیت از چند شکل جابجایی در قالب شناورسازی مفهوم موضوع و باب ها، پیش نگاه، ژانرگردانی، رمزگردانی، برابرخوانی و مجاورخوانی و در نهایت جابجایی در تداوم و بسامد بهره برده واقعیت هایی کلان و خردهایی را بر می سازد سپس در دو سطح برای واقعیت های برساخته مشروعیت فراهم می آورد. در یک سطح با اشکالی از عینیت گرایی که در خدمت نزدیک نمایی فاصله مولف-راوی با موضوع بازنمایی است، واقعیت های برساخته را موثق می نمایاند و در سطحی دیگر با انواع ارجاع به منابع اقتدار همچون ارجاع قدسی، اخلاقی، عقلایی-قانونی، سنّت و عاطفی برای پشتوانه ساخته آنها را مستند/مقبول نشان می دهد. از طریق سخنان به ظاهر ساده و روان سعدی از طریق دلالت انگیزی گفتمانی شنونده/خواننده را برانگیخته موضوع را با او در میان می گذارد البته نوع ارتباط/انتقال در این تعامل اگر چه در اغلب موارد تجویزیست بنا به وجود برخی از نشانگان هم ارزی میان طرفین تعامل، سخن مولف-راوی با شنونده/خواننده، دو سویۀ و افقی می شود.
-
تحلیل روایتمندی تصویرهای کلامی در داستان معاصر
1402مبنای تکوین برخی رمانها و داستانها براساس تماشای تابلوی نقاشی یا عکس و حرکت و کنش ابژههای حاضر در آنها است. به این شکل گفتمان تصویری در داستان به کلام تبدیل میشود و گفتمانی شکلمیگیرد که حاوی معنای تازهای است. کشف و توضیح مبنای شکلگیری این نوع آثار برای نقد یا فهم متن مفیداست. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل داستانهای شاخص دهۀ هفتاد، هشتاد و نود است که شکل خاصی از تصویر در آنها بهکار رفتهاست. در این رساله، با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین و تحلیل داستانهایی پرداختهایم که مبنای شکلگیری و تکوین آنها، تصویر اعم از تابلوی نقاشی یا عکس بودهاست. برای این منظور ابتدا به تبیین توانش روایی و شیوۀ کنشبخشی نویسندگان به این توانش پرداختهایم. به حرکت درآوردن تصاویر، شکل خاصی از کنش روایی نویسندگان برای بیان داستان است. سپس با استفاده از نظریههای کانونیسازی ژنت و نظام گفتمانی گریماس به تحلیل و بررسی این کنشهای روایی پرداختهایم تا مشخصشود توانش روایی براساس تصویر چگونه به کنش درمیآید و تصویرهای کلامی بهعنوانِ کانونیگر یا کانونیشده، چگونه در داستان شکلمیگیرند. نتایج تحقیق نشانمیدهد که در میان این آثار رمان پیکر فرهاد بیشترین بهره را از کنشیشدن تصویر بردهاست چرا که تمام داستان با حرکت زن تابلوی نقاشی شکلمیگیرد و راوی و کانونیگر داستان میشود. در داستانهای دیگر تصاویر کنشیشده بیشتر کانونیشدۀ داستان هستند و پیرفتهایی میسازند که در کنار پیرفتهای دیگر داستان پیشمیروند و پیرنگ داستان را شکلمیدهند. در برخی از داستانها نیز تصاویر کنشیشده فقط چند رخداد یا وضعیت درون پیرفت هستند و نقش پیرنگی ندارند. این وضعیتها بیانگر احساسات و وضعیت روحی شخصیتها هستند. داستانهای دیگری نیز هستند که در آنها تصاویر کنشینمیشوند، بلکه ایزاری برای نشاندادن وضعیت روانی شخصیتها و شرایط اجتماعی میشوند و در مواردی نیز عاملی برای حرکت و جستوجوی شخصیت هستند.
-
تحلیلگفتمان متون تعلیمی کلاسیک (فرائدالسلوک، اخلاقناصری، درهالتاج و کُنوزالودیعه)
1402متونتعلیمیکلاسیک (قرن شش، هفت و هشت)، محتوایی را با وجه روایت هدفمند به مخاطب عرضه میکند. این روایتهای اخلاقگونه، همراه با تفسیرگونگی شخصی و جانبدارانه از مفاهیم اخلاقی هستند که قابلیت سوژهشدگی بهنفع کارگزار حکومتی و یا اجتماع مردمی را دارند؛ بههمینسبب، مفصلبندی این متون حاوی گفتمان و ایدئولوژی است. هدف این پژوهش، تحلیل قابلیت گفتمانی در سه موقعیت راوی، پیام و مخاطب متون تعلیمی، با تاکید بر نظریه تحلیلگفتمان لاکلائووموفه و بهروش توصیفی- تحلیلی است. چگونگی مفصلبندی گفتمانی مسائل اخلاقی، توسط دودسته نویسنده درباریوغیردرباری، سوال اصلی رساله حاضر است. متناسب با روش تحلیل، نمونههای موردی چون فرائدالسلوک، اخلاقناصری، درۀالتاج و کنوزالودیعه، از نظر کارگزار سیاسی، توجیهگری مفصلبندی گفتمانهای مقصود، سوژهسازی، نهادسازی، مشروعیتبخشیومشروعیتزدایی، بررسی شدند. گفتمان روساختی فرائدالسلوک، با سوژه پادشاهِ صوفیِ عالم و فتی به مدح کارگزار حاکم اتابکایلدگز میپردازد، ولی در ژرفساخت گفتمانیاش نقدی بر روابط مردمی- درباری اتابک داشته، از آن مشروعیتزدایی میکند؛ اخلاقناصری با مفصلبندی گفتمانی عقل، انسان و عرفان و سوژه شاهحکیمِ عارف، حکومت قلاع اسماعیلیه را به عنوان جامعه اسطورهای دوران پرتلاطم هجوم مغول، مشروعیت میبخشد؛ درهالتاج با گفتمان عقل، شرع و فرّه ایزدی و سوژه شاهسلطانِ عالم و فاضل و یا حاکم بامرالله، شکوه ایرانی- اسلامی حکومت امیردباج را مشروعیت میبخشد و از حکومت اسلامی سطحی مغول مشروعیتزدایی میکند. کنوزالودیعه مشروعیتساز حکومت شاهشجاع با مفصلبندی خلیفهالله است و او را بهعنوان سوژه عاقلّ اَکمَل توجیه میدارد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان این کتب با سوژهسازیهای پرکاربردِ فضایل و رذایل بهنفع جامع، همچنین تهذیب فردی، منزلی و مدنی، جهت تعادلسازی روابط میان فرمانرواییها و نیروی مردمی، دست به تالیف متون تعلیمی زدهاند و به قصد ساختن مدینهفاضلهای در اوضاع پرتنش، سعی در تغییر اوضاع نامتوازن به سمت تعادل، بهنفع حکومت کارگزار یا گروههای مردمی داشتند، تا تنشها کمتر شده، آدمیزادِ مقهورِ ناامیدی، بیاخلاقی، ظلموفساد، به آرامش دنیوی و اخروی برسد؛ مطیع و تابع حکومت وقت باشد و درمقابل حکومت نیز حق رعیتمداری را عطا کند.
-
آسیبشناسی عناصر داستان در رمانهای برگزیدۀ زنان دهۀ هشتاد
1402آسیبشناسی عناصر داستان، ابزاری برای ارزشیابی فنی متون داستانی است. در این پژوهش با بررسی عناصر داستان رمانهای برگزیدۀ زنان دهۀ هشتاد، علاوهبر مشخص کردن جریان غالب داستاننویسی این دهه، خلاء ناشی از ضعفتالیف در کاربرد عناصر داستان مشخص شده است. این رمانها که در جوایز غیردولتی برگزیده شدهاند؛ عبارتند از: چراغها را من خاموش میکنم؛ اثر زویا پیرزاد، پرندۀ من؛ اثر فریبا وفی، چه کسی باور میکند رستم؛ اثر روحانگیز شریفیان، ماهیها در شب میخوابند؛ اثر سودابه اشرفی، رویای تبّت؛ اثر فریبا وفی، و دیگران؛ اثر محبوبه میرقدیری، از شیطان آموخت و سوزاند؛ اثر فرخنده آقایی، خط تیره، آیلین؛ اثر ماهمنیر کهباسی، احتمالاً گم شدهام؛ اثر سارا سالار، نگران نباش؛ اثر مهسا محبعلی، زیر آفتاب خوشخیال عصر؛ اثر جیران گاهان و شبیه عطری در نسیم؛ اثر رضیه انصاری. یافتهها نشان میدهد که سپهر اندیشگانی رمانهای جامعۀ آماری این پژوهش، مدرن است. از بین دوازده رمان برگزیده، یازده رمان به مسائل زنان میپردازد و یک رمان حول محور مشکلات و دغدغۀ مردان شکل گرفته است؛ اما همۀ رمانها با طرح درونمایههایی مانند؛ ملال و تلاش برای رهایی از ملال، تنهایی و تکافتادگی، گمگشتگی و بیهویتی، ستایش زندگی عادی و بیآرمان، کالاشدگی زنان، عریانسازی نیرنگ و ریاکاری نظامهای دینی و نقد سرکوب سیستمی نهادهای مذهبی و رواندرمانگر، انفعال زنان در زندگی مشترک، هویتیابی در رخوت و سکونِ زندگی عادی، تشریح تفاوت نسلها و تنهایی ناشی از عدم ارتباط، مفاهمه و درک متقابل، خواستهاند ترس و اضطراب ناشی از زندگی مدرن را بازنمایی کنند. نوع مواجهۀ نویسندگان با درونمایه سبب میشود که گاهی بستر کلیشهای برخی از رمان به حاشیه برود و گاهی نیز پررنگ بشود. عمدهترین نشانۀ ضعفتالیف مربوط به شیوۀ روایتگری است که در آن استفادۀ نابهجا از وجه فعل مضارع، تداخل بیمورد زمانی، عدم دقت به موضع روایتِ راوی، تغییر بدون تمهید زاویهدید، عدم هماهنگی ضرباهنگ با درونمایه، عدم دقت در بازنمایی افکار شخصیتها و ارائۀ اطلاعات مستقیم نمود بارزی دارد. در بحث شخصیتپردازی مستقیم نیز گاهی نویسنده روند روایت را متوقف میکند که نشانۀ ضعفتالیف در شخصیتپردازی است. همچنین اغلب نویسندگان از پرداخت شخصیتی ویژه که حاصل ابداع باشد ناتوان هستند. در بحث گفتوگو نیز گاهی گفتوگوها طولانی ملالآور، غیرطبیعی و بدون لحن است. گاهی نویسندگان با توصیف مستقیم مکان، روند روایت را متوقف میکنند و گاهی نیز نبود جزئیات مکان سبب شده است که داستان در خلاء شکل بگیرد. درنهایت نیز در برخی از رمانها فضا و رنگ متناسب با درونمایه نیست.
-
بازنمایی وطن در شعر فارسی و کوردی معاصر (شاملو و اخوان ثالث، شیرکو بیکس، عبدالله پشیو)
1402وطن مفهومی است که در دورههای مختلف تاریخ، تحت تاثیر موضوعات اجتماعی، سیاسی و اقلیمی مفهومی متفاوت داشته است و با توجه به این مفهوم در آثار ادیبان هر دوره بازنمایی متفاوتی نیز داشته است. از آنجا که ادبیات و آثار ادبی بستر مناسبی برای نمایش دادن و بیان دغدغههای ذهنی افراد جامعه است، مفهوم وطن نیز در دورههایی از تاریخ، مفهوم غالب بوده است و ادبیات مقاومت یکی از مناسبترین محملهای نمایش این موضوع است. همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانیها، شاعرانی پا به عرصه ادبیات نهادند که وجه مشترک شعرشان وطندوستی و میهنپرستی بود؛ وجه مشترکی که در زبان شعر و بیان رمزآلود و استعاری شعرشان تجلی تازه پیدا میکند. امّا با به وجود آمدن مفاهیم «هویت» و «فردیت»، وطن بازنمایی متفاوتی پیدا میکند که در پژوهش حاضر به بررسی نمودهای برساخت وطن و شیوههای تجلی آن در اشعار دو تن از شاعران پارسی گوی (شاملو و اخوانثالث) و دو تن از شاعران کرد زبان (عبدالله پشیو و شیرکو بیکهس) به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی پرداخته شده است. نتیجهی پژوهش نشان میدهد که شاملو در شاعران پارسی گوی و شیرکو بیکهس در میان کردزبانان ارتباط عاشقانهای با وطن برقرار کردهاند. اخوان از وطنپرستترین شاعران زبان فارسی معاصر است و عشق به وطن در اشعار پشیو نیز بارز است که البته نسبت به اخوان وضوح و صراحت کمتری دارد. پشیو در راستای وطندوستی استعمارستیز است و این ناخرسندی به وضوح در اشعارش مشاهده میشود. آنچه که شاملو را از سایر شاعران متمایز می کند، عشق او به مردم در کنار وطن است. او همزمان با وطن به مردم وطن نیز عشق میورزد. چیزی که در اشعار اخوان، هرچند وطندوستترین شاعر معاصر ایرانی است، کمتر و یا به صراحت شاملو احساس نمیشود. همچنین در تفاوت شاعران فارس و کردزبان باید گفت که هرچند حس وطندوستی در اشعار همه شاعران مورد پژوهش وجود دارد، امّا صراحت بیان و ابراز عشق به وطن در اشعار شاعران پارسی گوی، به مراتب پررنگتر است؛ تا جایی که پشیو بیشتر از جنبه استعمارستیزی به وطن نگریسته است و عشق ب معنای آنچه در آثار شاعران دیگر وجود دارد، در اشعار او مشاهده نمیشود.
-
پایان بندی در بوستان سعدی
1402ادبیات تعلیمی به عنوان شاخهای از ادبیات که از قدیمیترین انواع ادبی است از دیرباز کانون توجه نویسندگان و شاعران و مخاطبان بوده است و بوستان سعدی به عنوان یکی از آثار شاخص در این میدان از ارزش قابل توجهی برخوردار است. سعدی از بزرگترین سرایندگان و نویسندگان حوزهی گستردهی زبان فارسی است که در میان مردم به «شیخ سعدی» مشهور است و او را با القاب گوناگونی ذکر کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: افصحالمتکلمین، ملکالکلام، و الشیخ الامام المحقق. مهمترین اثر منظوم او سعدینامه است که بعدها به بوستان شهرت یافت. آنچه در پژوهش حاضر مدنظر قرار گرفته بررسی و پژوهش درباره محتوای بوستان و سبک و سیاق سعدی شیرازی در متجلی ساختن معانی و مبانی است به همین خاطر، شاید بتوان از دیدگاه زیباییشناسی و هنری، ادبی، زبانی، عرفانی، فلسفی، فقهی و... نیز محتوای آن را مورد کنکاش و کاوش قرار داد. برای بررسی پایانبندی در حکایتهای بوستان ابتدا باید تعریفی از داستان و برخی اصطلاحات مربوط به داستان ارائه داد و با داستان، قصه، شخصیت، درونمایه، صحنه، پیرنگ، پیرفت و زاویه دید آشنا شد. پایانبندی در بوستان به طور کلی در این چند مورد خلاصه میشود؛ خداوند، عدل و انصاف، صلابت در برابر سلاطین، تربیت و اصلاح نفس، لزوم برخورداری از وجود استاد و پیر.
-
تحلیل تطبیقی روایت سینمایی در سه رمان فارسی در خرابات مغان، جسدهای شیشه ای، درویش خان
1401بررسی رابطۀ متقابل ادبیات و سینما و یافتن ظرفیت های سینمایی آثار ادبی، کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است. نمی توان منکر این نکته شد که در میان هنرهای بشری، عالم سینما، دارای بیشترین ظرفیت های تبلیغاتی و رسانه ای است. سیر نام گذاری و درک موضوع، در ادبیات و سینما با هم متفاوت است. خواننده متن ادبی از نظام واژگانی به درک موضوع می رسد، اما بینندۀ فیلم از درک موضوع و مقایسۀ نماها و تصاویر، به درک و یافتن واژه ای برای نام گذاری می رسد. در این پژوهش از تحلیل تطبیقی روایت سینمایی بهره گرفته شده است. مسئله اصلی پژوهش رساله حاضر این است که سه نویسنده و کارگردان ایرانی منتخب در این پژوهش؛ مسعود کیمیایی نویسنده رمان جسدهای شیشه ای، داریوش مهرجویی نویسنده رمان درخرابات مغان، حسن هدایت نویسنده رمان درویش خان؛ چه قدر به اصول داستان نویسی وقوف داشته اند و آن اصول را به کار گرفته اند؟ همچنین مهارت و تجربه نویسندگان در حوزه فیلم سازی، چه قدر در نگارش رمان موثر بوده است؟ مجموع شگردهای متن رمان و میزان تناسب آن ها را با هم ارزیابی کرده ایم. ساختار رمان را شرح داده ایم. کیمیایی در شخصیت پردازی رمان عمدتاً موفق است اما در مواردی به جای نقل داستان در گفتار و کردار شخصیت ها، راوی به سخنرانی یا قضاوت می پردازد. زبان شخصیت های داستان عمدتاً با موقعیت و سطح سواد و مسئولیت آنان متناسب است، اما راوی خیلی از شخصیت ها را بدون تمهید و به صورت ناگهانی وارد رمان می کند. نویسنده به خوبی از ظرفیت های سینمایی برای عمق بخشی به شخصیت ها، نقل جزئیات مکان داستان، تحرّک و تجسّم بخشی به مسائل انتزاعی، انتخاب نوع زاویه دید، تلفیق روایت سخن با تصویر و خلق مصوّر تعابیر شاعرانه استفاده کرده است. در خرابات مغان مهرجویی نتوانسته شخصیت پردازی موفقی داشته باشد، مهرجویی تک شخصیت داستان که قهرمان داستان هم محسوب می شود را در بسیاری از موارد بدون پیش زمینه مناسب دارای ابعاد ماورایی خاصی می نماید و در پایان هم مسئله ای که نویسنده تمام صفحات کتاب را به آن اختصاص داده؛ وکشمکش و گره داستان که تقابل بین ایمان و دین و مادی گرایی است را بدون سرانجامی خاص و قابل قبول ختم به همان مادی گرایی می کند. رمان مهرجویی یک سناریو است که نویسنده بسیار عجول به نوشتن آن پرداخته است. از ظرفیت های سینمایی و خلق روایت سخن با تصویر در این رمان صحنه هایی بسیار جزئی دیده می شود. رمان درویش خان که دربارۀ زندگی و موسیقی درویش خان استاد موسیقی است. اگرچه به صورت زندگی نامه است و از زبان راوی های متفاوت نقل می شود، اما نویسنده در شخصیت پردازی، گره افکنی و توصیف رمان موفق بوده است. هدایت در این رمان از ظرفیت های سینمایی و تلفیق روایت سخن با تصویر استفاده نموده و تصاویری بکر و زیبا خلق نموده است. با بررسی رمان جسدهای شیشه ای و درخرابات مغان و درویش خان این نتیجه به دست آمد که کارگردانی این سه مولف و تکنیک های سینمایی در چگونگی نوشتن رمان ها بی تاثیر نبوده است. بخصوص در جسدهای شیشه ای بیشترین تاثیر و تکنیک را از سینما گرفته است. در خرابات مغان نیز کم و بیش این تکنیک ها دیده می شود. درویش خان هم مانند فیلم ها و سریال ها دارای روایتی مستندگونه، شفاف و زیبا است.
-
وجوه و کارکرد پایانبندی در قصه های مجید
1401در خلق ابعاد یک روایت، پایان به مثابۀ آغاز متن، عنصری تاثیر گذار و دلالتی بر هنر نویسنده و ویژگی سبکی اوست. بخش پایانی در هر روایت، عهده دار گره گشایی از موضوع داستان و هارمونی بخشیدن به آن و بیانگر جهان بینی مولف و پیام داستان است. در این نوشتار، پایان بندی قصه های مجید از منظر ساختار و عوامل برسازنده ی آن ها، به شیوه ی توصیفی _تحلیلی و به صورت کتابخانه ای دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد، مرادی کرمانی در پایان بندی این قصه ها از پایان بسته(بستار)، باز، نیمه باز و دوری بهره جسته است و از آنجایی که قصه های مجید، یک روایت خطی ساده است، غالب پایان بندی های آن به بستار ختم می شود. نویسنده بیش از آنکه متوجه تنوع گونه های پایان بندی باشد، به چگونگی بهره گیری از شگرد های پایان بندی اهمیت داده است و پایان هر داستان را به شیوه ای متمایز از سایر داستان ها به انجام رسانده است. چگونگی مواجهه ی راوی با مخاطب را در پایان بندی ها می توان اینگونه تفسیر کرد که با توجه به بستار حاکم بر قصه های این مجموعه، خواننده نقشی در تولید معنا ندارد و سهم او در زایش ذهنی این اثر کم رنگ است و محوریت با مولف است؛ اما نویسنده با ایجاد حس نوستالژیک در مخاطب، موجب همذات پنداری و تجدید خاطره در او می شود و در پایان داستان ها، اهداف تربیتی را به روشی غیر صریح و به دور از شعار زدگی، به کودکان و نوجوانان به عنوان مخاطب محوری این قصه ها ارائه داده است که در نقش پذیری آنان تاثیر به سزایی دارد. قصه ها دارای مضامین اجتماعی و اخلاقی_تربیتی است، که فرجام هر داستان، هماهنگ با آن و در جهت تقویت و پرداخت درونمایه شکل گرفته است.
-
گفتمان تذکره نویسی عرفانی و بازنمایی سبک زندگی سوژه ها
1400تذکره نویسی عرفا ذیل سنت طبقات نویسی مسلمانان و به مثابۀ شکلی از تاریخنگاری اسلامی-ایرانی شکل گرفته است. در ادبیات کلاسیک فارسی تذکره نویسی عرفانی با نگارش دو شکل تذکرۀ جمعی و شخصی نمود پیدا کرده است. بعضی از تذکره های عرفانی به جای گزارش مستقیم و تاکید بر نسب، تولد و وفات، شاگردان و استادان سوژه ها، سبک زندگی آنها را به قصد برساخت «هویت-طبقه» آنان بازنمایی می کند. در این پژوهش، به قصد تبیین کارکرد ایدئولوژیک تذکره های عرفانی، تذکره های عرفانیِ عمومی شامل «طبقات الصوفیه» خواجه عبدالله انصاری، «تذکره الاولیاء» عطار نیشابوری، «نفحات الانس» جامی و تذکره های خصوصی شامل «سیره ابن خفیف» دیلمی، «اسرارالتوحید» محمدبن منور، «رسالۀ سپهسالار» فریدون بن احمد سپهسالار و «مناقب العارفین» افلاکی را از دو منظرِ «اعتبار روایی- گفتمانی واقعیت برساخته تذکره های عرفانی» و «سبک زندگی و برساخت هویت- طبقه سوژه ها» بررسی کردیم. مبنای نظری تحقیق در بخش اول، آرای برخی از صاحبنظران نشانه شناسی اجتماعی و تحلیل گفتمان انتقادی است که وجوه دلالت یابی آنها از دو منظر کمّی و کیفی تبیین و تفسیر شد. مولف- راویان برای اعتبار بخشی، از سنت مستندسازی و عینیت نمایانه علم حدیث بهره می برند و واقعیت هایی درباب عرفا یا یک عارف برمی سازند. از منظر معرفتی برساخت واقعیت حاصل گزینش و انتخاب مولف- راوی یا راویانی است که بنا به معرفت-شناسی ویژه یا دلبستگی های ایدئولوژیک آن را بازنمایی می کند. نتیجه نشان می دهد که مولف- راوی با بکارگیری چهار دسته مدالیتۀ اعداد، تاکیدی، بسامد روایی و تداوم روایی با سببّیت بالا بعضی از واقعیت های برساختۀ خود را از منظر کمّی مستند و باورپذیر می کند. از منظر کیفی هم، ابتدا با تکیه بر ابزارهای شناختی راوی-کانونی ساز، همچون حسّ بینایی، شنوایی و لامسه برخی از رخدادها را عینی و محسوس می کند. سپس با شگردهای مشروعیت-بخشی همچون استناد به نظام قدسی، رجوع به سنّت، عقلانی سازی و شگرف سازی بخشی دیگر از آنها را مستند و واقعی می نمایاند. بخش دوم، با تکیه بر نظریات متفکران مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی سلیقه و مصرف دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که سبک زندگی عرفا در تذکره الاولیاء در قالب پنج عنصرِ پوشاک، تغذیه، عبادات و مناسک، سخن گفتن و حرکات بدن و تعلقات و دارایی های سوژه های عارف به برساخت و تمایز دو کلان طبقۀ «عارف-زاهد» و «عارف-عاشق» انجامیده است. طبقۀ عارف-زاهد با گرایش به وجه سلبی انواع ریاضت به شکل نشاندار و برجسته به قطعیت معنا باور داشته است. پوشاک خشن، فرسوده یا عریانی، غذاهای ساده، گیاه خواری، عبادات و مناسک مستمر، سخن گفتن پر از تردید، خوف با احساس گناه، زن و فرزند گریزی، دارایی های ناچیز شاهد این ادعاست. در مقابل طبقۀ عارف-عاشق به پوشاک یا تغذیه به سویۀ سلبی ریاضت توجه کرده است اما ریاضت اغلب آنان به شکل ایجابی، گشوده و سیال سامان یافته است. گریز از الزام خرقه پوشی، تنوع طلبی در تغذیه، شوریدگی های خلسه وارِ بدن فزا، گستاخی های زبانی-بدنیِ فاصله گریز و واسطه ستیز و تعلق و دارایی گزینی غیر الزام آور نمونۀ این سبک از زندگی است.
-
استراتژی تابو و طفره در زبان فارسی و کردی
1400تابوها مقولات و مفاهیمی هستند که به واسطه حرمت عرفی، نظم و نزاکت اجتماعی، دینی و سیاسی و غیره از ذکر یا استفاده از آن ها پرهیز می شود. مقوله تابو فرهنگ وابسته بوده و میزان تابو بودن آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر و همچنین از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است و در هر زبانی، درجات مختلفی از محدودیت و ممنوعیت را برای گویشوران آن زبان ها رقم می زنند. بر همین اساس کاربران زبان بنا به انواع تعهد، نگرانی یا ضرورت نظم اجتماعی، با وجوهی از روش ها از بکارگیری واژگان و تعابیر تابویی، طفره می روند، یکی از راهکارهای این جریان هم، استفاده از فرایند خوشایندسازی زیانی است. آن هم به کاربردن آن دسته از کلمات و عباراتی است که در مقایسه با واژگانی تابویی نرم تر و ملائم تر هستند و نزد جامعه مقبول تر و زیباترند. در این نوشتار بر مبنای زبانشناسی اجتماعی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، وجوه خوشایندسازی و چگونگی طفره رفتن گویشوران فارسی زبان و کُردزبان (کُردی میانه) با تکیه بر الگویی « مدل وارن 1992» طبقه بندی، دلالت یابی و تفسیر شده است. البته در مواردی هم بنا به ظرفیت داده ها از مفاهیم صورتبندی شدۀ محققان دیگر بهره برده شده است. نتیجه نشان می دهد که بنا به بافت اجتماعی-فرهنگی حاکم بر جامعۀ موضوع تحقیق، پشتوانۀ اصلی خوشایندسازی در زبان فارسی و کُردی میانه مناسبات اخلاقی-اجتماعی، دینی، سیاسی و عرفی و روانی است و موضوعات و حوزه های خوشایندسازی نیز در هر دو زبان عمدتاً شامل موضوعات اخلاقی، دینی، سیاسی و عرفی است که وجه جنسی و جسمانی تابوها که ذیل امر اخلاقی و عرفی است، بیشتر از بقیه به چشم می آید. بر همین حسب گویشوران مذکور با گرایش به انواع شگردهای طفره با ساخت معنایی و صوری به خوشایندسازی زبانی روی آورده؛ که در این میان بکارگیری شگردهای استعاره، مجاز، واژگان مبهم، عبارات اشاره ای، هم معنایی، وام واژه، واژگان خنثی کننده بنا به ماهیت خاص خود، بیشتر در میان آنها رواج دارد.
-
نمادهای عاملیت گریزی سوژه در غزلیات شمس
1400عاملیت گریزی در متون عرفانی به این معنی اشاره دارد که چگونه سوژه، به عنوان شناسنده، فاعلیت و عاملیت خود را از دست می دهد و در مقام مجراء عمل می کند. بر این اساس عاملیت گریزی سوژه در پژوهش حاضر به بیان جایگاه سوژه و بررسی تاثیر این جایگاه بر روی ساختار متن می پردازد که چگونه این امر منجر به ایجاد بافتی متفاوت و نمادپردازی های ویژه در آن می شود.تحقیقات بسیاری درباره ی غزلیّات شمس، به خصوص درباره ی ساختارشکنی های موجود در آن صورت گرفته است، اما در این پژوهش ها جایگاه سوژه و تاثیر آن بر این ساختار متفاوت نادیده انگاشته شده است. پژوهش حاضر با توجه به منطق عاملیت گریزی سوژه و نظر به سه دیدگاه کلامی (معتزله، اشاعره، ماتوریدی، امامیه)، نظریات معاصر (رنه دکارت، لویی آلتوسر) و عرفانی به بررسی غزلیّات شمس می پردازد و سپس با مشخص کردن نمادها و مصادیق، تاثیر این امر در ساختار غزلیّات شمس بیان می شود.غزلیات شمس به عنوان اثری عارفانه و عاشقانه، به تمامی وانمایی فنا است که نه تنها سوژه به بیان و نشان دادن فنا می-پردازد، بلکه با توصل به شیوه های مختلف و بیان های گوناگون در حال به اجرا درآوردن فناست؛ خواه با بیانی خاموش وار و خواه با فراخوانی انواع سوژه های انسانی و غیرانسانی. معرفت شناسی عارفانه مولانا در هرکجا که گام می نهد ماحصلش بی خویشی است و راهی شدن به سوی عدم و نیستی و غرق شدن در عشق حق و همین مضمون است که در سراسر آثارش به شکل های مختلف بازتاب می یابد.
-
شیوه های ارجاع در مثنوی
1400برای فهم هر متن باید محل ارجاعات آن متن را در متن های پیش از خود و یا همعصر خود یافت. بنا به نظریه جدید از اصطلاح بینامتنیت در این راستا بهره برده شده است. با توجه به این که ارجاع در جهان قدیم فقط در حد آدرس دهی بوده است و خود نیز ابزاری در جهت انتقال علوم بود؛ می خواهیم مفهوم ارجاع را در عصر خود برای تمام متون مورد مداقّۀ نظر قرار دهیم. که ارجاع دهی در جهان جدید هر گونه ارجاع دهی و اشاره و تلمیح و اقتباس را شامل می شود و در چهار چوب نقد و نظریه ادبی نو مشمول بینامتنیت با تمامی معانی گسترده آن می شود که خود شامل ارجاع، تلمیح، سرقت و نقل قول می باشد. مثنوی مولوی را در این پروژه بر شیوۀ ارجاع خاص و صریح، تحت نظریۀ جدیدِ کسانی چون ژرار ژنت و جولیا کریستوا و رولان بارت مورد بررسی قرار می دهیم که برای فهم درست مثنوی، این امر الزامی است؛ تا ارجاعات خاص و عام و صریح و مجهول را از هم تفکیک نموده و مطلب روشن گردد. مولوی بیشترین اقتباسات و ارجاعات را در درجه اول از قرآن و بعد از احادیث نموده است. و جدای از ارجاعات به منابعی دیگر در دل مثنوی ارجاعاتی دارد که در این تحقیق به آن ها اشاره گردیده است. برای فهم هر متن می بایستی محل ارجاع آن متن را چه در آثار خود مولف و چه در آثار دیگران دنبال گرفت. که این امر برای کتابی چون مثنوی معنوی تا حال به تمامی و به شکل امروزین یعنی شیوه ارجاع خاص صریح مورد توجه واقع نگردیده است؛ هرچند استادان و محققان در زمینه اقتباس مثنوی از متون دیگر زحمات با ارزش و در خور توجه کشیده اند. این پژوهش در جهت تبیین و روشن ساختن این امر نگاشته گردیده است؛ که مولانا کتاب سترگ مثنوی خود را با ارجاع و اقتباس از چه متونی حاصل کرده است؛ که بعضی از ارجاعات وی بینامتنی درون اثری و میان دفتری و بینامولفی است و بعضی از ارجاعات وی بینامتنی برون اثری یعنی برون دفتری و بینامتنی برون مولفی است. البته در تحقیق حاضر بیشتر ارجاع خاص صریح، در پیش رو قرار گرفته است و بعد تقسیم بندی هایی که از متنِ مثنوی بدست آمده، بیان شده است.
-
شیوه ها و شکل های تولید و تدادم فضا در ادبیات سیاسی-اخلاقی کلاسیک فارسی
1400بخش عظیمی از حوزۀ جامعه شناسی ادبیات در دورۀ کلاسیک ما را آثار سیاست نامه ای تشکیل می دهند که با پرداخت های متفاوتِ تمثیلی یا نمادگونه تداعی گر بخش مهمی از فرهنگ، آداب و سنن آن دوران هستند. بررسی عمیق این آثار نیازمند تحلیل پشتوانه های فکری نهفته در لایه های ضمنی آنهاست که در جزئی ترین شکل های زندگی نمایان شده است. در این پژوهش مصداق های عینی زندگی فردی و اجتماعی با روش دلالت یابی فضایی در «مرزبان نامه» سعدالدین وراوینی، «کلیله و دمنه» نصرالله منشی، «گلستان سعدی»، «نصیحت الملوک» امام محمد غزالی، «قابوس نامه» عنصرالمعالی، «سیاست نامه» خواجه نظام الملک طوسی، دلالت یابی و تفسیر شده است. میزان نفوذپذیری این اندیشه ها به شکل ضمنی یا مستقیم از طریق مطالعۀ فضای حاکم بر آنها از جمله بررسی دلالت های فضایی از منظر فاصله، جهت و حوزه، صورت ها و مصداق های عینی بازنمایی فضا (کنش، وضعیت، سبک زندگی، سلیقه و مصرف و آداب فردی و اجتماعی) جهت های فضایی (عمودی و افقی)، نشان می دهد که جهان بینی و رویکردهای فکری آن دوره از جمله اندیشۀ سیاسی ایرانشهری بر تمام جنبه های زندگی اجتماعی، آداب و سنن و فرهنگ حاکم بوده است. نوع نگرش به سیاست و پارادایم حاکم بر این حوزه ها، تابعیت و تثبیت نظام سلسله مراتبی است. با توجه به ساختار های فکری جامعه که پایبند نظامِ نظم-مند و فاصله مند سلسله مراتبی بودند، طبقه و موقعیت اجتماعی اعضای گروه های مختلف جامعه نقش موثری در نوع کنش کنشگران ایفا می کند. در حقیقت، چارچوب اندیشه های آن دوران در خدمت پایبندی به نظام نظم مند سلسله مراتبی است؛ نظمی که بر حفظ فاصله در تمام روابط انسانی تاکید می کند و مفهوم طبقه و تمایزات طبقاتی را برجسته می کند. در این پژوهش هفت آداب شامل: آداب معاشرت، آداب آموزش و تربیت، آداب خانواده داری، آداب دوستی و دشمنی، آداب تفریح و فراغت، آداب کاسبی و شغل و آداب منزلت یابی و قدرت بخشی مورد تحلیل قرار گرفته اند.ضوابط حاکم بر آداب ها انعکاس همان نظم انظباطی سلسله مراتبی و فاصله مند است که ضمن ایجاد فاصله، طبقه و جایگاه افراد در گسترۀ اجتماع را نیز تفکیک و مشخص می کند.
-
بازنمایی واقعیت و آرمان در شعر چپ گرای نو فارسی و کردی (سیاوش کسرایی، اسماعیل شاعرودی، عبدالله گوران و احمد دلزار)
1400ادبیات متعهد همواره منعکس کننده جهت گیری ها و اندیشه های مبارزان علیه حکومت های استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی را در ادبیّات فارسی و کُردی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی، عبدالله گوران و دلزار نیز از جهت زمینه اجتماعی، سیاسی، محتوا، فنون و راهبردهای زبانی در حوزه ادبیّات انتقادی و به ویژه در چارچوب ایدئولوژی چپ قرار می گیرند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی ضمن توصیف و تحلیل تکنیک های مهم و کلیدی در زمینه بازتاب واقعیت و آرمان در اشعار چهار شاعر مذکور، ایدئولوژی ها و سازوکارهای مختلف ادبی و ایدئولوژیک آنها توضیح و تبیین نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بررسی اشعار ایشان نشان می دهد که هر چهار شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین واقعیت و آرمان برقرار کرده اند و از رهگذر آن در مسیر آگاهی بخشی به ملت، از مبارزان پیشگام بوده اند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمان های شکل گرفته از اشعار آنان نیز حاکی از آن است که این شاعران در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تاثیرگذاری آن، گفتمان انتقادی یکدستی را در برابر سطله استبداد خلق کرده اند. گفتمان غالب در اشعار آنان با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افق های رهایی بنا شده است. به موازات این گفتمان، گفتمان مسلط دیگری در شعر آنان وجود دارد که برای بازنمایی تلخی های نظام حکومت و با هدف مشروعیت زدایی از سلطه حاکمان صورت بندی شده است.
-
مطالعه تطبیقی خمریات در دیوان حافظ شیرازی و دیوان ملای جزیری
1400شراب، مستی و عناصر میخانه در اشعار شاعران کلاسیک بخصوص در غزل ها بسامد بالایی دارد. در جامعه اسلامی، کاربرد این عناصر در شعر به رغم تحریم و ممنوعیت شراب از روزگاران قدیم تا عصر ما محل بحث و مناقشه بوده است. حافظ شیرازی یکی از شاعرانی است که به گستردگی از عناصر میخانه در اشعارش استفاده کرده است. این گستردگی و بسامد بالای شراب و دیگر عناصر میخانه در اشعار حافظ موجب اختلاف قرائت های زیادی در میان محققان شده است. کاربرد شراب در دیوان حافظ، علاوه بر محققان، در میان شاعران نیز باعث برداشت و قرائت های خاص شده است. از این میان ملای جزیری را برای مطالعه تطبیقی برگزیدیم که عناصر میخانه در اشعار او کاربرد زیادی دارد. در این تحقیق می خواهیم شیوه کاربرد هنری و نوع تلقی ملای جزیری از کاربرد عناصر میخانه را تبیین و تحلیل کنیم. درعین حال، میزان توجه وی به دیوان حافظ و نوع نگاه و تلقی وی از شراب و عناصر میخانه را در دیوان حافظ دریابیم. نتایج این رساله نشان می دهد استعاره ها، کنایات و تشبیهات در اشعار ملای جزیری در حوزه خمریات به نسبت دیوان حافظ نوآوری قابل توجهی ندارد. سنت های فرهنگی ایرانی اشعار حافظ در خمریات اشعار ملای جزیری با قرائتی اسلامی تبلور پیدا کرده است. خمریات در اشعار ملای جزیری مبتنی بر اندیشه های عرفانی است اما در اشعار حافظ مبتنی بر کارکرد اجتماعی و مبارزه با ریاکاری صوفیان و عرفا و نظایر آنان است. بیان باده نوشی در اشعار ملای جزیری با روایت اول شخص مبتنی بر اندیشه های عرفانی است ولی در اشعار حافظ برای مبارزه با ریاکاران با روایت اول شخص بیان می شود. ملای جزیری در نحوه و شیوه کاربرد عناصر میخانه به دیوان حافظ توجه داشته است.
-
گفتمان انتزاعی و مشروعیت بخشی در تاریخ بیهقی
1400برخی از رشته های علوم انسانی در مشخص ساختن ژانر تاریخ بیهقی اختلاف نظر داشته اند. هرچند در نخستین نگاه این اثر، مکتوبی ادبی است اما از سوی دیگر نام تاریخ بر خود دارد و از سویی دیگر به اعتبار برخی درونمایه های مفهومی می توان آن را متعلق به حوزه سیاست یا حتی فلسفه نیز دانست. اما شاید به میانجی بررسی موضوعی مانند «تحلیل گفتمان انتزاعی و مشروعیت بخشی در تاریخ بیهقی» بتوان با نقطه عزیمت عرصۀ ادبی، به حوزه های دیگر نیز تا حدی پرداخت و میانجی های این اثر سترگ را مشخص و برجسته ساخت. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به چنین موضوعی پرداخته است. به نظر می رسد رابطه میان آموزه های نظری و انتزاعی و رویدادها در تاریخ بیهقی از یک سو رابطه ای تاییدگرایانه و از سوی دیگر بر اساس نوعی تناقض بنا شده اند. از سوی دیگر نتایج بحث نشان دهندۀ آن است که نویسنده تاریخ بیهقی توانسته است در حوزه ایجاد مشروعیت به برخی از عناصر و سوژه های روایت خویش به درستی و با قدرت عمل کند. با این حال برخی ضوابطِ گفتمان مسلط، خرافه گرایی، کین توزی، شرارت و حتی ساختار مبتنی بر توطئه توسط او به میانجی گفتارهای انتزاعی نه تنها تقویت نمی شود بلکه شدیداً به واسطۀ برخی از آموزه های تاریخی مورد انتقاد گسترده قرار می گیرد. به نظر می رسد بیهقی از مکانیسم های گوناگونی بهره برده تا اولاً آنچه را به طور تاریخی خیر و نیکی می خوانده به میانجی آموزه های انتزاعی و عقلانی بیرون از متن مشروعیت بخشیده و همچنین آنچه را که در نظرش مورد نکوهش بوده ضمن رعایت صداقت در گزارش آن را به شکل های گوناگون تقبیح نماید.
-
بازنمایی هویت ممدوح بر مبنای سلیقه و مصرف در قصاید مدحی عصر غزنوی
1399قصیده به عنوان رکن اصلی ادبیات مدحی، در جهان کلاسیک رایج ترین ابزار تبلیغاتی و هژمونیک برای دستگاه قدرت است. این قالب شعری، در ادبیات فارسی قدیم، در چهارچوب یک روایت منظوم، سعی می کند تا با هویت سازی برای ممدوحان، سلطه ی سیاسی آنان را به معنای سیادت انسان کامل بر عموم مردم مشروعیت بخشد. در این پژوهش، به قصد تبیین کارکرد ایدئولوژیک قصیدۀ مدحی، چگونگی بازنمایی هویت ممدوح در قالب «ابرانسان» و «ابر قهرمان» با تکیه بر مولفه های سبک زندگی وی - سلیقه و مصرف - در قصاید فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و عنصری بلخی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد که در این راویت های منظوم، راویان در آفرینش آرمانی هویت ممدوحان هفت الگوی اصلی از مولفه های مصرف یا سلیقه را بازنمائی کرده اند: 1) بدن و پوشش بدنی 2) تغذیه 3) سخن گفتن یا شیوه های رفتار زبانی (عادات کلامی) 4) دارائی ها و متعلقات (نشانه های مقام و رتبه) 5) تفریحات و سرگرمی ها یا مصارف فراغتی 6) مصارف هنری 7) مصارف اندیشه ای - کرداری. راویان از طریق بکارگیری ایدئولوژیک و هدفمند الگوهای مذکور، عمدتاً به گزینش و ترسیم ویژگی هایی از مصرف و سبک زندگی ممدوحان پرداخته اند که به خلق هویتی منحصر به فرد از آنان منتهی شود. این امر به دلیل نفوذ اندیشه ی سیاسی ایرانشهری در اندیشه ی سیاسی ایرانی، حاکمیتی مشروع را در ذهن مردم برای زمامداران حکومت غزنوی تعریف و تثبیت می کند.
-
مطالعۀ تطبیقی راوی در سه رمان آخرین انار دنیا، زمستان بی بهار و نفس تنگی
1399اهداف نویسندگان از نوشتن تا حدّ زیادی مبتنی بر انتخاب راوی و نحوۀ راویتِ راوی منتخب آنان است. نوشتن در قلمرو اقلیم و موضوعات و مسائل محلی ممکن است در انتخاب راوی، آن هم راویی که بتواند همین مسائل و موضوعات را در عرصه ای گسترده تر طرح و تبیین کند دشوار باشد بدین سبب، برای تحلیل ارزش و جایگاه داستان نویسی در حوزه فرهنگ کردی به انتخاب راوی و تناسب آن با سایر عناصر داستان در آثار نویسندگان مشهور کُرد پرداخته ایم. در این رساله با مطالعه تطبیقی سه رمان آخرین انار دنیا نوشته بختیار علی، زمستان بی بهار نوشته ابراهیم یونسی و نفس تنگی نوشته فرهاد حیدری گوران به تحلیل تناسب راوی با سایر عناصر داستان پرداخته ایم. انتخاب راوی با درونمایه، شخصیت ها، فضا، مکان، زمان و موضوع در رمان آخرین انار دنیا و رمان زمستان بی بهار متناسب است اما در رمان نفس تنگی این تناسب دیده نمی شود. نوع راوی و میزان حضور یا دخالت راوی در داستان در هر سه رمان کاملاً بیانگر گفتمان نویسندگان است. شیوۀ عرضه اطلاعات راویان در رمان نفس تنگی به صورت گزارشی است. راوی در رمان زمستان بی بهار نیز اطلاعات را به صورت مستقیم بیان می کند اما در غالب موارد حتی در مواردی که اطلاعات خود را به صورت دائره المعارفی عرضه می کند در این روایت ها مداخله می کند اما در روایت آخرین انار دنیا راوی به صورت ذهنی روایت می کند و از دخالت در روایت پرهیز می کند. راوی در رمان زمستان بی بهار علیه نویسنده می شورد و شیوۀ او مبتنی بر جنبه های فراداستانی و اصول پسامدرنی است اما در روایت رمان نفس تنگی با راوی مدرن روبرو هستیم. در رمان زمستان بی بهار، خواننده به صورت پیوسته و ممتد با حالتی از تعلیق روبرو می شود. راوی نفس تنگی خود را ملزم می داند که تمام روایت را از نزدیک روایت کند حتی اگر این امکان برایش میسر نباشد و جنبه تصنعی داشته باشد اما راوی در رمان های آخرین انار دنیا و زمستان بی بهار تلاش می کند از فاصله روایی متناسب با موضوع و جنبه های مرتبط با مکان و زمان استفاده کند.
-
ملحقات شاهنامه
1399چکیده شاهنامه به سبب تنوّع منابع و خاستگاه های متعدّد و محدودۀ جغرافیایی گستردۀ آنها، علاوه بر مدّت طولانی گردآمدن و مکتوب شدن آن، ساختاری تودرتو یافته و در برخی از مواضع نیز دچار تناقض شده است. بنابراین برخی از موارد از سوی پژوهشگران و مصحّحان، الحاقی و افزوده قلمداد شده و گاه از متن زدوده شده و یا به زیرنویس و بخش ملحقات رانده شده است. از میان چاپ ها و تصحیح های مختلفی که از شاهنامه موجود است؛ چاپ مسکو که نخستین تصحیح علمی این متن است انتقادی است؛ انتخاب شد زیرا هردو چاپ به دقّت – و چاپ خالقی مطلق که تا این زمان آخرین تصحیح کامل، به شیوۀ علمی نسخه بدل های خود را به شکل منظّم در زیرنویس درج کرده اند و از این بابت تحقیق و پژوهش بر متن شاهنامه را آسان تر کرده اند. سپس شماری از مواردی که از سوی مصحّحان این دو چاپ، الحاقی دانسته شده و از متن زدوده شده است، ارزیابی و با تشخیص مواردی که دارای ساختار روایی هستند مورد بررسی و کنکاش قرارگرفتند. در این میان، بین دو چاپ نیز مقایسه ای صورت گرفته، موارد صحیح و یا اشتباه یکی از دو چاپ و یا مورد یا موارد مشابه هر دو در ضمن برشمردن اشکالات و ایرادات وارده، مورد اشاره قرارگرفته است. در این بررسی با شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر اساس روش ساختارگرایی و گنجیدن مضمون روایی آنها در یکی از ساختارهای معمول شاهنامه همچنین دقّت در نسخه بدل های درج شدۀ هر دو چاپ و یافتن مواردی که مصحّحان در درج صحیح نسخه بدل ها دچار اشتباه شده اند و یا گاه به دلیل اتّکای بیش از حدّ آنها بر نسخه یا نسخه های خاص و یا اعتماد بسیار به برخی از منابع جانبی همچون ترجمه های عربی که از این متن موجود است، و یا توجّه نکردن به اشارات درون متنی صحیح که دلیل بر اصالت روایت دارد، آن مورد خاص را از متن زدوده اند؛ حکم بر اصیل بودن روایت مزبور داده ایم. و درنهایت پیشنهاد کرده ایم آن روایت در متن قرارگیرد یا حداقل با قید احتیاط درون قلاّب، در متن و در مکان مناسب گنجانده شود.
-
بازنمایی هویت سوژه ها در داستان های مدرسه
1398داستان های مدرسه با توجه به دوره و راوی می توانند روابط پنهان آموزش و پرورش و اجتماع را نمایان سازند. این امر از دریچه تحلیل انتقادی گفتمان و به ویژه تبار شناسی و تحلیل گفتمان فوکو نتایج معنادار و قابل توجّهی خواهد داشت. در پژوهش حاضر با عنوان بازنمایی هویت سوژه ها در داستان های مدرسه، داستان هایی از دوره نیمه کلاس (دوره های پهلوی اول و دوم) و از داستان نویسانی هم چون جلال آل احمد، صمد بهرنگی، علی اشرف درویشیان، رسول پرویزی و... انتخاب شده اند. داستان ها از سه منظر دانش آموز راوی، معلم راوی و شخص سوم راوی تحلیل شده اند. هدف از تحلیل، آشکارسازی رابطه متون منتخب با اوضاع جامعه و احوال آموزش و پرورش بوده است؛ هم چنین بر آن بوده ایم که پندپذیری از آموزش وپرورش در اصلاح جامعه چه جایگاهی دارد. در این پژوهش از تبارشناسی و تحلیل گفتمان انضباطی فوکو در بازنمایی هویت سوژه های مشارک در داستان ها سود جسته ایم. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. داستان های مورد بررسی 18 مورد از دوره نیمه کلاس است که به صورت تصادفی از بین کل داستان های چاپ شده با محوریت مدرسه انتخاب شده اند. نتایج تحلیل آثار نشان داده است که قدرت و گفتمان غالب از طریق نظام آموزشی و زیر مجموعه های آن، هم چون مدرسه، در جهت باز تولید آراء و افکار خو د در میان مردم بهره برده اند.
-
شکل های مواجهه با دیگری بزرگ در آثار احمد اکبر پور (سه سوت جادویی و رد پای نویسندۀ عقده ای)
1398هویّت یعنی مواجهه با دیگری، جهان به مثابه ی متنی که من با دیگری مواجه می شود. و متن های ادبی عرصه ی، مواجهه با انواع دیگری است. دیگری مبحثی است که در حوزه های مختلفی چون هستی - معرفت شناختی، زبانی وحوزه های دیگر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش دو اثر از احمد اکبرپور (سه سوت جادویی و رد پای نویسند ه ی عقد ه ای) در نظر گرفته شده است. چگونگی ارتباط کودک- نوجوان- درمتن با دیگری هایی که در مسیر رشد و زندگی اش قرار می گیرد، موضوع خوانش ماست. نوجوان با دیگری بزرگسال روبه رو می شود.«دیگری» ای که، جزء ولازمه ی بالندگی اوست. دیگری بزرگ، که گاهی پس زننده و گاهی پیش برنده است. با تعامل که شرط اصلی آن وجود دیگری است می توان تجربه کرد با توجه به این مطلب هر «دیگری» یک «تجربه» محسوب شده است. با قرار گرفتن و همراهی کردن با این دیگری هاست که نوجوان می تواند به شناخت در مورد مسائل مختلف برسد و از مراحل مختلف زندگی عبور کند و بزرگ شود. با توجه به نتایج به دست آمده، بیش تر مواجهه ها، از نوع همترازی است؛ البته با مایه هایی، هم از جذب و هم از حذف، یعنی کاملاً پس زننده یا جذب کننده نیستند؛ این دسته رشد دهنده محسوب می شوند. گروه دوم حذف کننده ها هستند که با شخصیت نوجوان همراهی ندارند و فقط به صورت مقطعی حضور دارند. و در آخر گروه جذبی که کم ترین گروه را تشکیل می دهند.
-
نامگذاری داستان ها و شخصیت ها در آثار جمال زاده
1398نام هر اثر ادبی کلیدی است که نویسنده بر روی اثر خود حک می کند و آن را در اختیار مخاطب قرار می دهد تا با استفاده از آن مخاطب بتواند با خوانش اثر به زوایای پنهان جهان نویسنده و به دنیایی پر رمز راز او وارد شود. اهمیت نام اثر تنها برای شناسنامه دار کردن اثر نیست بلکه اهمیت آن از این جهت است که می تواند دلالتی بر کیفیت و اهمیت اثر از نظر بافت و ساخت آن باشد و همچنین عنوان نشان اثر را با خود همراه دارد که برای بررسی و سخن گفتن در مورد یک اثر ادبی میان منتقدان و دیگر افراد، مهم محسوب می شود. هدف این پژوهش بررسی نامگذاری در داستان ها و شخصیت ها در آثار جمال زاده است. نامی که نویسنده برای داستان یا شخصیت قصه خود انتخاب کرده اتفاقی نیست، بلکه ارتباط معنای با کل داستان یعنی عنوان، نام شخصیت ها و متن دارد. در این جا عنوان داستان جزئی از داستان محسوب می شود که در درک معنا و اندیشه نویسنده نقش دارد. در این پژوهش علاوه بر بررسی نامگذاری در داستان ها و شخصیت ها در آثار این نویسنده می توان محتوای کتاب ها و همچنین خطوط فکری و اندیشگی در نام گزینی، داستان ها و شخصیت ها در آثار او مورد بحث و بررسی قرار داد.
-
برساخت سوژه گی دختر و دخترانگی در سه رمان فرهاد حسن زاده (هستی، زیبا صدایم کن، این وبلاگ واگذار می شود)
1398دوره ی نوجوانی در مقایسه با کلیت عمر آدمی دوره ای پُر تعلیق است و در این میان دوران بلوغ دختران از حساسیت های دامنه دارتری برخوردار است. از اواخر قرن نوزدهم، نظریه های فرهنگی و جامعه شناسی دختران و دخترانگی را دوره ای تاثیرگذار در تغییرات فرهنگی معرفی کرده اند. در پژوهش حاصل هدف اصلی پی بردن به برساخت مفهوم دخترانگی در 3 رمان نوجوان فرهاد حسن زاده است. بدین منظور 3 رمان (هستی)، (زیبا صدایم کن)، (این وبلاگ واگذار می شود) مورد بررسی قرار می گیرد، تا دریابیم چه روایتی از دخترانگی در این رمان ها بر ساخته می شود. نتایج نشان می دهد فرهاد حسن زاده در رمان (هستی) روایت دختر نوجوانی را که مدام به خاطر رفتارهای غیر دخترانه و خارج از عرف کلیشه های جنسیتی زنانه، توسط بزرگسال ملامت می شود، مورد بررسی قرار می دهد. هنجارشکنی هستی، معطوف به قانون های آهنین خانه و جامعه و در زمینه جنسیت، دگرپوشی و گزینش هوّیت مردانه برای رسیدن به هوّیت زنانه در جامعه مردسالاری اتفاق می افتد. در رمان (زیبا صداین کن) زندگی دختر پانزده سال های به نام زیبا را که در آسایشگاه کودکان بی سرپرست زندگی می کند به تصویر می کشد، که در مردابی از بدبیاری فرو رفته. سفری یک روزه با پدری مجنون، از صبح تا شب در شهری که بوی گوگرد و سرب، دود، بوی خاطره و هراس می دهد. سفری که یک رویه اش شادی و مضحکه است و روی دیگرش اندوه. در رمان (این وبلاگ واگذار می شود) حسن زاده یک داستان عاشقانه قدیمی را در قالب یک وبلاگ روایت می کند و با پرداختن به موضوعی مثل عشق دوران نوجوانی فضایی را ترسیم می کند که همدلی مخاطب را برمی انگیزد. مخاطب نوجوان برای شخصیت زال نگران می شود. حتی اگر زال از آبادان دهه شصت حرف بزند. باز هم دغدغه هایی دارد که برای نوجوان امروز آشناست.
-
پیوستار باور و فرم در رمانهای فرهاد ح گوران: «نفس تنگی» و «کوچ شامار»
1398میان هر شکل از روایت پردازی یا تولید نشانه از منظر گفتمانی، میان فرم و ایده، نسبتی ساختاری برقرار است. فرهاد حیدری گوران نویسنده چند رمان، بنا به باورداشت های یارسانی یا تجربه زیسته در میان مردم یارسان، خودآگاه یا ناخودآگاه؛ خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر باورهای یارسانی قرار گرفته و این فرآیند به فرم آثار او شکلی متفاوت بخشیده است. باورهای یارسانی مبتنی بر نوعی عدم قطعیت، ناتمامی و صیرورت و زمان آگاهی است. چنین باورداشتی و شگردهای همبسته با متون یارسانی با روایت پیشامدرن، نوکلاسیک و حتی مدرن ناهمخوان است؛ اما روایتگری پستمدرن ظرفیت و قابلیت اعمال و اجرای آنها را دارد. بر همین اساس میتوان باورداشتهای یارسانی را در فرم رمانهای نفس تنگی و کوچ شامار از نظر زمان، زبان، شخصیتپردازی، مکان و پایانبندی و نشانهشناسی بررسید. ضمن اینکه روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است.
-
حال حضور در نظم نشانگانی راوی غزلهای مولانا
1397برای بررسی مفهوم گسترده و نیز مبهم حضور، و توصیف کیفیت آن و سپس پرداختن به نمونه های توصیفی و روایی آن در آثار عرفا و نهایتاً غزلیات شمس، نخست نیاز به شناخت و تعریف برخی اصطلاحات عرفانی، از جمله حال و حالات و مقامات عرفانی است. با مراجعه به متون قدیم عرفانی و آرای صاحب نظران این حوزه، و اشاره به مثال های برجسته در هر موضوع که توصیفات عارفانه و روایت های شگفتی را در بر می گرفت، و نیز دسته بندی موضوعی حضور و رویت و نظریات موافق و مخالف، به سراغ غزلیات شمس رفته ایم و این تعاریف و دسته بندی ها را با در نظر گرفتن اشعار مولانا ترتیبی دیگر دادیم و در هر مورد توصیفی و توجیهی ارائه کردیم که البته با اشاره به وجوه ادبی و زیبایی شناختی، گسترش بیشتری یافت. حیرت و هنجارشکنی های زبانی و بیانی مولانا بیشترین حجم را در این مقال داشتهاند و توصیف لحظه ی حضور که گاهی هشیارانه و گاهی نیم هشیارانه و در بهترین نمونه ها، ناهشیارانه صورت گرفته، مصداق های زیبا و قابل بحثی در غزل های مولانا دارد. جلوه ی حضرت حق در شکل های مختلف، مثل آب و نور و آتش و ...، طبیعتاً روایت هایی خلق کرده است که گاهی ناباور و سوررئال، خاص بیان ناخودآگاه مولانا، و گاهی حتی هول انگیز از آب درآمده است. نهایتاً سبک روایت گری مولانا در غزل هایش با توصیفاتی که از مقوله ی رویت و شهود در زبان او راه یافته است ایجاد هنرهایی کرده است که در زبان و بیان و موسیقی شعر او دیده می شود .
-
کارکرد ارتباطی طعن در مثنوی
1397مجموعه مثنوی یکی از بارزترین و ارزشمندترین آثاری است که در ادبیات فارسی وجود دارد. از آنجا که مثنوی اثری تعلیمی عرفانی است، سعی مولانا بر این بوده است که در قالب داستان و حکایت و تمثیل به بیان پند و اندرز و تلنگر زدن به مخاطب در مسائل اخلاقی بپردازد و همچنین افکار و اندیشه های عرفانی خود را نیز تشریح کرده است. در مثنوی، مولانا هر جا که خواسته است موضوعی را به مخاطب بفهماند و به او هشدار دهد، کلام خود را به صورت گزاره ای امری و خطابی آورده است، که گاه لحن خود را در این خطاب ها برای اثرگذاری بیشتر تغییر داده است و آن را به صورت طعن آمیز بیان کرده است. در ادبیات تعلیمی، خطاب به گوینده این مجال را می بخشد تا تعلیم خود را از جهات مختلف به مخاطب القا کند. از میان انواع ادبی، ادب تعلیمی بیشترین ظرفیت را دارد که علاوه بر شکل مستقیم در لا به لای کلام و به صورت غیر مستقیم قصد و هدف خود را مطرح کند. در این پژوهش تلاش شده است تا ابیاتی را که مولانا در آن طعن به کار برده است را بررسی کنیم.
-
برآمدن فردیت و شکل گیری امر کالبدی در داستان های نسل اول ادبیات معاصر فارسی
1397با توجه به خاموش ماندن بدن در متون کلاسیک و پس زدگی فردیت در جهان قدیم، بدن به عنوان مهم ترین عنصر هویت ساز در نظام نشانگانی متون ادبی کلاسیک جایگاه چندانی نداشته و کنش ها و وضعیت های بدنی جز در شکلی کلی گویانه، نقش بایسته ای در بازنمایی های موجود نظام نشانگان ادبی نداشته است. پس از آن در دوران معاصر، به تبع تغییر اجتماع و با فراهم آمدن پشتوانه های اجتماعی و فرهنگی و با توجه به این که بدن به عنوان یک موضوع مهم در عرصۀ علوم اجتماعی مورد توجه قرار گرفت، امر بدنی به عنوان یک عنصر هویت ساز برای بازنمایی هویت و فردیت سوژه های ادبی رایج شد. در این پژوهش بازنمایی بدن محورانۀ هویت سوژه اُبژه های داستانی آثار چهار نویسندۀ نسل اول ادبیات معاصر هدایت، چوبک، - ساعدی و جمالزاده از دو منظر بدن به مثابه موضوعی نمادین جامعه شناختی و بدن به عنوان - موضوع نظارتی سیاسی، به روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی د لت یابی و تفسیر شده است. در رویکرد نمادین جامعه شناختی برای بازنمایی هویت سوژه ابژه ها، کُنش ها و وضعیت های - - برآمده از بدن و حاوی نشانگان سلیقه و مصرف با تکیه بر نظریۀ پی یر بوردیو و وبلن و در رویکرد انضباطی سیاسی انضباط ها و سرکوب های بدنی اعم از گروتسک، داغ ننگ و به - حاشیه راندگی های بدنی و سرکوب های برآمده از زبان به صورت مستقیم و غیرمستقیم با محوریت نظریۀ گافمن بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد که سرمایه های بوردیویی در میدان رقابت و عمل معنا می یابند و میزن مصرف آن ها در کُنش گری سوژه اُبژه ها، طبقه را - ایجاد می کند. همچنین بدن های محذوف، هویتی خاموش هستند که با نگاهی هستی شناسانه به مثابۀ نیستی اعلام می شوند و غیبتی تحمیلی بر آن ها عارض می شود.
-
بررسی تلقی واقعیت از نگاه راویان چند متن تاریخی - ادبی فارسی
1397راویان روایتهای تاریخی ادعا می کنند که واقعیت امور، واقعیتی است که از خامه ی توانای ایشان گفته می شود اما این مورخان اغلب از این نکته غافل اند که تاریخ نگار خواه ناخواه، تحت تاثیر یک سلسله علل و عوامل درونی و بیرونی قرار دارد ازجمله عوامل درونی می توان به نیت مورخ در نگارش تاریخ اشاره کرد و از عوامل بیرونی هم می توان به نظام ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی و همچنین پیوند دین و حکومت اشارت داشت. تاریخ بیهقی، تاریخ جهان گشای جوینی و سلجوقنامه ی ظهیرالدین نیشابوری از روایت های تاریخی به شمار می روند که راویان این کتب با استفاده از گفتمان های انتزاعی، ارزیابی کننده، عاطفی و گفتمان وجهی سعی در گسترشِ نظر شخصی خوددارند و برای اینکه بتوانند نگاه خود را غالب کنند مدام گفتمان سازی می کنند و بین روایت و گفتمان گردان اند. از طرف دیگر راویان این کتب تاریخی مدعی گفتن واقعیت ها هستند و با توجه به اینکه گفتمان سازی خودبه خود نوعی موضع گیری می باشد؛ بنابراین، راوی فقط داستان نمی گوید بلکه گفتمان سازی هم می نماید در پی اثبات این حقیقت هستیم که. مورخان و ادیبان سلف ما می خواستند آنچه را که بدان باور داشتند به شیوه های مختلف، به خوانندگان انتقال دهند. و برای این منظور از روایت های تاریخی استفاده می نمودند؛ و در بسیار جای دچار بی طرفی یا طرفداری خاص و اغراق و زیاده روی شده اند که سعی ما نمایاندن آن است. راویان روایت های تاریخی با استفاده از مفاهیم خاص دینی توجیه گر قدرت پادشاه و سلطان هستند شاید برای منفعت طلبی و حفظ موقعیت یا از روی ناچاری باشد که پادشاهان و حاکمان را بزرگ و عظیم نشان می دهند و برای این کار از مفاهیم و ارزش های دینی هم بهره و سود می برند و نوعی قداست و ارتباط با عالم غیب برای قدرت قائل می شوند. هدف از این تحقیق هم نمایاندن نشانه هایی از جانبداری و طرفداری راویانِ روایت های تاریخی است که چه به طور مستقیم و با نوعی خودآگاهی درونی و چه به صورت ناخودآگاه دست به گزینش می زنند. نشانه های هم به چشم می آید که این راویان در انتخاب و گزینش امور مربوط به تقدیر و قضا و قدر استادانه دست به قلم شده اند. ازنظر ایشان سلطان نماینده ی تام الاختیار خداوند و خلیفه ی او در روی زمین است. اگر سلطان مرتکب اشتباه و خطایی شود؛ خطا و اشتباه را به تقدیر نسبت می دهند و در واقع این راویان ب
-
سبک شناسی لایه ای توصیف و تحلیل لایۀ واژگانیب منطق الطّیر عطّار
1396سبک شناسی لایه ای به عنوان روشی نوین، حاصل تلفیق سبک شناسی سنتی و زبان شناسی است. این روش در پی درک و تحلیل دقیق لایه های آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک متن است. در این پژوهش با روش سبک شناسی لایه ای به بررسی لایه واژگانی منطق الطیر عطار به عنوان یک اثر ادبی برجسته در ادبیات ایران و جهان پرداخته شده است. انتخاب این اثر با توجه به خلا موجود در پیشینه موضوع بوده و پژوهشی نو محسوب می شود. این کار با هدف شناخت واژه های پربسامد، کشف مولفه های سبکی اثر و تفسیر دلالت های سبکی آن ها جهت شناسایی سبک شخصی شاعر انجام شده است. بدین منظور تمام 4724 بیت منطق الطیر عطار به عنوان پیکره متنی مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، تحلیلی-توصیفی بوده و بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بسامد بالای برخی واژه ها به سبک عطار تشخص و برجستگی خاصی داده است. بر اساس تحلیل این بسامدها و طیف های واژگانی آن ها، مولفه های سبکی این اثر که شامل تکرار، تقابل، نوواژه سازی و کهن گرایی هستند بازشناسی شده اند. عطار از نظر مولفه تکرار، از انواع شیوه های تکرار واژه در واحد بیت، در مجموعه ای از ابیات متوالی (صنعت التزام) و در سراسر متن بهره گرفته است. همچنین از انواع تقابل شامل تقابل مدرّج، مکمّل، دوسویه، جهتی، واژگانی، ضمنی و بیان نقیضی در جهت برجسته سازی کلام خود استفاده کرده است. از نظر مولفه نوواژه سازی نیز با بسط الگوی واژه هایی خاص به ابداع ترکیب های نو و آشنایی زدا پرداخته است. از نظر مولفه کهن گرایی نیز عطار از هر سه جنبه آرکائیسم که شامل گزینش تلفظ قدیمی تر واژه ها، لغات نادر و مهجور و عناصر گویشی و محلی می شود به صورتی برجسته و فراهنجار استفاده نموده است. با تحلیل این مولفه ها و شاخص های سبکی اثر که شامل انواع برجسته سازی ها، هنجارگریزی ها و آشنایی زدایی ها می گردد، تلاش شده است تا سبک شخصی عطار ترسیم شود. هر چند در منطق الطیر نوعی اضطراب سبک مشاهده می گردد که متاثر از بافت حکایت گونه اثر، نفوذ عناصر لهجه ای و محلی و طبیعت عام گرایانه متون صوفیه است، اما در کل نتایج این پژوهش بر انتزاعی بودن، کلی نگری و مطلق گویی به عنوان مختصات برجسته سبک شخصی عطار دلالت دارد.
-
جایگاه دل در عرفان اسلامی با تکیه بر اشعار سنایی و حافظ
1396دل در منظومه فکری بزرگان عرفان و سلوک معنوی جایگاه برجسته ای دارد و بسیاری از مباحث عرفانیب بر مدار آن می چرخند. این پژوهش بر آن است تا جایگاه دل در عرفان اسلامی را با تکیه بر اشعار سنایی و حافظ مورد بررسی قرار دهد. و در آن مباحثی همچون ویژگی ها و صفات دل و رابطه دل و عقل و ارتباط دل با دیگر اعضای بدن مطرح خواهد شد. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که هر دو شاعر صفات و ویژگی های فراوانی برای دل قائلند. البته هر دو معتقدند که جایگاه دل بسی بالاتر از عقل است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است.
-
بررسی تطبیقی مفهوم عشق در اشعار سنایی و حافظ
1396مفهوم عشق در ادبیات عرفانی همواره یکی از موضوعات بسیار مهم و کلیدی به شمار می آید و محور اندیشه و سخن پردازی های شاعران بوده است. شاعران عارف در آثار خود به این موضوع از جنبه ها و مناظر مختلف اشاره نموده و موضوع مهمی از اثار آنان را به خود اختصاص داده است. عشق در آثار این شاعران بر دو دسته است یکی عشق مجازی که در بینش عرفانی مانند پلی است که شارع با عبور از آن به معشوق واقعی می رسد و به عشق معنوی نائل می گردد. دوم عشق حقیقی است که در ادبیات عرفانی از آن به عشق الهی تعبیر می شود. مبحث عشق در اشعار حافظ و سنایی نمو.د ویژه ای دارد و هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی عشق در اشعار حافظ و سنایی است. پایان نامه حاضر با روش تحقیق توصیفی - تحلیلی در تلاش بوده تا به این پرسش پاسخ دهد که وِژگی های عشق در آثار این دو شاعر چیست و آیا وجه غالب عشق در اشعار آنان مجازی است یا حقیقی. جامعه آماری این پژوهش از دیوان دو شاعر و حدیقه سنایی تشکیل شده است. نتایج نشان می دهد که عشق به دو صورت مجازی و حقیقی در دیوان دو شاعر به تناوب مورد استفاده قرار گرفته اما تصاویر شعری حافظ تا حدی وام گرفته از تصاویر شاعرانه سنایی است.
-
بررسی کارکرد سبکی شکسته نویسی در داستان پردازی صادق چوبک
1396یکی از شخصیت های برجستۀ ادبیات داستانی معاصر بدون تردید صادق چوبک است. صادق چوبک در کنار جمال زاده، هدایت و آل احمد اولین شکسته نویسانی هستند که در میان نویسندگان نسل اوّل جای می گیرند. چوبک، نثر شکسته را بیشتر در گفت وگوی اشخاص و شکستن کلمات و افعال مورد توجه قرار داده است. سبک نگارشی که تاثیر به سزایی بر نویسندگان جوان تر نهاد و منجر به پیدایش زبانی ساده و عامیانه، مختص ادبیات نوین فارسی گردید. نگاهی اجمالی به آثار چوبک نشان می دهد که مسئلۀ زبان و کاربرد آن به گونه ای است که نیاز به تامل فراوان دارد. پایان نامه حاضر تلاش کرده است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که شکل های شکسته نویسی در داستان های صادق چوبک چگونه است و کارکرد فرمالیستی و گفتمانی آن چیست. برای پاسخ به این پرسش ها مولف سعی کرده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی کارکرد سبکی شکسته نویسی را از دو منظر انسجام سازی و گفتمان پردازی در داستان های کوتاه مجموعه های خیمه شب بازی، انتری که لوطیش مرده بود، روز اوّل قبر و چراغ آخر اثر صادق چوبک بکاود. با توجه به داده های بدست آمده می توان اذعان نمود که همانا از مشخصه های بارز نثر چوبک بکارگیری زبان شکسته است. آثار چوبک از نظر جنبه های زبانی و محتوایی به نویسندگان مکتب ناتورالیسم نزدیک است و با همین زبان شکسته است که تصویر ناتورالیستی خود را - بدون پشتوانۀ فکری و فلسفی ناتورالیست - از محیط و شخصیت های داستان هایش ارائه می دهد و ارتباط مناسبی میان محتوا و زبان آثارش برقرار کرده است. چوبک از جهت کاربرد واژگان شکسته در میان سایر نویسندگان معاصر منحصر به فرد است.
-
حاشیه و حاشیه پردازی در داستان های کوتاه بهرام صادقی : بررسی اثر سنگر و قمقمه های خالی
1396حاشیه از کلمه ی حشو به معنی افزوده و کناره گرفته شده است. در گذشته حاشیه ها در کنار اوراق نوشته می شدند، این نوشته ها یا برای رفع ابهام بود یا نویسنده نظرش نسبت به قبل تغییر می کرد و در کنار اوراق به توضیح درباره ی آن می پرداخت. حاشیه در مغرب زمین معنای فرعی داشت و به همت کسانی چون دریدا بازخوانی شد و معنای مکمل یافت. شکولفسکی بیان می کند که هنر برای زنده ماندن باید از ساخت مایه های جدید برخوردار باشد، این ساخت مایه ها ملهم از امر حاشیه ای هستند. در این نوشتار ابتدا حاشیه های کتاب سنگر و قمقمه های خالی و چند داستان کوتاه دیگر از بهرام صادقی به لحاظ ساختار تفسیر و تبیین شده است، سپس این حاشیه ها به لحاظ موضوع مورد واکاوی قرار گرفته اند، که در چند مورد: افشای موقعیت و نقش راوی، افشای آغاز و پایان بندی، افشای موقعیت و کنش شخصیت ها، افشای مکان متنی داستان، افشای شناسنامه، افشای زمان روایی، افشای تصاویر متنی، افشای نظریه ها، افشای فصول و بخش ها، افشای تفکرات و زندگی نامه ی شخصیت ها، افشای گزارش روزنامه، افشای فضای روایت در داستان، افشای اطلاعات مولف، افشای چگونگی نگارش داستان، افشا و پرده برداری از موضوع و شخصیت ها و افشای معناباختگی بررسی شده است. در پایان نسبت حاشیه پردازی های بهرامصادقی نسبت به آن چه امر حاشیه ی در مدرن و پسامدرن است تحت چند عنوان بررسی و تفسیر شده است. بهرامصادقی از حاشیه و حاشیه پردازی در داستان های کوتاه خود بهره برده است، در این پژوهش کوشش شده است که حاشیه پردازی های بهرام صادقی در داستان هایش تجزیه و تحلیل شود.
-
بررسی ساختار لفظی و معنایی قصاید و قطعات ارغنون اخوان ثالث
1396مجموعه ارغنون، یکی از مجموعه های ممتاز و مبسوط شاعر معاصر مهدی اخوان ثالث است. که بیش تر اشعار آن به سبک اشعار کهن فارسی به ویژه شعر سبک خراسانی است. این مجموعه شعری از قصاید و غرلیّات و قطعات و دیگر قوالب شعر فارسی فراهم آمده است. زبان وی در این اشعار سنجیده و پویا و فصیح است. در این پژوهش قصاید و قطعات وی از لحاظ ساختار ظاهری و موسیقی بیرونی و از لحاظ بعد معنایی مورد بررسی قرار گرفته است. قصاید وی در اوزان منتخب و قوافی به کار داشته و تعداد ابیات آن به سبک شاعران خراسانی است. امّا تنوّع موضوعات و ترسیم حوادث و رویدادهای دوران زندگی شاعر، شعر او را از تقلید محض بیرون آورده و خواننده را به مضامین نو و جدید فرا می خواند. قطعات وی نیز از لحاظ تعدد اوزان بی نظیر است. زبان وی در قطعات مستحکم و استوار است، و تنوّع موضوعات قطعات و سخن از شاعران معاصر و به تصویر آوردن اوضاع اجتماعی دوران شاعر در این اشعار سبک وی را از شاعران کهن سرای معاصر ممتاز می دارد. می توان گفت، که دایره المعارفی کوتاه و مختصر از احوال شاعران هم دوره شاعر و عقاید آنان است.
-
بازنمایی بدن در شعر کودک و نوجوان با تکیه بر کارکرد هویّتی آن (مطالعه موردی: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)
1396انسان موجودی است که با بدن خود ارتباطی فرهنگی دارد. این بدن در جوامع مختلف بازتاب های متفاوت و متشابهی را در ابعاد مختلف فردی و جمعی بروز می دهد. هویت فردی و جمعی بدنی را می سازد که آن را «بدن فرهنگی» نام نهاده ایم. در این پژوهش به بازنمایی این بدن در شعر کودک و نوجوان ایران در آثار منتشرشدۀ ناشران کودک و نوجوان به ویژه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می پردازیم. روش ما در این پژوهش برمبنای تحلیل محتوای کیفی انسلم استراوس و نظریۀ زمینه ای او است. داده های کتابخانه ای در یک ساختار تحلیلی طبقه بندی شدند و سپس برمبنای نظریه های جامعه شناسی بدن و تعاریف هویت اجتماعی، جایگاه بدن فرهنگی را تفسیر و تحلیل نهایی کرده ایم. داده ها را از شعرهای پس از انقلاب اسلامی تا1395 (بیش از سه دهه) جمع آوری و کارکرد هویتی آن را تبیین کرده ایم. هدف از این پژوهش مطالعۀ چگونگی بازنمایی بدن در شعر کودک ونوجوان ایران و بررسی چرایی و چگونگی جایگاه این بدن در حوزۀ شعر کودک ونوجوان ایران و ضرورت پرداختن به این مقولۀ هویتی در ادبیّات کودک و نوجوان است. با بررسی شرایط اجتماعی و فرهنگی در شعر کودک ونوجوان به این نتیجه رسیده ایم که بدن در رویکرد ساختارگرایانۀ «سنتی» قرار دارد و هم زمان با جریانات بدن مدرن کودک و نوجوان در جامعۀ کنونی پیش نمی رود. در این تحلیل بدن های ایدئولوژیک و بد ن های با رویکرد زیباشناسانه بیشترین برجستگی را داشتند که نشان دهندۀ این است که هویت ایرانی و اسلامی علاوه بر توجه به بدن دینی خود به حفظ و نمایش بدن نیز علاقه مند است. نکتۀ دیگر اینکه هویت فردی و هویت جمعی در موقعیت مشابهی به سر نمی برند. بدن بلاغی بخش دیگری از کار است که شاعر در شعر کودک و نوجوان شخصیت بخشی را به عنوان یک تمهید ادبی به عنوان برجسته ترین تمهید هنری در شعر کودک و نوجوان بازنمایی کرده است.
-
روایت شناسی، شکل و کارکرد روایت در اشعار حافظ
1396تصوّر رایج در مورد غزل حافظ این است که ساختار گسسته و پریشان دارد، اما روایت شناسی این اشعار و طبقه-بندی نشانه-های روایی نشان می دهد که شعر حافظ ساختاری حساب شده و هدفمند دارد که متناسب با نوع سخن و وضعیت عصر شاعر است و این گسستگی ظاهری با خوانش خواننده به انسجام منتهی می شود. شاعر برای درک این نظام روایی از سوی مخاطبان، هماهنگ با تمامیّت غزل به شگردهای متنوعی نظیر ترکیب توصیف، حادثه و گفتگو برای شروع غزل ها، آوردن گزاره های زمان مند و مکان مند، گفتگوسازی و پایان گفتگویی و حدیث نفس روی آورده است. در این پژوهش، به تبیین نظام روایی غزلیات حافظ، متناسب با موضوع، موقعیت، مخاطب و اهداف شاعر پرداخته ایم. غزل های روایی حافظ را به دو گروه تقسیم کرده ایم: غزل هایی با طرح روایی آشکار، غزل هایی با طرح روایی پیچیده و غیرآشکار. ساختار روایی دسته اول، شامل بیست و سه غزل را از لحاظ نوع، تعداد و چگونگی ترکیب پی رفت ها، گزاره ها و رمزگان ها و سایر وجوه روایی بررسی کرده ایم. بیشترین استفاده از رمزگان ها، مربوط به رمزگان های گفتگویی (94 مورد/ شامل مناظره، دیالوگ و حدیث نفس) است که خود شامل رمزگان های حقیقت نما، پند و کنش روان شناختی می شود و نشان می دهد روایت پردازی نیز در زمرۀ اهداف غزل سرایی حافظ بوده است. بعد از این رمزگان، به ترتیب رمزگان کنشی (37)، اطلاعاتی (29) و روان شناختی (7) دارای بیشترین کاربرد هستند. در دسته دوم، برای آن دسته از غزلیاتی که دارای ساختار روایی پیچیدۀ هستند، با الگو گرفتن از نظریات ریکور در حوزۀ استعاره و روایت، الگویی به نام «استعارۀ روایی» پیشنهاد کرده ایم. الگویی که بنا بر آن، استعاره به ادراک واحدهای همنشین در سطح جمله و گاه متن، وابسته است و به صورت تکرار یک مفهوم به صورت های مختلف در هر غزل سامان می یابد. بدین صورت که اگرچه در خوانش های ابتدایی هر غزل، گویی عناصر نامتجانسی در کنار هم قرار گرفته اند؛ اما با توجه به عواملی همچون محور عمودی غزل، معانی ثانوی جملات و بافت کلام، می توان دریافت که یک مفهوم است که به صورت های مختلف، تکرار و جایگزین می شود. این تکرار علاوه بر اینکه انسجام بخش است؛ نقطۀ تلاقی بین استعاره و روایت را نیز شکل می دهد. در این غزلیات، ترازهای معنایی متراکم به مرکزیت یک مفهوم، در کنار هم قرار می گیرند که می توانند تاثیری قابل مقایسه با
-
بررسی سبک و محتوای غزلیات احمد عزیزی
1395موضوع پژوهش حاضر بررسی سبک و محتوای غزلیات احمد عزیزی است. هدف اصلی و عمده این پژوهش دستیابی به سبک و محتوای غزلیات این شاعر است. تعیین مضامین و معانی جدید در غزلیات جدید و بررسی تاثیر ویژگی های متمایز شعر احمد عزیزی در گسترش لفظ و معنی شعر فارسی؛ از دیگر اهداف این پژوهش است. روش تحقیق، تحلیلی است هم چنین در قسمت های مربوط به زندگی و معرفی احمد عزیزی، پژوهشگر اقدام به مصاحبه با نزدیکان احمد عزیزی نموده است. نتایج پژوهش به صورت عقلانی - استدلالی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. جامعه و نمونه آماری این پژوهش را کتاب قوس غزل ( مجموعه غزلیات احمد عزیزی) که شامل 240 غزل می باشد؛ تشکیل می دهد. از جمله نتایج این پژوهش، آن است که احمد عزیزی یکی از شاعران برجسته است که هر دو سبک هندی و عراقی را با هم ادغام کرده و سبکی را به وجود آورده که مختص اوست. احمد عزیزی در سرودن غزلیات خویش در به کارگیری مواردی که مختص غزل است اشراف داشته و از هنجار گریزی ها و آشنا زدایی ها نیز سود برده است.واژ ه های کلیدی: احمد عزیزی، سبک، محتوا، غزل.
-
کاوشی در ویژگی های صوری و محتوایی غزلیات ارغنون اخوان ثالث
1395قرن بیستم سرآغازی شگرف در زمینه نقد ادبی معاصر است. یکی از مباحثی که در این دوره مطرح شد، توجه به شکل، ساختار و بافت آثار ادبی بود. این توجه به ساخت آثار ادبی برای اولین بار به صورت حرکتی مستقل در روسیه آغاز شد. بنیانگذاران این شیوه فرمالیسم نام گرفتند. اخوان ثالث از شاعران برجسته معاصر است که شعر او نمودار گزینش و ترکیبی از امکانات متعدد زبانی در زنجیره گفتار است. بخش مهمی از آثار شعر وی را غزلیات تشکیل می دهد. هدف پژوهش خاضر، تحلیل شگردها و شیوه های آشنایی زدایی در غزلیات ارغنون بر مبنای نظریات فرمالیستها و محققان معاصر ایرانی است.
-
بررسی نوآوری های داستانی محمّدرضا کاتب با تکیه بر چهار رمان (دوشنبه های آبی ماه، هیس، بی ترسی، چشم هایم آبی بود)
1395محدرضا کاتب، داستان نویسی پرکار با سبک پسامدرن است. نوشتار پسامدرنی با توجه به ویژگی ها و مولّفه های خود مستلزم ابداع و نوآوری است. پرسش اساسی این است که کاتب در آثار متعدد خود چه مولّفه هایی را تکرار و از چه مولّفه های تازه ای استفاده می کند. همچنین نوع به کارگیری و ترکیب مولّفه های پسامدرنی وی چگونه است. توصیف، تجزیه و تحلیل چهار رمان (دوشنبه های آبی ماه، هیس، بی ترسی، چشم هایم آبی بود) از محمدرضا کاتب در این پژوهش نشان می دهد که وی در ویژگی هایی چون: وجودشناسی یا هستی شناسی، عدم قطعیّت، فرم و چارچوب سازی، بسامد (بسامد مکررّ)، ساختار بازگشتی و تودرتویی روایات، قالب سازی و قرینه سازی نسبت به دیگر آثارش رمان به رمان، نوگراتر شده و درصد بالاتری از عناصر پسامدرنی را در جهان داستان های خود جایی داده است
-
ساختار روایی رمان کافه پیانو
1395کافه پیانو نخستین رمان فرهاد جعفری است که در فضای بسته ی کافه می گذرد. در این پژوهش با مشخص کردن پی رفت های رمان، شیوه های روایتگری نویسنده را براساس روش ساختارگرایی بر مبنای نظریه ی تودوروف مورد بررسی قرار داده ایم تا بتوانیم با بررسی ساختار داستان به ژرف ساخت آن و پیوند درونمایه با نحوه ی روایتگری داستان پی ببریم. ژرف ساخت رمان به نوعی حاوی زمان پریشی و تنهایی است شیوه ی فصل بندی کتاب و انتخاب راوی و شخصیت های داستان با این ژرف ساخت تناسب دارد. راوی، خود محور اصلی داستان است؛ از زاویه ی دید اول شخص استفاده می کند کافه باز می کند و کتابی می نویسد تا نویسنده شود و هویّت خود را دوباره به دست بیاورد کنش های راوی در حوزه ی کافه و کافه داری و مسئولیت پدارنه است؛ توصیف های وی بیشتر حالت محور هستند.
-
جایگاه زبان بدن در دلالت پردازی های غزل سعدی
1395انسان به اقتضای زندگی اجتماعی اش، با دیگران ارتباط و تعامل داشته و ایجاد ارتباط همواره یکی از نیازها و دغدغه های اساسی انسان بوده است که می تواند به شیوﺓ کلامی یا غیرکلامی ایجاد شود. یکی از مهم ترین کانال های ارتباط غیرکلامی، زبان بدن است. زبان بدن در ادبیّات به ویژه برخی از ژانرها به شکل چشم گیری دیده می شود. از میان ژانرهای ادبی که جنبه عاطفی به شکلی مضاعف برجسته می شود، زبان بدن برابر با زبان کلامی در تعامل با مشارکان گفتگو نقش ایفا می کند. در این مقاله، غزلیات سعدی با روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت و به نقش زبان بدن در تعامل میان شخصیت های غزل به همراه دلالت های اجتماعی و روان شناختی موجود در آن پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که در تعاملات میان عاشق و معشوق، زبان بدن کاربرد افزون تری در مقایسه با گفتار دارد و معشوق به دلیل پایگاه اجتماعی اش و یا جوّ فرهنگی و دینی حاکم بر جامعه آن زمان، در ارتباط و تعاملش با عاشق، از زبان بدن که زبانی رمزی و کدگذاری شده است، استفاده می کند.
-
بررسی پیوندهای بینامتنی غزلیات عاشقانه سعدی و سیمین
1395بینامتنیّت یکی از نظریات مطرح در حوزه ی مطالعات ادبی و هنری است که به بررسی روابط متون با یکدیگر می پردازد. بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متنی در آنِ واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. از آن-جا که شعر فارسی در دوره های مختلف حیات خود همواره پیوندی عمیق و ناگسستنی با آثار پیشین در حوزه های گوناگون فکر و اندیشه ی بشری داشته، زمینه ی مطالعات بینامتنی درباره ی آن بسیار گسترده است. سعدی به عنوان یکی از غزل سرایان بزرگ فارسی در قرن هفتم و سیمین بهبهانی به عنوان غزل سرای بزرگ معاصر در ادبیات فارسی مطرح هستند. در این پایان نامه به روابط بینامتنی غزلیات عاشقانه ی این دو شاعر در حوزه ی زبان، بلاغت (بدبع، بیان و معانی) و در حوزه ی محتوا نیز به مفاهیم، عشق، معشوق و عاشق پرداخته شده و میزان تاثیر پذیری سیمین از غزلیات عاشقانه ی سعدی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که سیمین در غزلیات عاشقانه ی خود از دو جنبۀ لفظی و معنوی از سعدی تاثیر پذیرفته است و روابط بینامتنی بین غزلیات عاشقانه ی آن ها وجود دارد.
-
نقد و تحلیل پیوند ژرف ساخت با شگرد در داستانهای کوتاه دفاع مقدس دو دهه ی هفتاد و هشتاد
1395جنگ تحمیلی ایران علاوه بر اینکه در زمینه های مختلف اجتماع تاثیرگذار بوده است، درعرصه ادبیات نیز تاثیرات بسزایی داشته است؛ به طوری که از آغاز جنگ، ادبیات جدیدی به نام ادبیات دفاع مقدس پایه گذاری شد و توانست در انواع گوناگون ادبی مانند داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، فیلمنامه و... تبلور بیابد. در این میان داستان های کوتاه نسبت به سایر انواع داستانی به دلایلی از رشد چشمگیرتری برخوردار بود، ولی آنچنان که باید مورد توجه، نقد و بررسی قرار نگرفته است. داستان کوتاه همانند هر اثری از ساختار و عناصر مختلف شکل گرفته است، عناصری که هر یک در کنار سایر اجزاء وحدت داستان را به وجود آورده است. با واکاوی عناصر، ساختار، محتوا و شگردهای هنری داستان های کوتاه با موضوع دفاع مقدس می توان میزان بهره مندی بخشی از ادبیات داستانی معاصر ایران از تکنیک های نوین ادبی جهان و سرچشمه های دفاع مقدس را نشان داد. یکی از ابزارهای نقد منصفانه و بی طرفانه، روایت شناسی بر اساس رویکرد ساختار گرایی است. این پژوهش سعی دارد بر اساس مبانی این شیوه، سیصد اثر از سی نویسنده ی داستان های کوتاه جنگ در دو دهه ی هفتاد و هشتاد را مورد ارزیابی قرار دهد تا از طریق بررسی و تبیین شیوه و شگرد کاربردی نویسنده، تحلیل ژرف ساخت و لایه های درونی آثار، ارتباط و تناسب شگرد با ژرف ساخت و میزان موفقیت نویسنده در خلق اثر، القای مناسب پیام و ارتباط با خواننده را بیان نماید. تا ضمن روشن نمودن جایگاه ادبیات جنگ در تاریخ ادبیات کشور، درک و تحلیل جامع تری از این آثار در اختیار مخاطبان برای ارزیابی درست تر قرار دهد.
-
تاثیر ردیف در ساختار غزل فارسی با نگاهی به غزل های مولوی، سعدی و حافظ
1395ردیف عنصری جدی گرفته نشده در تاریخ ادبیات فارسی است. نه سیر تطور آن بررسی مفصّلی شده است و نه جایگاه ویژه ی آن در کار شعرای مختلف. حتی تعریفی یک دست هم که همه ی جوانب آن را پوشش دهد از ردیف وجود ندارد. آن چه گفته شده مطالبی کلّی در باب ارزش موسیقایی ردیف است و نقش آن در موسیقی کلّی شعر. بخش معنایی ردیف و ارتباط آن با این جنبه ی موسیقایی تقریبا مغفول واقع شده است. در این رساله ما در ابتدا تعاریف ردیف را بررسی می کنیم و نکاتی از آن ها را به بحث می گذاریم. سپس نگاهی تازه به ارزش معنایی ردیف و نقش آن در انسجام معنایی شعر و تقویت محور عمودی آن می اندازیم. بررسی رابطه ی جنبه ی معنایی و موسیقایی ردیف و چرایی انتخاب یا عدم انتخاب ردیف از سوی مولوی، سعدی و حافظ در غزل هایشان را با این نگاه تازه، تبیین می کنیم و با دیدی نو جایگاه ردیف در غزل را نشان می دهیم. در نهایت با بررسی مصداقی غزل های این سه شاعر به بحث جنبه ی کاربردی می دهیم.
-
شیوه های بازنمایی غیاب محور امر بدنی در سه منظومه هفت پیکر، خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی
1395غیاب به عنوان ویژگی ذاتی زبان، دارای دو سطح است. سطح اول، غیاب در سطح معمولی زبان و سطح دوم، غیاب مضاعف که مربوط به ادبیات است. شاعران با استفاده از فنون و ترفند های بلاغی، برخی مضامین را یا به منظور خلق زیبایی یا به دلیل محدودیت های اخلاقی که برای خود قائل می شوند و یا منع، و کنترل های اخلاقی و سیاسی که در جامعه وجود دارد، به غیاب می رانند، نظامی از جمله شاعرانی است که با مهارت فراوان، غیاب را از ساده ترین سطح تا ممنوع ترین شکل آن برای بازنمایی امر بدنی در شعر خود به کار گرفته است. جامعه آماری تحقیق، سه منظومۀ لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و هفت پیکر نظامی است که در آن ابیاتی که، امر بدنی در آن ها به غیاب رانده شده است، مشخص شده و سپس براساس حوزه های معرفتی-رفتاری که برای بیان مفهوم ممنوعه و مگو، به کار گرفته شده اند، طبقه بندی گردیده و پس از آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
-
نقد و تحلیل پیوند درونمایه و شگرد در رمان نویسندگان شاخص دهه 80
1395نویسندگان برای بیان و انتقال دغدغه ها و اندیشه های خود، علاوه بر انتخاب موضوع منطبق با درونمایه، طرح و شگردهای متفاوتی مبتنی بر سبک و سلیقه ی خاص خود برمی گزینند. در نقد و بررسی رمان و داستان، آنچه بیشتر اهمیّت دارد تبیین میزان و چگونگی پیوند درونمایه و لایه های معنایی چندگانه ی متن با ویژگی های شگرد روایی است. در این رساله، روش، طرح و شیوه های روایتگری داستان های مورد بحث رساله را بررسی کرده ایم تا بتوانیم با بررسی ساختار داستان ها، پیوند درونمایه با نحوه روایتگری و شگردهای مختلف نویسندگان را تبیین کنیم. در رمان های مورد بحث رساله، درونمایه هایی که نویسندگان زن در صدد تبیین آن بوده اند تقریباً از یک آبشخور فکری و معنایی نشات گرفته اند و تنها شگردهای به کار گرفته شده توسط آنها مختلف است. آنها در تلاشند تا با ترسیم اوضاع تکراری و روزمرّگی حاصل از نادیده گرفته شدن زنان، شاید بتوانند گامی در جهت حل و یا تعدیل این وضعیت بردارند. اما در میان نویسندگان مرد تعدد و تنوع بیشتری در مورد درونمایه دیده- می شود و همینطور شیوه و شگردهای متفاوت تری برای گسترش درونمایه برگزیده اند. هم چنین بعضی از نویسندگان در رمان های اول خود نسبت به رمان های بعدی موفق تر عمل کرده اند و برخی دیگر سیر صعودی داشته اند و به وضوح می توان روند رشد داستان نویسی را در آثار آنها مشاهده کرد.
-
بررسی درون مایه های داستان های مخزن الاسرار نظامی
1395نظامی از شاعران صاحب سبک قرن ششم هجری است که که سبک جدید اشعار داستانی را وارد شعر نمود. از او پنج گنج به یادگار مانده که مخزن الاسرار اولین مثنوی از این مجموعه است. برای تبیین و درک یک اثر ادبی می بایست شناخت درستی از اندیشه و تفکر شاعر و نویسنده وجود داشته باشد و در این راستا به تحلیل و تفسیر متن پرداخت. مخزن الاسرار اگر چه در نگاه اولیه به دنبال برجسته سازی یک اندیشه عرفانی و دینی است اما با اندک تامل و دقت می توان دریافت که نظامی برای رسیدن به این هدف والا مضامین و درون مایه های مرتبط با موضوع را مطابق با مقالات و حکایات مورد استفاده قرار داده است. در این پژوهش تلاش بر این است تا درون مایه های مقالات و داستان های مخزن الاسرار بر اساس هدف و مقصود نظامی و ارتباط این مضامین با جامعه و عصر شاعر بررسی و تحلیل گردد. روش کار در این تحقیق توصیفی-تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است.
-
شکستگی اسطوره در داستان سیاوش
1395داستان سیاوش در شاهنامه ساختار پیچیده ای دارد این داستان در عین تشابهی که با سایر بخش های شاهنامه دارد حاوی تفاوت های ساختاری است مثل این که مادر وی از توران به سوی ایران گریخته است؛ نامادری وی سودابه، سبب دردسرهای متعدد وی شده چندان که باعث تبعید خودخواسته اش در توران شده است کاری که عاقبت به مرگ سیاوش انجامیده است. در توران بر عکس غالب شخصیت های شاهنامه دو بار ازدواج می کند صاحب دو فرزند می شود یکی از آنان که در زمان حیات وی به دنیا آمده بعد از مرگ پدر کشته می شود و دیگری پس از مرگ پدر به دنیا می آید و به قدرت می رسد اما این پسر دوم در حقیقت توانسته است رسالتی که برای زندگی و حیات سیاوش قائل بوده اند به انجام برساند نظیر آن چیزی که افراسیاب در خواب دیده بود و بیم آن موجب روی آوردن او به پیمان صلح گشته بود. همین مساله موجب شده است این فرض برای ما شکل بگیرد که کیخسرو و فرود، شکل های دیگری از سیاوش هستند. برای تبیین این یگانگی با توجه به نظریه اسطوره شناسی شکستگی شخصیت ها در اسطوره، اجزای داستان را بررسی کنیم
-
مقدمه، تصحیح و تعلیق کتاب کنوز الودیعه و رموز الذریعه
1395کنوز الودیعه من رموز الذریعه ترجمه ای کهن از کتاب الذریعه إلی مکارم الشریعه، اثر راغب اصفهانی است که تا کنون تصحیح نشده است. هشت نسخه از این کتاب وجود دارد. پژوهش های ما نشان می دهد که نسخه دانشگاه تهران کهنه تر و اصیل تر از سایر نسخ است؛ نسخه مذکور را به عنوان اساس خود در تصحیح قرار داده ایم و به اختلاف نسخی که از نظر سبکی یا معنایی اهمیت دارد در پانویس اشاره نموده ایم. این کتاب به فرمان شاه شجاع مظفّری ترجمه شده است. برای دریافت این انگیزه و طلب، مقدمه مترجم را با مولّفه های تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه بررسی کرده ایم. نتیجه بررسی ما نشان می دهد کنوز الودیعه با توجّه به اوضاع و زمینه های فرهنگی و اجتماعی حکومت شاه شجاع مظفرّی، به غیریت سازی آیین حکمرانی پادشاهان عجم، مغولان و امیر مبارزالدین محمد پرداخته است و با «مفصل بندی هژمونیک» گفتمان خلیفه-پادشاه، تضادهای موجود میان واقعیّت و تصویر اسطوره ای را در فضای استعاری گفتمان پنهان می سازد تا گفتمان رایج در حکومت شاه شجاع را الگوی آرمانی هواداران اخلاق اسلامی و ایرانی گرداند. کنوزالودیعه نمونه درخشانی از ترجمه پویا در متون کهن ادب فارسی است. گونه ها و گفتمان های مختلف فرهنگی و ادبی رایج در تاریخ ایران تا قرن هشتم در آن گرد آمده است. تحلیل این اثر با رویکرد ترامتنیت نشان می دهد که این کتاب بر اساس نظام ها، رمزگان و سنّت های ایجادشده توسط آثار ادبی پیشین بنا شده است و آیات و احادیث و روایات و حکایات و اشعار فارسی و عربی در این کتاب حضوری پررنگ دارند و شرح و بسط عبارات کتاب الذریعه و بهره جستن از متون اخلاقیِ فلسفی، دینی، ایرانشهری، عرفانی و تاریخی ایرانی و اسلامی، این کتاب را به مخزن گنج هایی چون الادب الکبیر ابن مقفع، جاودان خرد مسکویه، الذریعه راغب اصفهانی و صدها متن اسلامی و ایرانی دیگر بدل ساخته است.
-
تداوم و تغییر اسطوره در آثار ادبی ایران تا قرن هفتم هجری
1395در برخی آثار ادبی، اخبار و روایات و داستان ها و حکایاتی نقل شده است که با منطق عقلانی سازگاری ندارد؛ به عبارت دیگر در حوزه تجربه انسانی نمی گنجد و قابل باور نیست، و گاهی نیز با معتقدات دینی همخوانی ندارد؛ اما هم نحوه نقل، هم اعتبار راوی آن ها به صورتی بوده که این اخبار و داستان ها، حکم خبر متواتر یافته است و در مواردی که با عقل و منطق سازگاری نداشته است غالباَ به تاویل آن روایات روی آورده اند. با توجه به تعریف و کارکردهای اسطوره، به نظر می رسد این موارد بنیاد اسطوره ای دارند. اسطوره ها نیرومند و پایدار هستند و می توانند با تغییر شکل در سخت ترین وضع نیز به حیات خود ادامه داده در قالبی دیگر «زنده» و «فعال» بر جای بمانند. در این تحقیق، با نظر به قدرت«جابه جایی» اسطوره ها، کارکرد و شیوه های تداوم اسطوره را در آثار ادبی ایران (اعم از حماسۀ ملی، آثار تاریخی و متون عرفانی) تا قرن هشتم، بررسی کرده ایم. نتیجه نشان می دهد که در حماسۀ ملّی ایران ساختارِ بندهشنیِ اسطورۀ آفرینش کارکردی سیاسی یافته است و بسیاری از سازواره های این اندیشۀ اساطیری، در این ساختارِ تازه بخشی از اندیشۀ سیاسی را مطرح کرده است. همچنین بسیاری از مسائل و روایات موجود در آثار عرفانی همچون کرامات و وجود اولیاءالله در مقام نجاتبخش، و یا سلوک و برخی آیین مربوط به آن همچون ریاضت و سفرِ عرفا، در اصل بنمایههای اندیشهی اساطیری هستند که توانستهاند در این نظام به صورتی جابه جاشده به حیات خود ادامه دهند. در بینش تاریخی ایرانیان نیز اسطوره ها همچنان به حیات خود ادامه دادند. اگرچه برخی از تاریخ نویسان به زعم خود سعی در حذف اساطیر از نگاشته های خود داشتند، اما این اسطوره ها بودند که توانستند با پوششی دیگر در تاریخِ روایت شده به حیات خود ادامه دهند و نوعی نگاهِ فلسفی به تاریخ را، در اندیشۀ ایرانیان ایجاد نمایند؛ که در مورد ایران به ویژه، می توان آن را «ذهنیت قدسی» نامید.
-
روایت شناسی حماسه در ایران
1394حماسه یکی از مهم ترین انواع ادبی است و از ادوار باستان تا کنون همواره به عنوان یکی از گونه های مهم سخن سرایی مورد توجه بوده است. حماسه ها در کنار بیان رزم ها و دلاوری ها، عناصر مهمی از پیشینه های اساطیری، تاریخی و تمدنی یک ملت را با خود دارند. وجه مهم حماسه، روایی بودن آن است. حماسه ها با وجود روساخت های متنوعشان بر مبنای الگوها و ساختارهای خاصی شکل گرفته اند.
-
نقشهای شخصیتهای فرعی در دو مثنوی مصیبت نامه و منطق الطیر عطار نیشابوری
1394عطار نیشابوری صاحب چندین منظومه عرفانی است که همه آنها مبتنی بر یک طرح داستان است. برای بررسی اهمیت طرحهای داستانی وی با توجه به اینکه شخیت مهمترین عنر داستان است. شخصیت پردازی وی را با بررسی شخصیتهای فردی و نقشهای این شخصیت ها در جریان داستانها در دو مثنوی مصیبت نامه و منطق الطیر بررسی کرده ایم. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که عطار برای شناخت بهتر شخیتهای اصلی داستان از شخصیتهایی که نقش کمرنگ تری در داستان دارند استفاده کرده است و این شخصیتها را بیشتر به شکل ناشناس آورده است. سایل و دیوانه بسامد بالایی در این شخیتهای فرعی دارند و این به دلیل صریح و بی پروا بیان کردن سخنان به وسیله این افراد در جامعه است و همچنین اشاره کوتاهی به نقش این شخصیتهای فرعی در مقام خاموش بحث عرفانی شده است.
-
کارکردهای راوی در بوستان سعدی
1394هر روایت داستانی و غیر داستانی که توسط مولفان آفریده می شوند شامل مجموعه ای از عبارات و کلماتی هستند که در طی روایت به آن ها هویت داده می شود و یک صدایی از درون دنیای داستانی آن ها را برای دنیای بیرون از داستان که متعلق به راوی است نقل می کند راوی برای انتقال ذهن هدفمند خود از بیرون و درون داستان از انواع زاویه ی دید برای روایت پردازی برخورداری جسته است همچنین سعدی یا راوی با توجه به راوی بودن خود در سیر روایت پردازی نقش هایی را عهده دار است و پذیرای نقش های است که شامل کارکردهای (بازنمایی و کنترلی و تفسیری) است که کارکرد تفسیری از بسامد بسیار بالایی برخوردار است نبست به کارکردهای دیگر و دلیل آن را هم می توان جنیه ی تعلیمی بودن آن دانست. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی با ارائه جامع ی آماری از عمل روایت پردازی و نمودهای کارکرد راوی به تجزیه و تحلیل باب دوم بوستان پرداخته شده است.. و به این نتیجه می رسد در عمل روایت پردازی از انواع مختلف الگوهای روایی و کارکردهای راوی که راوی در روایت های متن ابواب بوستان مانور می دهد کارکرد تفسیری از بسامد بسیار بالایی برخوردار است بر ژانر متن های روایت شده بسیار تاثیرگذار است و راوی با استفاده از کارکردهای خود است که مخاطب را به جنبه ی تعلیمی بودن متن های داستانی سوق می دهد.
-
شخصیت پردازی گروتسکی در آثار چهار نویسنده معاصر (صادق هدایت، صادق چوبک، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی)
1394اصطلاح گروتسک در غرب به عنوان سبکی هنری، تقریبا در ابتدای دوهر مسیحیت مطرح شد. آن زمان که در یک نقاشی واحد، انسان، حیوان و گیاه را با هم درمی آمیختند. در قرنهای پیشین توجه بسیار اندکی به این مقوله شده است اما در قرون اخیر نظریه پردازان نامداری چون میخائیل باختین به طور گسترده ای به آن پرداخته اند. در واقع گروتسک تجلی دنیای پریشان و از دخود بیگانه است؛ یعنی دیدن صحنه های آشنای جهان با دیدی که آن را عجیب جلوه دهد. به طوری که مضحک و ترسناک هم باشد؛ یا این که هر دو کیفیت را همزمان در ذهن مخاطب آورد. بارزترین ویژگی هایی که یک اثر را گروتسک می سازد عبارتند از: ناهماهنگی، افراط، اغراق، نابهنجاری، خنده اوری و ترسناکی همزمان. بنابراین گروتسک بمثابه نوعی نگاه به دنیا، انسان و رفتار آدمیان، از دیرباز در میان آثار ادبی-هنری دنیا نمونه هایی دارد.
-
نقد و تحلیل دو مجموعه داستان بماند و بگذریم اثر بهناز علی پور گسکری
1394بهناز علی پور گسکری در دو مجموعه داستان "بماند..." و "بگذریم..." به گونه ای هدفمند و تعمدی از امکانات پسامدرنی در عنوان، محتوا و شیوه ی روایت داستان ها استفاده کرده است. مولفه های پسامدرنی نظیر ساختار بازگشتی، اتصال کوتاه، چارچوب سازی و چارچوب شکنی، آشفتگی و عدم انسجام متن، تناقض و عدم قطعیّت در متن داستان ها به-کار رفته است اما کاربرد «ساختار بازگشتی» بیشتر قابل توجه است. «ساختار بازگشتی» با ایجاد چند سطح مختلف روایتی یا جهان داستانی، علاوه بر این که محتوای وجودشناختی این داستان ها را برجسته می کند با برجسته کردن چارچوب داستانی ساختگی بودن داستان ها را نشان می دهد. نویسنده با استفاده از این جهان ها به بیان مضامین مورد نظر خود که حول مسائل زنان است می پردازد. نویسنده در دو داستان به شیوه ای کاملاً متفاوت عمل کرده است؛ در داستان «بادهایی که از هندوکُش می وزند» نه مانند داستان های دیگر که با بازگشت به گذشته و بیان خاطرات باعث خلق دیگر جهان های داستانی می شود، با تکنیک بیان خواب به خلق جهانی خیالی در کنار جهان واقعی داستان می پردازد. در داستان«زنی از جنس مس» نویسنده حضور خود را در داستان نشان می دهد و با اشاره ی مسقیم بر امر نوشتن، اقتدارخود و ساختگی بودن داستان را نشان می دهد. استفاده نویسنده از امکانات پسامدرنی برای نشان دادن مسائل و مشکلات زنان در جامعه امروزی بیانگر آن است که پسامدرن در نظر نویسنده، ورای یک روش یا مکتب فکری، در حکم ابزار روایتگری است.
-
نقد و تحلیل رمان زمستان بی بهار (فراداستان تاریخ نگارانه)
1394نحوه ی برخورد و برساختن واقعیت از موضوعات مورد علاقه ی نویسندگان پسامدرن است. پسامدرنیسم جنبشی ادبی بود که در دهه شصت میلادی در میان نویسندگان غربی شکل گرفت. و با آشنایی نویسندگان معاصر ایرانی با ادبیات غرب زمینه ی نوشتن رمان هایی به این سبک فراهم آمد. فراداستان تاریخ نگارانه از شیوه های نوشتار پسامدرنیستی است که سعی در به چالش کشیدن حقیقت و تاریخ توسط نویسنده را دارد. در این گونه رمان ها نویسنده با استفاده از شگردهای پسامدرن نحوه ی برخورد و حتی برساختن واقعیت های تاریخی را پیش روی ما قرار می دهد. ابراهیم یونسی در رمان زمستان بی بهار با بهره گرفتن از جنبه های فراداستان تاریخ نگارانه، با نگاهی جدید به تاریخ و گذشته می نگرد. در پژوهش حاضر نیز ما بر اساس جنبه های فراداستان تاریخ نگارانه ی لیندا هاچن در سه فصل به تحلیل رمان زمستان بی بهار می پردازیم. بسامد استفاده یونسی از شگردهای پسامدرن بدین صورت است: فراداستان 60 بار، تاریخ 67 بار، فرسایش 93 بار، دادن اطلاعات عمومی و دائره المعارفی 57 بار، بینامتنیت 127 بار، زمان پریشی 85 بار و جنبه های کمیک 165 بار. در این میان بیشترین استفاده ی نویسنده از شگرد بینامتنیت و طنز و آیرونی است که متن بودگی تاریخ و دیدگاه انتقادی یونسی در مورد تاریخ را پیش روی خواننده می نهد.
-
تبیین اندیشه های سیاسی و اجتماعی کتاب کلیله و دمنه بر اساس دلالتهای فضایی (نشانگرهای تنظیم فاصله)
1394رسالت اصلی بسیاری از متون ادبی رواج اندیشه های سیاسی، اخلاقی و عرفانی است کتاب کلیله و دمنه از جمله متون سیاسی است که زبان ادبی- تمثیلی و زمینه اخلاقی داستان ها ، مخاطب را از درک شفاف اندیشه های نهفته در آن، باز می دارد.این کتاب حاوی اندیشه ی سیاسی ایرانشهری است که.رعایت سلسله مراتب به مثابۀ حفظ عدالت، اصلی ترین مفهوم و مشخصه ی آن است یکی از راههای درک این اندیشه در متون ادبی ، توجه به دلالت های فضایی متن است که حاوی فاصله و جهت است هدف پژوهش حاضر ، تبیین روابط سیاسی و اجتماعی طرفین گفت و گو در دو سطح فراداستانی و زیر داستانی است. به شیوه ی کتابخانه ای و با تکنیک تحلیل فرم و محتوا از میان 14 حکایت کتاب کلیله و دمنه ، با بررسی 9 حکایت -که هم حاوی اندیشه های سیاسی و اجتماعی هستند و هم فرم و شیو ی صدور متفاوتی نسبت به حکایت های دیگر دارند - با توجه به دلالت های فضایی حاکم بر روابط طرفین گفت و گو ،در سطح فراداستانیِ 6 حکایت از آن ، فضای تعامل رای و برهمن، عمودی است . در سطح زیر داستانی ،حکایت های شیر و گاو ، شیر و شغال ، پادشاه و برهمن ، باز جست کار دمنه،پادشاه و فنزه و بوف و زاغ ،با طرح الگو هایی از فاصله، در خدمت اندیشه ی سیاسی متن است . حکایت های بوزینه و باخه، گربه و موش ، دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو ، با برجسته کردن فاصله میان دوست و دشمن ، روابط اجتماعی افراد در جامعه را تبیین می کند.؛ گاهی این فاصله در شرایط بحرانی به تعلیق درآورده می شود. نخست سطوح روایی داستان ها تفسیر می شود، سپس در دو سطح فراداستانی و زیرداستانی به تحلیل می پردازیم
-
نظم فلسفی و اجتماعی در نگاه تعلیمی راوی مناظرات پروین اعتصامی
1393رسالت اصلی بسیاری از متون ادبی آموزش و تعلیم و تربیت است. این متون مسایل اخلاقی، مذهبی، فلسفی، اجتماعی و غیره را به شکل ادبی عرضه می کند. دیوان پروین اعتصامی یکی از بهترین نمونه های ادبیات تعلیمی است که مضامین اخلاقی، اجتماعی و فلسفی را در قالب مناظر به نظم کشیده است. این دیوان حاوی 106 مناظره به شکل گفتگوی یک جانبه و گاهی دو طرف است که بر زبان انسان ها، حیوانات و اشیا جاری شده است. هدف پژوهش حاضر تبیین نظم فلسفی و اجتماعی موجود در این مناظرات نیز موضع گیری راوی نسبت به آن موضوعات است. از میان کل مناظرات 62 مناظر داری مضمون نظم چه در قالب دفاع چه اعتراض است. در این مناظرات راوی معمولا در مواجهه با نظم فلسفی دو نوع موضع گیری گاهی پذیرش گاهی اعتراض دارد. اما در طرح نظم اجتماعی نگاهی انتقادی دارد.
-
نقش عناصر عاشقانه در غزلیات رندانه حافظ
1393حافظ شیرازی در زبان فارسی، شاعری صاحب سبک و تآثیر گذار است درباره ی شعر او از زمان های نزدیک به دوره ی حیات او و پس از آن، به تفصیل و گاه با اختلاف نظر بسیار سخن گفته اند. ولی هنوز هم این شبهات برطرف نشده، در پژوهش حاضر، غزلیات رندانه حافظ که در آن ها عناصر عاشقانه مطرح شده است، بر اساس روش تحلیلی ـ توصیفی بررسی شده است. این غزل ها بدون در نظر گرفتن رندی حافظ و همچنین اعتقاد به عدم انسجام عزل ها به ظاهر عاشقانه هستند و شارحان دیوان حافظ به تآویل های بی وجه روی آورده اند در حالی که اگر رندی حافظ را درک کرده باشیم پی می بریم که ساختار کاملآ منسجم و هدف حافظ مبارزه با ریای شخصیت های به ظاهر صالح جامعه می باشد، نه بیان مسائل عاشقانه.و این که حدود 59 درصد غزل های حافظ رندانه است. نشان می دهد که مهم ترین مشخصه حافظ رندی است.
-
بررسی سمبولیسم اجتماعی در شعر دهه سی
1392موضوع پژوهش حاضر «بررسی سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسیِ دهه ی سی» است. آشنایی بهتر با ارتقای درک و دریافت اندیشه ی شاعران این دهه از طریق شناخت نمادهای شعریِ آنان، شناخت بهتر رویدادهای تاریخی از طریق نمادهای شعری شاعران این دوره، درک بهتر سروده های این دهه و تبیین بهتر روند تحوّلات ادبیِ آن از اهداف پژوهش حاضر است. در این راستا، سروده های منوچهر آتشی، هوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، محمّد زُهَری، احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، فروغ فرّخزاد، سیاوش کسرایی، محمود مُشرف آزاد تهرانی، یدالله مفتون امینی و نیما یوشیج بررسی شده است. دلیل گزینش این شاعران، کثرت سروده های سمبولیستیِ اجتماعی آنان است. روش پژوهش توصیفی است و داده ها به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد شاعران این دهه با بهره گیری از دو ویژگیِ بارزِ سمبولیسم اجتماعی یعنی نمادگرایی و جامعه گرایی به توصیف شرایط آن دوره پرداخته اند و در این راستا از همه ی ظرفیت های زبانی و بیانی در نمادسازی استفاده کرده اند. استفاده از پدیده های انسانی، اعداد، پدیده های طبیعی و مواردی از این دست از موارد بهره گیری از ظرفیت های زبانی و بیانی به وسیله ی این شاعران است.
-
کارکرد تنوع ژانر در رمان کتاب بی نام اعترافات
1392در هر نظریه و علمی نوعی طبقه بندی خاص وجود دارد. از این منظر آثار ادبی هم قابل طبقه بندی است. این طبقه بندی در ادبیات به کمک انواع ادبی میسر می شود، و هر طبقه یک نوع یا ژانر نامیده می شود. موضوع اصلی آن طبقه بندی کردن آثار ادبی از نظر ماده و صورت در گروه های محدود و مشخص است. پست مدرن یکی از تحولات عظیم و جریان ساز قرن بیستم است که حوزه ادبیات و داستان پردازی هم از آن تاثیر پذیرفته است. در رمان "کتاب بی نام اعترافات" مورد نظر که یکی از رمان های سبک پست مدرن است تنوع و تلاقی ژانر باعث نوعی خودآگاهی و آمیزش افق به منظور ایجاد عدم قطعیت و به هم زدن یکدستی متن در سطح معنا و شگرد است تلاقی ژانرها همسو با تکثرگرایی ادبیات پست مدرن که یکدستی فراروایت گونه ی متن را دچار چالش می کند.روش کار در این پژوهش به صورت تحلیل محتوایی است که رمان کتاب بی نام اعترافات را از منظر نشانه شناسی روایی مورد تحلیل قرار می دهد. تقسیم بندی رمان در سه سطح سبک، رسانه و محتوا می باشد که هرکدام از این سطوح زیرمجموعه های خاصی را شامل می شوند.
-
تحلیل گفتمان اندیشه سیاسی ایرانشهری در سیاست نامه بر اساس نظریه تئون ای. ون دایک
1392کتاب سیاستنامه خواجه نظام الملک کتابی سیاسی- اخلاقی و ادبی است. اندیشه سیاسی- اخلاقی این کتاب که برای راهنمایی یکی از سلاطین سلجوقی به تحریر در آمده است، از اندیشه ایرانشهر متآثر است و جنبه ادبی کتاب نیز در قالب پنجاه فصل در خدمت همین اندیشه قرار گرفته است، به طوریکه در هر باب کتاب یک یا چند عنصر از آن اندیشه سیاسی را در قالب روایت های توضیحی داستانی به نمایش آورده است.تحقیقات به عمل آمده در باب این موضوع، عمدتآ محتوا محور و بی توجه به جنبه زبانی و ادبی متن است. در حالیکه ارزش متن در دلالت های هژمونیک یعنی جلب موافقت مخاطب به طور غیرمستقیم نهفته است. این رویکرد با استفاده از انواع شگردها در چند سطح، نظر مخاطب را با نظم گفتمانی که به وجود می-آورد به خود جلب می کند، به عبارتی دیگر قدرت خود را بر او اعمال می نماید شگرد کلان رویکرد مذکور برهویت سازی تقابلی و به صورت برجسته سازی و حاشیه رانی شکل می گیرد. در این رساله شیوه های هویت-سازی در سطوح مختلف متن براساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان «تئون ای. وندایک» در کتاب سیاستنامه بررسی خواهد شد.
-
کاربرد فرازبان در روایت پردازی کودکانه فرهاد حسن زاده
1392امروزه مخاطب سنتی تغییر کرده و با حرکت به سوی تعامل، با برجسته شدن بازی و طنز و بازآفرینیِ آثار داستانی کلاسیک به شیوه ای نو و چندلایه در قالب نمایش به صورت فرازبان، رسمیت پرهیبت زبان را افشا می-کند. البته این تجارب بیشتر در غرب به کار بسته شده است و آثار قابل توجهی با چنین مضمونی که راوی در متن خود ردپا نشان دهد و با مخاطب خود به تعامل بپردازد، خلق شده است. فرازبان در آثار دنیای قدیم نیز بوده اما قدرت بازی را از کودک گرفته است. در سال های اخیرتجربه های چشمگیری که با بهره گیری از وجوه فرازبان خلق شده، درآثار برخی نویسندگان ازجمله فرهاد حسن زاده به چشم می خورد. راوی داستان حسن زاده سعی می کند در برخی از داستان ها کودک را از زیر چتر دیکته به درآورد و گام به گام با او در داستان قدم بردارد، به طوری که خلق اثر در نتیجه ی تعامل راوی و مخاطب باشد. در این تحقیق وجوه فرازبان و کارکردهای آن در چند اثر حسن زاده نشان داده خواهدشد.
-
بررسی تطبیقی جلو های ادبیات مقاومت در اشعار سمیح القاسم و سید علی موسوی گرمارودی
1392بررسی تطبیقی جلو های ادبیات مقاومت در اشعار سمیح القاسم و سید علی موسوی گرمارودی
-
بررسی و نقد ساختاری شعر منوچهر آتشی بر بنیاد نظریه ی جفری لیچ
1391پژوهش های سنتی در عین آن که نارسا، پراکنده و فاقد مبانی نظری می باشند، در واقع جایی هستند، که ادبیات به طور انتزاعی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد. در این شکل از مطالعه دیدگاهی تجویزی و گونه ای از باید و نباید درباره ی ادبیات مطرح می شود. با ورود نظریه ها به عرصه ی پژوهش های ادبی، مطالعه ی مولف محور اهمیت خود را از دست داده و متن در مرکز توجه قرار گرفت. در پرتو این شکل از مطالعه، پژوهشگران ادبی می توانند، جنبه های گوناگون ادبیات را مورد بررسی قرار داده و با به کار بستن نظریه ها، آن ها را از مقام نظر به عمل آورند. فایده ی این نوع از مطالعه ی علمی، به کار بستن و انطباق نظریه ها با متون ویژه است، تا این نظریه ها ملموس و عینی شوند. کمک رسانی نظریه ها به مطالعه ی ادبیات این است، که پژوهشگر درمی یابد، که هر یک از آثار ادبی را بر اساس کدام نظریه بهتر می توان مطالعه کرد، بی آن که پژوهشگر آن نظریه را به آثار ادبی تحمیل یا الصاق کند. این پژوهش بر بنیان نظریه ی جفری لیچ، که با دیدگاهی ساختارگرایانه طرح شده است، اشعار منوچهر آتشی را مورد بررسی، نقد و تحلیل قرار داده است. در این پژوهش سعی شده است، با استفاده از امکانات این رویکرد، مهارت آتشی در شاعری و آفرینش های زبانی و هنری بازنموده شود. پیام، ارزش، اهمیت و معنای آثار او برای خواننده روشن گردد. از سوی دیگر تناسب یا عدم تناسب به کارگیری این رویکرد در شعر فارسی نشان داده شود. لیچ در تقسیم بندی خود، فراهنجارهای شعر را به دو نوع زبانی و معنایی دسته بندی کرده است، که گونه ی زبای آن شامل هنجارگریزی های واژگانی، دستوری، نوشتاری، گویشی، سبکی و زمانی است و هنجارگریزی معنایی شامل مجاز، استعاره، تشبیه، نماد، تمثیل، ابهام و موسیقی می شود. در این پژوهش نشان داده شده است، که شعر آتشی جز در مواردی از استعاره ها و نیز نمونه هایی از ابهام، به خوبی با نظریه ی لیچ قابل تطبیق می باشد.
-
نشانه شناسی روایتهای منثور عرفانی
1391دنیای روایت، دنیای آزادی از قیدبندهای روایت های مسلّم بیرونی است. آدمی در روایت های بیرونی که همان حوادث پیرامون هستند، همیشه اسیر علت و معلول هاست. دنیای روایت، کاملاً در حیطه ی اختیار و تدبیر راوی است. راوی با خلق شخصیت ها و کارکرد آنها، دنیای دلخواه خود را می سازد. شخصیت های داستانی حتی اگر کارکردهای خلاف انتظار راوی را به مرحله ی کنش برسانند، باز، حضورشان در دنیای روایت، الزامی است
-
نشانه شناسی روایتهای منثور عرفانی
1391با توجه به کارکرد ارجاعی نشانه در نشانه شناسی پیرس، روشن میشود که بسیاری از نشانههای متون عرفانی، چند لایه هستند و کارکرد ارجاعی دارند. در روایت های عرفانی ، نشانه های زمانی چون شب ، آدینه و خواب محملی برای بنیان نهادن «زمانِ دیگر» است و مقدمهای برای آگاهی و قدم در راه گذاشتن و نهایتاً مایه توبه و رسیدن به معبود است . تکیه روایتها بر عرفان انفسی است؛ عرفان و تجربهای که میل به درون دارد از جلوهگریهای طبیعی دور است .نشانه های اسطوره ای چون دور ، مرکز و شخصیت های اسطوره ای چون زن و شاه نیز در نهایت کارکردی می یابند که با تجربه دینی و شکست زمان در ارتباط است . نشانه های مکانی مثل شهر ، بادیه ، راه ، گورستان و ویرانه با تجربه های دینی و درک امر قدسی از سوی سالکان مرتبط اند.روایتها محملی برای وصف تلاشها، ریاضتها و وجهه اسرارآمیز پیر یا برجستهسازی نقش اوست. شخصیتهایی چون مست، کودک، مخنّث و مانند آن برای مقابله با اندیشههای ظاهری و رسمی است .وجود تناقض و تضاد در ذات جهان و پدیدهها نهفته است از این روی در روایتهای عرفانی نیز وجود آن امری طبیعی است. روایتها مجالی هستند برای شنیده شدن صداهای مختلف. البته تمام صداها تحت سیطره صدای آسمانی است. «تکانه» عناصر تحول آفرین روایت اند و به دو دسته بنیادین و غیر بنیادین تقسیم می شوند.تمهید روائی داستانهای عرفانی با زاویه دید سوم شخص صورت میگیرد تا راوی خود را دانای کل روایت معرفی کند. سالک در مواجهه با امر قدسی به دو تجربه دیگرگون دست می یابد . در تجربه طربناکی عارف سرشار از شور و شادی و امید است . او با امر قدسی در گفت و گوی من و تویی است. در تجربه هیبتناک امر قدسی ، سخن از ما و تویی است . در این تجربه هیبت و جلال امر قدسی وجود سالک را در فضایی از هراس و سرگشتگی قرار می دهد.
-
پایان بندی در رمان های پست مدرن فارسی
1391چکیده یکی از در خور توجه ترین دگرگونی هایی که رمان نویسان پسامدرن در رمان به وجود آورده اند، شیوه روایت داستان و شگرد پایان دادن به داستان است. بنابراین پایان بندی در شناخت و فهم مخاطب از کلیت اثر تاثیر به سزایی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه پایان بندی در مقام عنصر سبکی در رمان پست مدرن فارسی و همچنین تبیین مقایسه ای توجه به نوع پایان دادن به داستان، در میان رمان های پست مدرنیستی در دو دهه ی 70 و 80 می باشد. در این راستا رمان های 6 نویسنده ی برجسته ی این دو دهه، بررسی شده است. روش پژوهش به شیوه ی تحلیل محتوا و بر اساس روش معمول در نشانه شناسی روایت است. نتایج نشان می دهد که در بیشتر این رمان ها با پایان هایی از جمله: چندگانه، محتمل، مبتنی بر عدم قطعیت، چرخشی و دورانی، قطعی و بسته، باز، کاذب و تصنعی، فرجام بی فرجام، افشای فرجام در آغاز، فرجام مبتنی بر مرگ مولف و ... روبرو هستیم. این شیوه ی پایان بندی در این رمان ها در خدمت درون مایه و ژرف ساخت رمان بوده و با مفاهیم پسامدرنیسم هم سو بوده است و تداعی گر مرگ مولف و قرار گرفتن خواننده در جایگاه انحصاری نویسنده است.
-
بررسی شگرد فراداستان در رمان های پست مدرن فارسی
1391پست مدرنیسم یکی از تحولات عظیم و جریان ساز در آغاز قرن بیستم است که به دنبال تغییر و تحول در نگرش فلسفی انسان معاصر و تحولات و انقلابات سیاسی و اجتماعی و تغییر در سبک زندگی در جهان غرب شکل گرفت و به تدریج همه ی عرصه های مختلف ادبی، فلسفی، هنری و اجتماعی را تحت تاثیر خود قرار داد. یکی از حوزه های بسیار تاثیرپذیر از پست مدرنیسم، حوزه ی ادبیات و خصوصاً داستان پردازی است؛ که به خاطر ارتباط تنگاتنگ با واقعیات و تحولات جامعه و بازتاب آن ها در خود به شکل های مختلف دچار تغییر و تحول شده است. از جمله ویژگی های مهمی که در نتیجه ی بدعت گذاری های پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایجاد شده، افشای خودآگاهی در آثار داستانی است که با عنوان اصطلاحی«فراداستان» رایج شده و به آن دسته از آثار داستانی ای اطلاق می شود که به شکل های مختلف جنبه های خودآگاهی خود را افشا کرده و فاصله واقعیت و داستان را به چالش می کشند. این شکل و سبک هنری به تاسی از غرب، در سال های اخیر در ادبیات داستانی ایران نیز سرایت کرده و آثاری با این سبک و سیاق نوشته شده است. در این پژوهش بناست تا این شگرد بدعت گذارانه به عنوان یک عنصر و شگرد سبک ساز در رمان های پست مدرن فارسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، و در طی آن موضوع هایی که در ارتباط با جنبه های افشاء خودآگاهی قرار می گیرد و شگردهای بکارگیری و مصادیق آن در این رمان ها استخراج و طبقه بندی شده و معلوم گردد که ارتباط این شگردها و جنبه های خودآگاهی با درونمایه ها و محتوای رمان های مورد نظر و رسالت های بکارگیری آن ها چگونه است. بر طبق پژوهش به عمل آمده، که بر روی مهم ترین رمان های پست مدرن فارسی صورت گرفته است؛ شیوه های افشاء خودآگاهی در این رمان ها در دو سطح عامل های افشاء و شگردهای افشاء صورت گرفته که در سطح عامل های افشاء از طریق کنشگرهای اصلی داستان که شامل راوی ها و شخصیت های داستان می-شود؛ بطور مستقیم از طریق شیوه های نمایش و اظهار و اتصال کوتاه به افشاء خودآگاهی در سطح داستان می پردازند و در سطح شگردهای افشاء خودآگاهی به صورت غیرمستقیم و از طریق شیوه های افشاء زبانی، ساختاری و معنایی و نمایش بدون اظهار در سطوح درون متنی و برون متنی(فرامتنی) به افشاء خودآگاهی و برجسته کردن تصنع در داستان پرداخته اند. در تمامی این رمان ها شگرهای افشاء خودآگاهی در خدمت درونمایه های رما
-
ساختار و فرم روایت اشعار فروغ فرخزاد
1391فرم در گسترده ترین مفهوم، ارگانیکی یکپارچه از اجزاءِ مکمل است. نوع ادبی شعر، از ظرفیت انداموارگی بسیاری برخوردار است. از این روی فرم، ذاتی شعر است؛ اما آن چه موجب تفاوت میزان ارزش هنری شعر شاعران با یکدیگر می شود، نحوه ی بازنمایی فرم ویژه ی شعر آنان است. فروغ فرخزاد از تمام ظرفیت های فرم مکانیکی و فرم زنده برای فرم دهی اشعارش بهره گرفته است.94% از اشعار دو مجموعه ی پایانی وی، به واسطه ی یک نظام ارگانیک درونی، فرم یافته اند. نیمی از این اشعار با یک عنصر غالب، فرم پذیرفته اند. عناصر غالب در فرم دهی اشعار فرخزاد عبارتند از: عنصر پرسش، عنصر تکرار، عنصر روایت و عنصر نمایشنامه ای. عنصر تکرار با گونه های متفاوتدوار، سطری، سیال، کانونی گر، مدخلیت، مرکب زنجیره ای و ترکیبی، گسترده ترین عامل در انسجام ساختار اشعار وی به شمار می آید. نیم دیگری از اشعار، بدون یک عنصر غالب، صرفاً از طریق مضمون واحد، فضاسازی ها، ارتباط عناوین اشعار با درون مایه ، تناسب موسیقی شعر و تخیل با درون مایه و تکرارهای درون قطعه ای دارای فرم شده اند. این اشعار گاه در ساختاری گسسته نمای آشکار شده اند. علاوه بر به کارگیری تناسبات درون متنی، وی گاه با به کارگیری عناصر داستانی، گاه با الگو برداری از ساختار سوره ای از قرآن، گاه با یک فضای نمادین گسترده و گاه با عناصر بلاغی سراسری، فرم اشعارش را پدید آورده است. البته فرم در اشعار کوتاه تنها با وابستگی اجزاء درونی آن پدید آمده است. وی به دلیل درکی که از هماهنگی و تناسب محتوی باطرز بیاندر حوزه ی هنر داشت، اشعاری در فرم مکانیکی غزل و مثنوی نیز پدید آورده است.
-
بررسی تجربه های نوشتاری - بصری (کانکریت) در شعر معاصر فارسی
1391جهان امروز در پی آن است که هرچه بیشتر به آزادی برسد و خود را از قید و بند قوانین رها سازد. تمایل به رهایی با ویژگی دیگر انسان مدرن که تمایل به تجربه کردن و بصری شدن است در هم می آمیزد و برروی زندگی او تاثیر می گذارد. در این تاثیرگذاری، بی شک، ادبیّات نیز که منعکس کننده ی احساس بشر در طول تاریخ است، بی نصیب نمی ماند؛این ویژگی های انسان امروز سبب بصری شدن ادبیّات و رهایی از فرم معمول آن گشته است. به دلیل گستردگی ادبیّات و در برگرفتن بسیاری از حوزه های هنر، نگارنده به بررسی حوزه ی شعر بسنده می کند و شعر معاصر را از لحاظ تمایل به بصری شدن، بررسی می کند. از اوایل دهه ی هفتاد به بعد، سیر بصری شدن شعر در ادبیّات ما آغاز می گردد و هرچه به دهه ی هشتاد و اواخر آن نزدیک تر می شویم این ویژگی به شکلی برجسته تر به چشم می خورد. تصویرسازی و بصری شدن شعر ابتدا در سطح جابه جایی خطوط در محور افقی و عمودی شعر است، پس از آن محور افقی و عمودی در شعر بی معنی می شوند و کلمات در خدمت تصویر سازی قرار می گیرد. پس از این مرحله شاعر کم کم تصویر و نقّاشی را وارد شعر می-کند و به جای بعضی از کلمات، نقّاشی آن را در شعرش جای می دهد. شاعر به این شکل نیز بسنده نمی کند و نقّاشی و عکس را به طور مستقل وارد شعر می کند و رسانه ها را در هم می آمیزد؛ این ویژگی تا به امروز اوج بصری شدن شعر است. منتقدین و پژوهشگران قسمتی از این بصری شدن شعر را «کانکریت» یا «شعرعینی و تجسمی» نام گذاری کرده اند که بررسی آن قسمتی از پژوهش حاضر است. نگارنده پس از معرفی شعر بصری و کانکریت و شرح تاریخچه ی مختصری از آن به تقسیم بندی اشعار بصری می پردازد و آن ها را به چهار بخش: 1ـ تداعی تصویر 2ـ کلمه تصویر 3ـ تصویر ـ کلمه 4ـ کلمه و تصویر (طرح و عکس) تقسیم می کند و تصاویری را که هرکدام از این شگردها خلق کرده اند، بررسی و تحلیل می کند. پس از بررسی این شگردها و معانی ایجاد شده توسط آن ها، نگارنده به این نتیجه می رسد که معانی ایجاد شده توسط این تصاویر خود بیانگر ویژگی های انسان «پست مدرن» است. انسانی که برای درک بیشتر، به جای گوش و تخیّل خود از چشم بهره می برد و این باعث به وجود آمدن این نوع از شعر گشته است. همچنین تصاویر ایجاد شده به ویژه در بخش تداعی تصویر، حکایت از انزوای انسان معاصر دارد.
-
بررسی جنبه های نگارشی و بصری داستان های پست مدرن فارسی دهه 70 و 80
1391آنچه که امروزه در ادبیات، پسامدرن نامیده می شود، حاصل فرایندی تاریخی در ناباوری به اصول بنیادین عصر روشنگری غرب، از اواسط دهه ی 60 میلادی است. به دلیل ماهیّت متکثر پسامدرنیسم، بحث های نظریه پردازان درباره ی آن از منظرهای گوناگونی صورت گرفته است. امّا می توان هدف اصلی رویکرد پسامدرن را تلاش برای فروپاشی و سلب اقتدار از الگویی معرفت شناختی با نام «فراروایت» دانست. فراروایت بر آن دسته از نظام های دلالتی- معرفتی اطلاق می شود که مدعی کشف معنای نهایی یا درک حقیقت است به همین منظور سلطۀ خود را بر ساختار دلالتی همۀ متون از جمله ادبیات می گستراند. ادبیات پسامدرن برای مقابله با سلطۀ مذکور، هر گونه نظمی را که مایۀ قوام فراروایت هاست، در تمامی سطوحِ متن از جمله سطح دیداری، به بازی می گیرد. این الگو در برخی از داستان های دهه هفتاد و هشتاد فارسی نمود یافته وجنبه دیداری متن را غیر متعارف کرده است. در این داستان ها، خواننده در کنار دلالت های لفظی، با انواع بازیهای نوشتاری- بصری غیر منسجم روبرو می شود، تا جایی که درک متن بدون توجه به دلالت های بصری، علی الخصوص، بدون توجه به ساختار غیر منسجم این دلالت ها قابل درک نیست. در این تحقیق، ابتدا نمودهای هنجارشکنی و برجسته سازی های نوشتاری-بصری 30 اثر ( شامل رمان، داستان کوتاه، مجموعه داستان)، ازآثار 28 تن از نویسندگان دهه هفتاد و هشتاد ، در سه سطح: علایم ویرایشی، شگردهای نگارشی و تداخل ژانر ها (رسانه های بصری) استخراج و طبقه بندی شده است. سپس این دلالتها در نظام متنی هر اثر و نیز در دایره ی معرفت شناسی پسامدرن و شگردهای تولید تفسیر گردید و نشان داده شد که چگونه هر کدام از این شگردها ، در مقام یک صدا، در خدمت مولفه ی پست مدرن ِدر هم شکستن فرا روایت نوشتار هستند.
-
بینا متنی اشعارعمر خیام وایلیا ابوماضی
1391از شیوه های برسی،تداخل،وتاثیر وتاثرمتون مختاف ادبی در همدیگرکه کمتر به آن توجه شده است.تناقض یا بینامتنی متون مختلف است.اصطلاح بینامتنی همان خواندن متن با توجه به متون دیگر است.
-
شخصیت پردازی در مثنوی های عطار نیشابوری
1390چکیده عطار نیشابوری، یکی از صوفیانی است که در کتب خویش به آوردن قصّه و حکایت اهتمامی خاص داشته است و هدف او در داستان پردازی تنها بیان اندیشه ی عرفانی نبوده، بلکه به داستان-پردازی تمایل دارد. بسیاری از صاحب نظران ادبیات داستانی شخصیّت را مهم ترین عنصر داستان می دانند و آن رامهم ترین عنصر منتقل کننده تم داستان و مهم ترین عامل طرح داستان معرفی می-کنند.(یونسی، 1369: پیشین 2) شخصیّت بار اصلی داستان را بر دوش می کشد و با کنش ها، دیالوگ ها و تک گویی آن هاست که هم خودشان ساخته می شوند و هم روایت پیش می رود. (بی-نیاز، 1388: 69) هدف نگارنده بررسی شیوه ی شخصیّت پردازی عطار نیشابوری در چهار مثنوی مصیبت نامه، الهی نامه، اسرارنامه و منطق الطیر است. عطار به دو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم شخصیّت ها را معرفی می کند و برای پردازش شخصیّت ها از ابزارها و شگرد های متفاوت بهره می-گیرد؛ وی برای پردازش مستقیم شخصیّت ها از عنصر نام و عنصر موضع گیری استفاده می کند وآن به این صورت است که با به کارگیری اسامی خاص و عامی که نزد مخاطبان شناخته شده هستند از ذهن شخصیّت ها در شخصیّت پردازی کمک می گیرد شاعر، دیدگاه خود را در مورد اشخاص به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم بیان کرده است و این کار را با کمک دادن القاب و صفت بخشی به شخصیت ها توسط خود یا با کمک یکی از شخصیّت های داستان انجام می دهد و با این کار قصد دارد مخاطبان را با نظرخود همسو کند امّا شاعر برای پردازش غیر مستقیم شخصیّت ها از عنصر گفتگو، تقابل و تیپ سازی سود می جوید ، شاعر با استفاده از عنصر تقابل باعث برجسته سازی کنش شخصیّت ها شده و شخصیّت ها را به صورت غیر مستقیم و با کمک شخصیّت ِمقابل معرفی می کند و با این کار باعث ایجاد تعلیق در حکایت می شود ، تقابل ها را با توجه به کنش شخصیّت-ها به سه دسته ی وارونه، رایج و خنثی تقسیم کرده ایم؛ استفاده از ابزار گفتگو نیز، برای واقعیّت-بخشی به داستان و پردازش غیر مستقیم شخصیّت ها به کار می رود ارزش گفتگوها در پردازش شخصیّت ها با توصیف برابری می کند و در جهت معرّفی شخصیّت ها و آشکار ساختن تضاد درونی آن ها بسیار موثّر عمل می کند گفتگوها را از نظر شکل ظاهری به چند دسته ی یک سویه، دو سویه و چند سویه تقسیم کرده ایم. هم چنین عطّار ، از تیپ های متفاوت شخصیّتی برای القای تفکّرات عرفانی خود بهره می گیرد یکی از تف
-
بررسی کنشهای گفتاری مولوی در دفتر اول و دوم مثنوی معنوی (با تاکید بر کنشهای گفتاری عمل روایت)
1390چکیده پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی کنش های گفتاری در دو دفتر مثنوی معنوی مولانا پرداخته است. نظر به این که مبانی نظری کنشهای گفتاری به عنوان نظریه ای عام باید در همه ی زبان ها صدق کند، مطالعۀ آثار زبان فارسی لااقل در مثنوی معنوی در این پژوهش می تواند به گسترش دانش کنشهای گفتاری کمک کند. نیز با توجه به جنبه های معرفتی مثنوی و نیز جنبه ی ارتباطی آن، این متن مشحون از کنش های گفتاری است. شناسایی و تحلیل آن ها منجر به درک تازه از مثنوی می شود. در این پژوهش به شیوه جان آستین و جان آر. سرل انواع کنشهای گفتاری استخراج شده است. بررسی این کنشهای گفتاری نشان می دهد که مولوی از انواع کنشها در پیشبرد حکایت ها مدد گرفته است. بعد از استخراج کنشهای گفتاری آن ها را قاب-بندی کرده و نوع قاب ها را مشخص کرده ایم. بررسی این قابها نشان می دهد که اغلب قابها به صورت گزاره ای و درون روایتی ذکر شده اند. در پایان کار معنای کنشهای گفتاری را در چهار رده دسته بندی کرده ایم. نتیجه-ی این پژوهش نشان می دهد، مبانی نظری کنشهای گفتاری آستین و سرل در مورد کنشهای گفتاری مثنوی صدق می کند و دسته بندی سرل با تفصیل و جزئیات بیشتری انواع کنشهای گفتاری فارسی را شامل می شود.
-
بررسی صورت گرایانه ی اشعار رشید یاسمی
1390صورت گرایی، رویکردی در ادبیات به شمار می آید که نظریه پردازان آن، از جنبه ژبانی به آثار ادبی نگاه می کنند و بر خلاف منتقدان قبل از خود به مسایل غیر متنی هم چون زندگی نویسنده جنبه ی روانشناخهتی اثر وی محیط اجتماعی و سیاسی وی و ... توجهی ندارند و معقدند که ادبیات را باید با قواعد و قوانین مخنص ادبیات مورد ارزیابی قرار داد. ایشان با پیش کشیدن مسئله ی آشنایی زدایی نشان دادند که موضوعات و مضامین در ادبیات همان موضوعات و مضامین سایر علوم و حتی همان موضوعات گذشته ی خود ادبیات است و این فرم و ویژگی های صوری متن است که تغییر می کند و تازه می شود و مضمونی واحد را به شکلی جدید به ما می نمایاند گویی که هرگز آنها را ندیده و نشنیده ایم. دیوان رشید یاسمی یکی از آثار برجسته ی سبک بازگشت است که در بخش هایی از آن شاعر در پی گریز از هنجار قوالب کهن شعر فارسی است و دست به قالب شکنی هایی در این زمینه می زند و هر چند موضوعات و پدیده های جدید را نیز چاشنی این قالب ها می کند اما توفیق چندانی به دست نمی آورد و باز به سراغ قصیده و غزل و مثنوی و قطعه می رود.
-
آشنایی زدایی در اشعار شمس لنگرودی
1390آشنایی زدایی سرشت اصلی هنر شمس لنگرودی است که ابعاد آن را در حریم شعر خود نشان داده است. نهایتاً تمام این ها بر دانش او از ادبیات چه کلاسیک و چه معاصر استوار است. زبان اشعار شمس در عین سادگی و رسایی، از بلاغت قابل تامّلی برخوردار است و این در گرو انتخاب واژگانی است که شمس به کار برده است. شمس به یاری احساس شاعرانه اش، و نیز با واژه ها و ترکیب های تازه ای که به کار برده است، ازعادت های ما آشنایی زدایی می کند. اسم ها، صفت ها، قیدها، حروف و فعل ها نیروهای محرّکه شعر شمس هستند. هر کدام از این واژه ها در آرایش نحوی سطرها تاثیری نهایی به جا می گذارند. بسامد هر کدام از این عناصر، از حروف ربط تا پیشوند و فعل های پیشوندی، در القای حسّی تازه و شگفتی و خارق العادگی کلام شمس موثّر است. می توان گفت، راز عادت ستیزی کلام او در انتخاب این واژگان و استفاده ی شاعرانه از آنها است. ارزش موسیقاییِ شعر شمس لنگرودی، یکی دیگر از وجوه آشنایی زدا در شعر اوست. او با به کار بردن روشی نو و کم سابقه برای موسیقایی کردن کلام، در عرصه ی موسیقی شعر نیز به آشنایی زدایی پرداخته است و این دالّ بر نگاه نو و امروزی او به پدیده ی شعر است. در شعر کلاسیک اغلب بار موسیقایی کلام بر عهده ی وزن و قافیه بود امّا شمس بی آن که از نظام عروضی تبعیت کند، موسیقی خاص خود را دارد. شمس شاعر شعر منثور است. او به راز کلمه ها و نظام چینش آنها آگاهی دارد و با عدم استعمال وزن عروضی، به این نکته واقف است که عناصری باید جایگزین شود تا موسیقی شعر مخدوش نگردد. او با پرهیز از این صناعات دستْ فرسود، بنا به صمیمیتی که در کلامش هست، با رعایت تناسب های کلامی و تکرار در سطوح مختلف(واج، هجا، واژه، جمله و عبارت) کلامش عادت گریز و آشنازدا می شود. سادگی مشخصه ی شعر شمس لنگرودی است. در این سادگی نوعی ادبیّت نهفته است. در هنجارگریزی های نحویِ شعر شمس لنگرودی، پیچش کلام در حدّ بی معنایی نیست بلکه با استفاده از امکانات زبانی معنا را بدون خدشه، از وادی صناعات ادبی گذر می دهد. حذف فعل، جابه جایی عناصر زبانی، آرایش نحوی جمله ها، صفات و قیدها، متراکم و پی درپی تغییرات عاطفی خاصی در خواننده ایجاد می کند و ضربه های حسی قوی دارند. شمس لنگرودی شاعر امروز است و نگاهش از اعتیاد سنتی که اغلب دیدن از دریچه ی چشم دیگران بود، به دور است؛ دیگرگون می بیند و د
-
ساختار آشنا سازی در شاهنامه فردوسی با مقایسه با دیگر آثار حماسی جهان
1390شاهنامه فردوسی آمیزه ای از روایت داستانی ، اسطوره ، حماسه و تاثیرات تاریخی و تمدنی است . این ویژگی ها در کنار متاخر بودن زمان سرودن شاهنامه نسبت به آثاری چون مهابهاراتا ، رامایانا ، ایلیاد و ادیسه باعث شده که عناصری از عصر خردگرایی و یگانه پرستی نیز داستان های شاهنامه را تحت شعاع خویش قرار داد.
-
تحلیل جامعه شناختی تعامل قهرمان و زندگی روزمره در سینمای مسعود کیمیایی
1390آنچه در زندگی روزمره اتفاق می افتد، برنامه های یک نواخت و تجارب تکرار شونده ی بدیهی انگاشته شده است و در آن خبری از اعمال خارق العاده نیست . زندگی روزمره ضد مفهومی برای زندگی قهرمانی است . زندگی قهرمانی برخلاف زندگی روزمره با عمل مهیج و خارق العاده مشخص می شود از قهرمانان که ویژگی آن ها شجاعت و استقامت و مخاطره جویی است ، ظرفیت های خارق العاده انتظار می رود.
-
بررسی شیوه های روایت پردازی هوشنگ گلشیری در رمان شازده احتجاب و مجموعه داستان کوتاه مثل همیشه
1390رساله ی حاضر به بررسی شیوه های روایت پردازی هوشنگ گلشیری در رمان شازده احتجاب و مجموعه ی داستان کوتاه مثل همیشه اختصاص یافته است. مطالب پایان نامه در پنج فصل گرد آوری شده است. در این پژوهش سعی برآن بوده که تجزیه و تحلیل مهم ترین عناصر روایی از قبیل شیوه ی روایت، پیرنگ و شخصیت پردازی و نیز تبیین الگوی ارتباط روایی داستان های مذکور از نویسنده تا خواننده در اولویت کار قرار بگیرد. بر اساس تحلیل های انجام شده، شیوه ی روایتگری مدرن جریان سیال ذهن و مبحث زمان مهم ترین نکته ی قابل بحث در رمان شازده احتجاب است.این عوامل کل داستان را تحت تاثیر خود قرار داده، فرم، ساختار و پیرنگ غیر خطی داستان هم بر اساس آن ها شکل گرفته است. اما در داستان کوتاه ها غالباً با شیوه ی روایت گری سنتی مواجهیم و نمود مدرنیته و پست مدرنیته به شکل کم رنگ تری مواجهیم که با اشکال مختلفی چون بی اسم بودن شخصیت های بعضی داستان ها یا ذکر اسامی به صورت آوردن حروف به جای اسم کامل، راوی فراداستان و سطوح روایی دوگانه در بعضی از داستان ها به نمایش درآمده است. در تمام داستان های کار شده شاهدیم نویسنده با استفاده از راویان مختلف و نیز به کمک پیوند های شدید عناصر داستان و کاربرد خاصی که از هر عنصر دارد با خواننده در ارتباط است.
-
روایت گری در داستان های کوتاه بهرام صادقی ( مجموعه ی سنگر و قمقمه های خالی )
1389پژوهش حاضر، روایت گری در داستان های کوتاه بهرام صادقی را در مجموعه ی سنگر و قمقمه های خالی بررسی می کند. بر این اساس، شیوه ی روایت، پیرنگ، شخصیت پردازی و فرم داستان های مذکور مورد توجه قرار گرفته است. جایگاه نویسنده و راوی در داستان و رابطه ی این دو با هم، همچنین چگونگی ارتباط آن ها با شخصیت های داستان و برقراری ارتباط با خواننده از طریق متن روایی از جمله مواردی است که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. روش انجام این پژوهش، کتابخانه ای است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بررسی شده اند. بر اساس این تحلیل ها، روایت گری در داستان های بهرام صادقی بر تنوع و نوآوری استوار است. کاربرد شیوه های مختلف برای روایت این داستان ها نشان می دهد که نویسنده در پی گریز از شیوه های متداول داستان نویسی است و به استفاده از شگردهای مدرن تمایل دارد. برای انتقال مضمون داستان به خواننده، نشانه هایی در شکل بیرونی اثر وجود دارد و تکنیک هایی چون آغاز کردن داستان و پایان دادن به آن به شکلی متفاوت، ابهام در رخدادها، تشکیل سطوح روایی، ترکیب دو یا چند زمان با هم در یک داستان و استفاده از طنز در کنار همه ی این موارد، برتری فرم را بر محتوا در داستان های او نشان می دهد.
-
نقد و تحلیل متون نمایشی مبتنی بر داستان سیاوش
1389به منظور تبیین ارزش و جایگاه جنبه های نمایشی شاهنامه ، پنج متن نمایشی مقتبس از داستان سیاوش را به شرح ذیل بر اساس نظریه ی واگنر و سه اسلوب اقتباس ( جابه جایی ، تفسیری ، قیاسی ) تقسیم بندی کرده ایم : سیاوش خوانی ( بهرام بیضایی ) ، سوگ سیاوش ( پری صابری ) ، از خون سیاوش ( محمود کیانوش ) ، زمستان در آتش ( مهدی میر باقری ) اسب های آسمان خاکستر می بارند ( نغمه ی ثمینی ).از میان این پنج اثر ، سه نمایشنامه ی سیاوش خوانی ، از خون سیاوش ، زمستان در آتش به اقتباس تفسیری تعلق دارد که نشانگر گرایش نویسندگان به تاکید دوباره یا دوباره سازی داستان است . بررسی نشانه های اسطوره ای ، ویژگی های زبانی و تفاوت د راندیشه های نهفته در هر اثر ، رویکردهای متفاوت ( اسطوره ای ، اجتماعی ، انسانی و اخلاقی ) نمایشنامه نویسان به این داستان را مشخص می سازد که بیانگر ظرفیت بسیار بالای داستان سیاوش برای تبدیل به گونه های دیگر ادبی است .
-
نظرگاه های آشکار و پنهان سعدی درباره ی خدا ، جهان و انسان در بوستان و گلستان
1389سعدی یکی از مهم ترین ارکان ادب فارسی است که شهرتی جهانی دارد. بوستان و گلستان او را یکی از اثر گذارترین متون بر ارزش ها و باورهای مردم ایران دانسته اند . بنابراین پی بردن به آن بخش از نظر گاه های سعدی که در این دو اثر بیان شده اند ، مهم به نظر می رسد . خدا ، جهان و انسان اساسی ترین محورهای جهت دهنده به اندیشه و زندگی هر فرد محسوب می شوند . پژوهش موجود ، به توصیف دیدگاه های سعدی درباره ی این سه موضوع ، بر اساس متن بوستان و گلستان اختصاص یافته است.
-
مظاهر معرفت شناسی مبتنی بر ترک خودآگاهی مولوی در مثنوی
1389مخاطب اصلی غزل سنائی، کسی است که مقامی دارد و صاحب قدرت است، البته مقام و قدرت خود را با نیرنگ به دست آورده است و با ظاهرسازی می خواهد آن را حفظ کند شاعر به سبب همین نیرنگ ها او را گوشمال می دهد. در عین حال گاهی به مدح می پردازد به گونه ای که با هم تناقض دارد گاهی نیز از مسائلی سخن می گوید کهجزو محرمات است هر چند دیوانش پر است از مسائل اخلاقی و دینی. در این رساله این نوع تناقض ها بررسی شده است
-
تقابل گفتمانی در کلیله و دمنه
1388پژوهش حاضر به بررسی دو مفهوم متقابل خیر و شر به عنوان دو گفتمان متضاد در کلیله و دمنه می پردازد. براساس این پژوهش دو گفتمان خیر و شر درسه سطح تقابل شخصیت ها،تقابل بافتی که شخصیت ها در آن قرار دارند وتقابل نظام زبان و کنش کلامی ای که شخصیت ها در هر یک از گفتمان ها به کار می برند بررسی و مقایسه می گردند. بر اساس این تحقیق، در گفتمان خیرتقابل شخصیت ها به صورت سلطه یک گروه از شخصیتهابر گروهی دیگر از شخصیتهانمود می یابد و در گفتمان شرتقابل شخصیت ها به صورت همزیستی چندگروه از شخصیتها مشاهده میشود. فضایی که شخصیت های گفتمان خیر در آن به کنش می پردازند، یک حوزه ی حاکمیت به حساب می آید که اغلب تحت تسلط یک فردحاکم قرار دارد ولی در گفتمان شر اغلب مکان ها با یکدیگر ارتباط دارند و در هیچ یک حاکمیت فردی به خصوص را نمی توان مشاهده کرد. زبان در گفتمان خیر اغلب به عنوان ابزاری برای سلطه به کار می رود ولی زبان در گفتمان شر عمدتابه عنوان ابزاری ارتباطی به کار برده می شود.
-
رئالیسم بومی و باز آفرینی واقعیت در آثار احمد محمود
1388نقد و بررسی مجموعه داستان ها و رمان های احمد محمود از داستان نویسان معاصر فارسی ، موضوع اصلی این پژوهش است . احمد محمود با انتشار مجموعه داستان مول ، خود را به جامعه ی هنری معرفی کرد . انتشار رمان همسایه ها او را به عنوان یکی از نویسندگان پیرو رئالیسم معرفی کرد ، گرایش به ادبیات اقلیمی جنوب به شیوه ی رئالیسم ویژگی بارز آثار احمد محمود است .
-
بررسی جنبه های کارناوالی در داستان های جمال زاده
1388تذکره ها درباره تعداد آثار عطار نیشابوری مبالغه کرده اند اما محققان، معدودی از آنها را از آثار مسلّم عطار دانسته اند آثاری چون منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرار نامه و تذکره الاولیاء. همچنین نسبت آثاری چون هیلاج نامه و بی سرنامه را به عطار نیشابوری رد کرده اند. درباره انتساب خسرو نامه به عطار اختلاف نظر وجود دارد. مقاله حاضر برای اثبات صحت یا عدم صحت انتساب خسرو نامه به عطار نیشابوری تالیف شده است، خسرو نامه را با آثار قطعی و مسلّم عطار به لحاظ موضوع و محتوا، شیوه بیان و خصیصه های سبکی مثل متناقض نما، واژگان و تعابیر سنجیده ایم. بسامد مشترکات خسرو نامه با آثار مسلّم عطار صحت انتساب این اثر را به عطار نیشابوری تایید می کند.
-
تحلیل نسخه بدل های شاهنامه
1388دیباچه ی شاهنامه درباره ی خداوند، ستایش خرد و چگونگی آفرینش جهان و انسان است. همچنین، چگونگی آغاز کردن نظم کتاب را فردوسی ضمن اشاره به کار دقیقی و اوضاع عصر خود بیان کرده است. دیباچه ی شاهنامه و مقدمه های رستم و سهراب، رستم و اسفندیار یا بیژن و منیژه نوعی بیان درد یا تطبیق شاعر و روزگار خود با متن است. فردوسی اندیشه های خود را اگر در پایان داستان ها می گنجاند، چنین به نظر می رسید که این اندیشه ها حاصل نتیجه گیری از داستان است، بر این بنیاد، اندیشه های اساسی خود را در آغاز داستان ها، به شکل مقدمه و دیباچه نهاده است تا نشان دهد داستانی که پس از مقدمه می آید، نقل و نقد حال و وضع روزگار است. این نقد حال، از زبان فردوسی بر ستمگری چون محمود غزنوی گران می آمد؛ از این روی، در پی آن بود نگذارد شاهنامه رواج یابد. آن را کم ارزش جلوه دادند؛ لیکن نگرفت. شاعرش را بنده ی مال و آز خواندند، موثر نیفتاد. دیدند شاهنامه رایج شده و کاری با آن نمی توان کرد. آخرین تدبیرشان آن بود که ابیاتی در مدح محمود در آن بگنجانند تا اذهان را از ایجاد پیوند دیباچه با متن برای دریافت نقد حال دور کنند.
-
بررسی تضاد و متناقض نما در اشعار احمد شاملو
1387توصیف معشوق یکی از اصلی ترین بن مایه های رایج در شعر فارسی، از قدیم ترین روزگاران به شمار می رود. درنخستین دوره ی شعر فارسی، معشوق غالباً مرد است؛ امّا با تکامل شعر فارسی، چهره ای انتزاعی به خود می گیرد که درسبک هندی این انتزاعی گری به اوج خود می رسد و وجودی اسطوره گون و آرمانی می یابد. معشوق ادب فارسی درتمام دوره ها، ویژگی هایی کلیشه ای و تکراری دارد که غالباً ویژگی های جسمی او بیش از هر چیز دیگر مورد توجّه است و توصیف این ویژگی ها به صورت یک سنّت ادبی درآمده است. گواه این مدّعا، تشبیهات و توصیفات تکراری و مشابهی است که اغلب شاعران با وجود تفاوت در اندیشه و نگرش و سبک ادبی، آنها را به کاربرده اند. رابطه ی میان عاشق و معشوق در ادب کلاسیک به صورت عمودی و مبتنی برنظام ارباب رعیّتی است؛ امّا در ادبیّات معاصر به دلیل تغییر در ساختار اجتماعی و تغییر نگرش نسبت به انسان، اگرچه به معشوق - که همان زن باشد- به دیدی برابر نگریسته می شود، ولی هنوز عشق از نگاه های سنّتی کاملاً رها نشده است؛ با این وجود در اشعار احمد شاملو معشوق چهره ای مشخص به خود می گیرد. بخش مهمّ عاشقانه های او خطاب به همسرش است که مصداقی عینی وشناخته شده است و نگرش انسان امروزی را نسبت به معشوق به خوبی نشان می دهد. علاوه برآن، دراشعار او عشق برای نخستین بار از انزوا و خلوت شاعر به عرصه ی اجتماع و مبارزه راه پیدا می کند. معشوق در عاشقانه های شاملو یک دوره تکاملی را طی می کند که ابتدا چهره ای کاملاً انتزاعی دارد که بعدها در وجود آیدا عینیّت می یابد
-
تاثیر بافت بر متن غزل سعدی
1387چکیده علم زبان شناسی پس از فردنان دوسوسور مقدمه ای بود برای شکل دادن به جریانی در نقد ادبی که منتقدین آنرا ساختارگرایی نامیدند. مکتبی که بنیان های اساسی اش بر روش «کمینه سازی» الگوهای مشابه داستان های اساطیری در فرهنگ ها و سرزمین های گوناگون استوار بود. «کلودلوی استراوس»- پدر مردمشناسی ساختارگرایی- از کسانی بود که با بهره گیری از داستان های اساطیری سرزمین های مختلف در پی دست یافتن به واحدهای ساختاری یا «اسطوره- واج» و نیز ژرف ساخت این کهن الگوها (Archetype) بود.
-
نمی از یم طنز حافظ
1385این تحقیق ، با عنوان « نمی از یم طنز در شعر حافظ » به معرفی و بررسی برخی ظرافت های هنری و شگردهای حافظانه در طنزپردازی پرداخته است و کوششی است که با دیدی نوین و رویکردی جدید نسبت به این مقوله ، سعی در انعکاس مفاهیم طنز آلود شعر حافظ دارد و نحوه ی پردازش و شیوه شگردهای دخیل در این جریان را مورد نقد ، شرح و واکاوی قرار می دهد اثر حاضر، شامل یک مقدمه ی مختصر و چهار فصل می باشد که در 290 صفحه تنظیم گریدده و در تهیه آن ، علاوه بر دیوان حافظ منبع اصلی ، از 136 منبع دیگر نیز استفاده شده است ؛ این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای و فیش برداری انجام گرفته است .